۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

کیوان صمیمی؛ یکه تاز و مصمم برآرمان

کیوان صمیمی؛ یکه تاز و مصمم برآرمان

هدی یگانه

جرس: محکم و پر اراده بر سرآرمان های پاکم جهاد می کنم، بیرونی و درونی؛ و البته رسول جهاد درونی را بزرگ تر و مهم تر نامید. پس بدرود بر " من "؛ ســــلام بر " ما ". این پیام کوتاه کیوان صمیمی، فعال ملی مذهبی و مدیرمسوول نشریه توقیف شده" نامه" است که مهر ماه سال پیش، پس از تحمل چهار ماه زندان ، بازجویی های طولانی و اتهامات نا روا در زندان اوین نوشته شده است.
پیامی که نشان از ایستادگی و مقاومت این مبارز دیرین دارد که به گفته فرزندش که تا از پدر به یاد دارد از زمان رژیم گذشته تاکنون علیه ظلم و استبداد مبارزه کرده و تاوان این مبارزه را در انفرادی‌ها و حبس ها پس داده است.
کیوان صمیمی چندر روز پیش مثل همیشه با لبخندی بر لب با عزمی استوار برای ساختن ایرانی آزاد رحیل زندان بست و به اوین رفت تا در کنار سایر دوستان و همفکرانش دوران حبس خود را به جرم یک عمر کار فرهنگی، فعالیت سیاسی و پیگیری حقوق بشر سپری کند.
او که یک ماهی مهمان نوروزی خانواده بود، و آمده بود تا در جشن عروسی تنها دخترش " عادله" شرکت کند، در آخرین روزهای زمستان 88 پس از نه ماه بازداشت با قید وثیقه صد میلیون تومانی به مرخصی ده روزه آمد وطی مدت مرخصی سه بار به مقامات مسئول مراجعه کرد و سرانجام او را به اوین باز گرداندند.
این را " عادله صمیمی" می گوید. دختر کیوان صمیمی بهبهانی، آنقدر آرام و متین است که حتی رگه ای از نگرانی و دلتنگی نمی توانی در صدای گرمش بیابی.
پدر؛ مصمم بر سر آرمان
می گوید: پدر برای آرمانش به زندان می رود و در حبس است. راهی است که انتخاب کرده و با آن خشنود است. آرمانش آزادی و عدالت است و مصمم است. لحظه ای از آن آرمان دست بر نداشته است و نمی دارد.
وقتی از خاطرات پدرش می پرسم که چه می گفت از دوران حبس و زندان. می گوید: فقط می گفت:" همه چیز عالی است!" هزینه ای است که می پردازیم که آزادی را بدست آوریم. هزینه ای که با طیب خاطر می دهیم که اصلاحات را صورت بگیرد.
عادله می گوید: این یک ماه فرصت خوبی بود که باز با پدر بنشینیم و از تجربیات وی توشه برداریم.
می گوید از پدر پرسیدم با این همه رنجی که می بری. با این همه فشاری که بر شما وارد می شود. با این همه .... آیا اگر فرصتی بود که برگردی به گذشته چه می کردی؟!
پدر نیازی ندارد که به پاسخ بیندیشد. جواب این پرسش را گویی هر روز با خودش مرور کرده، می گوید: آن می کردم که اکنون در حال انجام آن هستم. لحظه ای از آنچه کرده ام پشیمان نیستم و باز هم ادامه می دهم. اگر صدها بار هم به زنجیرم کشند، همان گویم که گفته ام. آزادی و مراعات حقوق مردم.
وشاید روزی که پدر او را نام می نهاد . نام " آرمانش" را بر فرزند نهاد. " عدالت" و او را " عادله" نامید. آنچه که سالهاست برایش مبارزه می کند و تاوان می دهد.
جرم؛ دید و بازدیدهای نوروزی
می پرسم در این مدت یک ماه برنامه پدر چه بود؟ می گوید: تمام زمانش به دید و بازدید و گفت و گو می گذشت. به همان جرمی که مرخصی اش تمدید نشد.
می گوید: دیشب که پدر تماس گرفت، گفت که گفته اند : بخاطر " فعالیت سیاسی در دوران مرخصی" به زندان بر گردانده می شوی و مرخصی ات تمدید نمی شود.
گویی دید و بازدیدهای نوروزی و گپهای دوستانه و مهمانی های خانوادگی، همه و همه جز فعالیت سیاسی محسوب می شوند.
بقول ظریفی، باید همه واژگان دوباره تعریف شود تا همگان بدانند که چه نکنند که فعالیت و جرم سیاسی نباشد!
کیوان صمیمی در طول مدت مرخصی مثل سایر زندانیان سیاسی مورد استقبال دوستان ملی- مذهبی، اصلاح طلبان، فعالان حقوق بشر، دانشجویان و سایر اقشار مردم قرار گرفته بود و دوستان او را چون نگینی در بر گرفته بودند.
وی طی این مدت کوتاه هم به گفته دخترش، همان کرد که چند دهه زندگیش کرده است. بحث و گفت و گو با همه. چپ و راست. ملی و مذهبی. پیرو جوان. زن و مرد.
عادله می گوید: پدر در نظر داشت در اولین فرصت به دیدار حسین شریعتمداری برود تا صحبتی با او داشته باشد. چون پدر بر این باور بود که مشکل از عدم ارتباط است. باید همه با هم حرف بزنیم تا ضمن شناخت دیدگاههای یکدیگر سعی کنیم نقاط مشترک را پیدا کنیم و بهم نزدیک شویم. باید در جامعه در میان همه اقشار فرهنگی وسیاسی وفعال حقوق بشر، همه تعامل وجود داشته باشد.
می خواسته به دیدار همان حسین شریعتمداری برود که در زندان، بازجویش شاگرد او بود!
همو که با ادبیات خشنی صمیمی را متهم به ارتباط با مجاهدین خلق! کرده بود و زمانی که مهندس گفته بود من هم ترا می شناسم تو شاگرد حسین شریعتمداری هستی! و بازجو دیگر هیچ نگفته بود.
جرم؛ رندی: یکه تاز و دل‌گداز و بی‌حیا
می گویم با توجه به اینکه آقای صمیمی تنها یک روز پس از انتخابات با یورش شبانه به خانه مسکونی دستگیر و بازداشت شده، اتهام پدرتان چه بود؟ می گوید: "شرکت در تظاهرات و صدور بیانیه علیه سلامت انتخابات"!
اینکه چگونه می توان در حبس بود و اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی کرد خود حدیث دیگری است ولی به گفته عادله، ظاهرا برای " پیشگیری" از هر اقدامی ! وی را بازداشت کرده اند. البته آنطورکه بازجوها گفته اند.
اما حکایت جرایمش و دفاعیاتش که در جلسات بازجویی‌ بیان کرده از زبان خودش شیوایی دیگری دارد که با ذوق ادبی و هنری این روزنامه نگار برجسته در آمیخته است:
می‌گویند: مصاحبه‌ای کن و فعالیت‌هایت را کنار بگذار، می‌گویمشان فعالیت‌هایم 40 سال است برای حفظ منافع کشورمان بوده و 30 سال است که احیای ارزش‌های انقلابمان نیز به آن اضافه شده است. معامله بر سر آنان نمی‌کنم.


می‌گویند: مصلحتت این است که بروی زندگی‌ات را ترمیم کنی. می‌گویمشان:


رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش


می‌گویندم بالاخره چه کار می‌خواهی بکنی، می‌گویمشان همان رندی را ادامه می‌دهم. مولانا مشخصاتش را گفته است که ؛


یکه تاز و دل‌گداز و بی‌حیا
دربه‌در چون سنگ زیر آسیا

نه خدا را امتحانی می‌کند
نه در او سود و زیانی می‌کند
دانشجو؛ ستاره و محرومیت
کیوان صمیمی از فعالان ملی و مذهبی و مدیرمسوول نشریه توقیف شده نامه، عضو شورای مرکزی "انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" و عضو شورای اجرایی "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران"؛ که در کنار همه اینها به حمایت از زندانیان و دانشجویان ستاره دار می پرداخت.
او سه سال پیش در یک نشست دانشجویی از محرومیت از تحصیل دانشجویان ستاره دار ، احکام تعلیق در کمیته های انضباطی، محکومیت دانشجویان به جزای نقدی و تهدید و ارعاب دانشجویان دانشگاه ها اظهار نگرانی کرده بود و خواستار واکنشهای فعالانه تری از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی در قبال این رفتارهای حاکمیت شده بود.
صمیمی از خاطره فعالیت های سیاسی خود در زمان دانشجویی گفته بود و دانشجویانی که در جریان سفر نیکسون به تهران به اتومبیل حامل شخص اول مملک سنگ و آجر پرتاب کرده بودند. او پس از تحمل حبس سه ماهه به سر کلاس برگشته بود. در حالی که امروز دانشجویان تنها به دلیل فعالیت سیاسی در دانشگاه از ادامه تحصیل محروم می شوند.
او همان سالهاهشدار داده بود که عده ای می خواهند علاوه بر يکدست شدن حاکمیت، مردم را نیز یکدست سازی کنند!
و امروز ....
صمیمی پس از اتهام تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی که در دوم آذر ماه سال پیش به شش سال حبس و محرومیت مادام العمر از فعالیت سیاسی محکومش کرده بودند، این بار به جرم " دید و بازدیدهای نوروزی" از ادامه مرخصی محروم ماند و رفت تا دیدارهای نوروزی قضا شده در بند 350 اوین را در کنار سایر همفکران خود بجا آورد و خود را آماده مجاهده ای کند که صدایش از این بند می آید: " اعتراض به شرایط غیر قانونی حبس و بازداشت زندانیان."
همان چیزی که بقول خودش چهار دهه است برایش مبارزه می کند و زمانی که او را منع می کنند از ادامه آن، جسورانه و بی پروا می گوید:

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم

در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر