۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

حل مشكلات به غیر متخصص سپرده شده است

آیت الله موسوی اردبیلی: به اظهارنظرهای ما توجهی نمی شود

حل مشكلات به غیر متخصص سپرده شده است

جرس:آيت‌الله موسوي‌اردبيلي تصریح کردکه امروزه برای افرادی چون ما راهی جز دعا کردن برای رفع مشکلات، باقی نمانده است. چراکه اگر اظهار نظری در رابطه با مساله‌ای کنیم توجهی به آن نمی‌شود. امروزه مشكلات موجود بسيار زياد است و براي حل آن يا اقدامي نمي‌شود و يا اينكه نمي‌توانند اقدامي كنند. مشكل اينجاست كه حل مشكلات به كساني كه متخصص نيستند، محول مي‌شود.

به گزارش خبرنگار ايلنا از قم، آيت‌الله سيدعبدالكريم موسوي‌اردبيلي در ديدار دبيركل و اعضاي خانه كارگر با بيان اينكه اميدواريم مشكلات مربوط به جامعه كارگري حل شود، اظهار داشت: امروزه مشكلات موجود بسيار زياد است و براي حل آن يا اقدامي نمي‌شود و يا اينكه نمي‌توانند اقدامي كنند. مشكل اينجاست كه حل مشكلات به كساني كه متخصص نيستند، محول مي‌شود.

این مرجع تقلید با يادآوري اهداف انقلاب اسلامي مبني بر اينكه بايد جمعيت كارگر در رفاه باشند، اظهار داشت: بعد از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي بايد پرسيد كه آن آرمان‌ها چه شده است؟


وي خطاب به دبيركل خانه كارگر اظهار داشت: انتظار ما از مجلس اين است كه در مقابل اعمال خلاف قانون ايستادگي بيشتري نمايد. زيرا اگر قرار باشد در مجلس كه خانه ملت و محل قانونگذاري است، در اينگونه موارد كوتاهي شود در جاهاي ديگر وضع بدتر خواهد شد.

اين مرجع تقليد با يادآوري يكي از اهداف انقلاب اسلامي مبني بر اينكه بايد جمعيت كارگري در رفاه باشند، اظهار داشت: بعد از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي بايد پرسيد كه آن آرمان‌ها چه شده است.


وي خاطرنشان كرد: امروزه براي افرادي چون ما راهي جز دعا كردن براي رفع مشكلات، باقي نمانده است. چراكه اگر اظهار نظري در رابطه با مساله‌اي كنيم توجهي به آن نمي‌شود.


آيت‌الله موسوي‌اردبيلي با اشاره به وجود بحران‌هاي موجود در كشور، گفت: بسيار مهم است كه انسان خودش را در بحران‌هاي به وجود آمده كنترل كند. چراكه روزي بحران‌ها حل خواهد شد و روزگار به اين شكل باقي نخواهد ماند.


اين مرجع تقليد در پايان اظهار داشت: امروزه مشكلات كارگران در راس امور است و اگر ما نتوانيم كه مشكلات توليد و جامعه كارگري را حل نماييم به نوعي هيچ كاري نكرده‌ايم و بايد توجه به اين مساله در اولويت باشد.


لازم به ذكر است در ابتداي اين ديدار عليرضا محجوب دبيركل خانه كارگر و علي طالبي دبير اجرايي خانه كارگر قم نيز گزارشي شفاهي از وضع موجود جامعه كارگري و توليد در كشور را براي اين مرجع تقليد بيان كردند.

تبعیض، تحقیر و اخراج زنان کارگر در دولت عدالت گستر احمدی نژاد

تبعیض، تحقیر و اخراج زنان کارگر در دولت عدالت گستر احمدی نژاد

مژگان مدرس علوم

جرس: با توجه به شرایط اقتصادی دشوار کشور، زنان زحمتکش همواره در فعالیتهای اقتصادی از تولید، مبادله و توزیع حضور فعال و تاثیرگذاری داشتند و بدون حضور آنان چرخه اقتصادی کشور با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد.

مطابق با آمارهای رسمی، زنان کارگر اصلی ترین قربانیان بیکاری و اخراج به شمار می آیند، این در حالی است که بسیاری از آنان به دلایل گوناگون از قبیل دستمزد پایین، خشونت، نبود شرایط مناسب در محیط کار و همچنین مشکلات دیگر، به اجبار کار خود را رها کرده و مشمول هیچ قانون حمایتی نمی شوند.

این آمارهای تکان دهنده از وضعیت اسفبار کارگران زن در حالی انتشار می یابد که در سیاست مهرورزی و عدالت گستری دولت احمدی نژاد هیچ حق و حقوقی برای این قشر دردمند زحمتکش تعریف نشده است. بسیاری از زنان کارگر از بدیهی ترین حقوق اولیه خود از جمله دستمزد برابر در مقابل کار برابر، بیمه درمانی، فرصت شغلی و ارتقاء شغلی برابر، استفاده از مرخصی زایمان و تضمین بازگشت به کار، بهبود شرایط کار زنان مطابق با قانون کار و...محروم هستند.

تبعيض جنسي عامل "طرد" طبقه کارگران زن از جامعه

در مراسم تجليل از زنان کارگر نمونه بیانیه ای در حمایت از خواسته‌های صنفی زنان از سوی اتحادیه سراسری زنان کارگر صادر شد. در بخشی از این بیانیه آمده است: "حقوق جوانان و به ويژه زنان جوان در بهره گيري از توانايي و امكانات وسيع شان جهت پيشبرد جامعه جهاني، با كنار گذاشتن شان پيوسته نقض مي‌گردد. بازداري زنان از داشتن شغلي آبرومندانه با اعمال تبعيض جنسي ،‌ "طرد" آنان از جامعه تلقي مي گردد چرا كه حق خود را در مشاركت و كمك به ساختمان جامعه از دست مي دهند."

در پایان این بیانیه به مواردی درجهت بهبود وضعیت کارگران زن اشاره شده است: "احقاق حقوق زنان در بعد اجتماعي شامل آزادي تشكل ها، آزادي بيان، امنيت خانوادگي واجتماعي ، مبارزه با فقر ، داشتن پايگاه اجتماعي، عدم بيكاري و داشتن مشاركت واقعي اجتماعي، احقاق حقوق زنان در بعد صنفي شامل اخراج بي رويه زنان كارگر ، عدم عقد قراردادهای پيماني و موقت و سفيد امضا، عدم تبعيض دستمزد بين كارگران زن و مرد، امنيت شغلي، استخدام مقطعي زنان سرپرست خانوار، عدم استثمار كارگران زن مجرد، اجرای دقيق و كامل قانون كار در خصوص زنان، اجرای مجدد قانون بازنشستگي با 10 سال سابقه و 55 سال سن براي زنان...."

وجود تفکر جنسیتی در خصوص مسائل زنان کارگر

فعالان حقوق کارگری بر این باورند که یکی دیگر از وضعیتهای اسفبار شرایط کار زنان، تفکر جنسیتی در این زمینه است. در واقع زنان اولین نیروی کاری هستند که اخراج می شوند و آخرین نیرویی هستند که به شکل رسمی استخدام یا به ترفیع شغلی می رسند. از سوی دیگر زندگی زیر خط فقر زنان کارگر سبب گردیده زنان به صورت قراردادی و موقت وارد بازار کاری شوند که هیچگونه حمایت قانونی شامل آنها نمی شود.

علیرضا محجوب دبیر کل اتحادیه کارگری با تاکید بر این موضوع که نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند و زنان موتور تولید خدمت در عصر جدید است، گفت: "کارگران زن از نظر شرایط و ضوابط کار هنوز نتوانستند تساوی و شرایط لازم را علی رغم تاکید قانون اساسی و قانون کار بدست آورند."

محجوب با اشاره به وجود تبعیض در کار زنان و مردان خاطر نشان کرد : "بایستی در این عرصه، شناختی جدید و عرضه و بررسی و ارزیابی جدیدی از حقوق کار زن به عمل بیاید تا عدم تساوی ها و نا برابری ها عملا از میان برود."

این نماینده مجلس با بیان این موضوع که امروز زنان كارگر در محيط هاي كار از وجود تبعيض هاي مخفي رنج مي‌برند، افزود: "برخلاف گذشته كه تبعيض هاي آشكاري چون محدوديت هاي شغلي يا پايين بودن دستمزدها كارگران را تهديد مي كرد، امروز مشاهده مي كنيم در كارخانه ها و كارگاهها امنیت شغلی زنان كارگر به دليل ازدواج يا بارداري تهديد مي شود."

زنان کارگر بدون هیچ حمایت قانونی

یکی از فعالان حقوق کارگری با تاکید بر استثمار زنان کارگر در شرایط نابسامان اقتصادی و بی مهری مسئولین کشور به جرس گفت: "در حالی که به دلیل دستمزد اندک زنان، اکثرتولیدات صنعتی متکی به نیروی کار کارگران زن است، مردان کارگر در شرایط کار یکسان دستمزدی بیشتر دریافت می کنند. زندگی سخت و دردناک زنان کارگری که به دلایل شرایط دشوار اقتصادی مجبور هستند در خارج از بازار رسمی بدون کوچکترین پوشش قانونی زندگی خود و خانواده هایشان را تامین کنند حکایت دیگری دارد. زنان کارگر خانگی که در خانه های مردم کار می کنند، زنان دستفروش و زنان کارگری که در مزارع در شرایط بسیار سخت مشغول به کار هستند در زمره کارگران بازار غیر رسمی محسوب می گردند که در هیچ مجموعه ای به حساب نمی آیند و و به دلیل عدم تعیین جایگاه آنان در عرصه کار و تولید تحت پوشش هیچ حمایت قانونی قرار نمی گیرند. و در این شرایط بی قانونی هرگونه تحقیر و مشقت را تحمل می کنند تا نه تنها زندگی خانواده خود را تامین کنند بلکه چرخهای اقتصاد کشور را بچرخانند. زنان کارگر که به اجبار به کار دراقتصاد غیر رسمی روی می آورند و علی رغم ساعات کار طولانی و طاقت فرسا تحت پوشش هیچ قانون حمایتی قرار نمی گیرند این در حالی است که در بازتولید اقتصاد خانواده نقش اصلی را ایفا می کنند."

گفتنی است شرایط نامناسب کار و محیط غیربهداشتی و غیرایمنی از جمله معضلات کاری زنان کارگر است و این در حالی است که در ماده 75 قانون کار، انجام کارهای خطرناک، سخت و زیان آور و نیز حمل بار بیشتر از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگران زن ممنوع گردیده است.

لزوم تضمین "امنیت" شغلی زنان

در حالی که کاهش ساعت کاري زنان در محيط هاي کارگري و همچنين ممنوعيت به کارگيري آن ها در شيفت هاي شب در شوراي فرهنگي اجتماعي زنان به تصويب رسيد اکرم حسيني مجرد رئيس دبيرخانه شوراي فرهنگي اجتماعي زنان با اشاره به اين که طرح کاهش ساعت کاري زنان مختص زنان شاغل در محيط هاي کارگري است، می گوید: " در حال حاضر زنان در محيط هاي کارگري يکسان با مردان از نظر ساعت و شرايط کاري فعاليت مي کنند، در حالي که با توجه به وضعيت جسمي زنان و مسئوليت آن ها در محيط منزل بايد از امتيازات ويژه اي در محيط کار برخوردار باشند."

از سوی دیگر محسني ثاني عضو کميسيون اجتماعي با تاکید بر اینکه این طرح باید مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد تاکید می کند: " در مجموع اين طرح و طرح هايي از اين دست بيشتر از آن که به نفع زنان باشد به ضرر آن هاست چرا که فرصت اشتغال را در شرايط برابر با مردان از آن ها سلب مي کند و کارفرمايان انگيزه اي براي به کارگيري آن ها نخواهند داشت."

در واکنشی دیگر مريم‌السادات ناجي‌پور، کارشناس ارشد مطالعات زنان با اشاره به نابرابري شغلي بين زنان و مردان و عدم ارتقاي شغلي براي زنان بیان داشت: " با اجراي چنين طرح‌هايي، تعداد زنان در مناصب و مشاغل مهم به حداقل مي‌رسد.پس به جاي کاهش حضور زنان، بهتر است دولت با ابزارهاي تشويقي و ارائه اعتبارات ويژه به سازمان‌ها براي جذب نيروهاي متخصص زن کمک کند و در اين راه به راه‌اندازي مهدهاي کودک در مجاورت سازمان‌ها، بيش از کاهش ساعات کاري، امنيت شغلي زنان را تضمين خواهد کرد."

افزایش اخراج و بیکاری کارگران زن

از دیگر مشکلاتی که زنان کارگر با آن روبرو هستند اخراج و بیکاری آنان است که از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد این رویه رو به افزایش است. برای نمونه در کارخانه نور برکات شهرک شکوهیه قم که حدود چهل نفر کارگر دارد، ده کارگر که اکثرا زن بوده‌اند، اخراج شده‌اند. علت این اخراج‌ها، عدم رونق کسب و کار عنوان شده است.

در این زمینه محبوب‌نژاد،عضو هيات مديره اتحاديه زنان سراسري كشور می گوید:‌ "بيكاري نه تنها كارگران زن را زير فشار قرار مي‌دهد بلكه با كاهش سطح دستمزدها و ايجاد شغل‌هاي موقت و نامطمئن، موجبات از هم پاشيدگي نظم اقتصادي را فراهم مي‌آورد."

محبوب‌نژاد، در ادامه تاکید دارد:‌ "زنان كارگر ايران در اعتراضات و اعتصابات صنفي، در دفاع از حق‌شان، با مجازات‌هايي از قبيل عدم استخدام و يا اخراج از كارشان روبرو مي‌شوند، و علي‌رغم اين مشكلات در برابر هر گونه تضييع حقوقشان، محكم و استوار مي‌ايستند و مبارزه مي‌كنند."

اعلام اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در همبستگی با کارگران و معلمان ایران

اعلام اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در همبستگی با کارگران و معلمان ایران
جــرس: در آستانۀ اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران، گروهی از زندانیان سياسي ایران اعلام کرده اند که در آن روز و در همبستگی با کارگران و معلمان ايران ، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

بنا به گزارش منابع خبری جرس، زندانیان سیاسی در این بیانیه خود ضمن تبریک این دو روز و آرزوی موفقیت برای معلمان و کارگران کشور در راه رسیدن به حقوق حقه و قانونی خود، خاطرنشان کرده اند که حاکمیت فعلی در حالی به استقبال روز کارگر میرود که در اثر سیاست های ناشایست و ناکارآمد و سرکوب گرانه دولت اقشار محروم بیش از پیش در زیر فشارهای اقتصادی کمر خم کرده اند. کارگران ماهها حقوق نمی گیرند و از ابتدایی ترین حقوق مانند بیمه و بازنشستگی وبیمه بیکاری محروم هستند. در حالی که اکثر مردم ایران زیر خط فقر به سر میبرند ثروت های کشور ما خرج سیاست های سرکوبگرانه و جنگ طلبانه و صرف رشوه دادن به کشورهای دیگر برای خرید رای آنها در سازمان ملل می شود.

بیانیۀ این گروه از زندانیان سیاسی همچنین تصریح می کند که "دولت به طور آگاهانه سیاست فقیر سازی و گداپروری سیستماتیک دولتی را تنها به منظور وابسته کردن و تحت فشار قرار دادن هر چه بیشتر اقشار محروم و دور کردن آنان ازجنبش اجتماعی در پیش گرفته و در چنین شرایطی صحبت از حق و حقوق کارگر و زحمتکشان همانقدر مضحک به نظر میرسد که صحبت از حقوق بشر در زندانهای ایران."

زندانیان سیاسی خاطرنشان کرده اند "از یازده اردیبهشت سال ۸۸ تا یازده اردیبهشت ۸۹ هزاران پیر و جوان و زن و مرد به ما در زندانها پیوستند. شکنجه شدند و به شهادت رسیدند و بهای آزادیخواهی را با گوشت و پوست خود پرداختند. ما خاطره نداها و سهراب ها و کیانوش ها و جوادی فرها و روح الامینی ها و همه عزیزانی که در راه آزادی وطن جان باختند را گرامی میداریم ."
صادر کنندگان این بیانیه، همچنین اعلام کرده اند که در همبستگی با کارگران و معلمان و جنبش آزادیخواهی مردم ایران، "در روز اول ماه مه روز جهانی کارگر دست به یک اعتصاب غذای یک روزه خواهیم زد و از همه هموطنان بویژه معلمین, دانشجویان, کارمندان و کارگران دعوت می کنیم تا دست به دست هم داده و در این روز ندای آزادیخواهی خود را فریاد بزنند."
لازم به ذکر است اوایل هفته جاری نیز، گروهی از زندانیانِ سیاسیِ ضمن گرامیداشتِ روز کارگر و انتقاد از وجود تبعیض و بیعدالتی و سرکوب در کشور، خواستار حمایت از کارگران کشور و حضور در تجمعاتِ آنان شدند.
تعدادی از تشکل های کارگریِ حامیِ جنبشِ سبز، در صدد برگزاری مراسمی در روز جهانی کارگر ساعت ۱۷ در مقابل وزارت کار در تهران و اداره کار در شهرستانها هستند.

سیف زاده: پس از انقلاب، دادگستری با پنج بحران روبرو شد

سیف زاده: پس از انقلاب، دادگستری با پنج بحران روبرو شد

ايران فروهر

جرس: محمد سیف زاده ، وکیل پایه یک دادگستری از جمله کسانی است که همواره دفاع از متهم را در دستور کار خود قرار داده است. او به دلیل دفاع از موکلان خود شهریورسال گذشته ممنوع الخروج شد، اما سیف زاده همچنان از محاکمات غیر قانونی ، بازداشت های خودسرانه و به تبع آن صدور احکام پشت درهای بسته و خارج از روند مرسوم و صحیح قضایی انتقاد کرده است.او می گوید، سالها پیش با مرحوم آیت الله بهشتی ، اولین رییس قوه قضاییه درباره بحران دادگستری و دادگاههای قضایی ایران صحبت کرده و ایرادات قوه قضاییه را به وی نیز گفته است.او بزرگترین بحران قضایی کشور را سیاسی شدن امور حقوقی مردم می داند.وی معتقداست دادگستری ایران بعد از انقلاب با پنج بحران رودررو بوده است ، ازجمله آنکه هرکس به قوه قضاییه آمد حتی الفبای حقوق را نمی دانست و هیچ شناخت و تجربه ای از دادگستری نداشت . او تمام بازداشت های پس از حوادث انتخابات را غیرقانونی و دادگاههای بررسی کننده آن را بدون صلاحیت لازم می خواند. سیف زاده گرفتن قرار وثیقه از متهمان را کاری غیرقانونی دانسته ، معتقدست باید قرار کفالت یا قرارهای خفیف ترخواسته شود. با وی در رابطه با مسایل فوق الذکر ودر رابطه با پرونده های موکلینش گفت و گویی انجام داده ایم که در پی می آید:

*یکی از ایرادهایی که نسبت به قوه قضاییه وجود دارد، نقض شدن استقلال قضات است. از نظر شما به عنوان وکیلی که روزانه سر و کار فراوانی با پرونده های قضایی دارید، آیا قضات استقلال لازم را برای صدور رای دارند یا خیر؟

بعد از انقلاب در زمان مرحوم لطفی و پیش از انقلاب در زمان مصدق دادگستری خوبی داشتیم.اما پس از کودتا ی 28 مرداد روال به گذشته برگشت اما دادگستری بدی نداشتیم.اما به نظر من پس از انقلاب، دادگستری با پنج بحران روبرو شد.

اول سیاسی شدن

دوم تسویه نیروهای متخصص

سوم جذب نیروهای امنیتی و وابسته به حکومت توسط آیت الله یزدی

چهارم بحران تقنینی و قانون گذاری که به قول کروبی بیست سال است که دادگستری غیرکارشناسی داریم

پنجم بحران مدیریتی: هرکس به قوه قضاییه آمد حتی الفبای حقوق را نمی دانست و هیچ شناخت و تجربه ای از دادگستری نداشت. در نتیجه از طرفی به خاطربحران های فوق، امنیت قضایی مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی از مردم سلب شد و از طرف دیگر استقلال قوه قضاییه و قضات دادگستری به طورجدی مورد تهدید واقع شد.

*یکی از معضلاتی که خصوصا امروز اکثر بازداشت شدگان پس از انتخابات با آن مواجهند، وثیقه های کمر شکنی ست که خانواده ها در تامین مبالغ مورد نظر دچار مشکل جدی می شوند.درخواست وثیقه های سنگین برای بازداشت شدگان را چگونه ارزیابی می کنید؟

در همه جای دنیا در خصوص قرار تامین برای متهمان مطبوعاتی و سیاسی یک امتیاز ویژه ای در نظر گرفته شده ، به نظر من حتی گرفتن قرار وثیقه از متهمان کار غیرقانونی است و باید قرار کفالت یا قرارهای خفیفترخواسته شود.خواستن قرار وثیقه از اساس اشتباه است.قرار تامین مجازات نیست.بلکه برای دسترسی به متهم است و متهمان سیاسی و مطبوعاتی به لحاظ شخصیتی، افرادی هستند که بیم فرار آنها نمی رود.

*در خبرها آمده بود که شما و پنج نفر دیگر از وکلا ممنوع خروج شده اید. چرا این اتفاق افتاده است؟

در سال 61 یک تبصره ای به ماده 16 قانون گذرنامه اضافه شد که براساس آن هر که تشخیص داده می شد که نمی تواند به خارج از کشور سفر کند از خروج آن ممانعت می شد. این قانون براساس قانون کیفری سال 78 نقض شد. در شهریور سال گذشته از خروجم از کشور جلوگیری شد.مامور امنیتی پاسپورتم را ضبط کرد بدون اینکه پرونده ای داشته باشم.یک عده را به قول خودشان به صورت فله ای ممنوع خروج کردند.این در حالیست که باید پرونده ای در دادسرا از فرد در جریان باشد و بعد یکی را ممنوع الخروج کرد.

*شکایت شمس الواعظین و جلایی پور از حسین شریعتمداری به کجا انجامید؟

زمان رسیدگی هنوز ابلاع نشده است.

*آخرین وضعیت پرونده مرتضی کاظمیان و شمس الواعظین را قدری توضیح دهید .

این دو نفر با قرار وثیقه آزادند و هنوز برای دادگاهشان تعیین وقت نشده است.

*درباره آخرین وضعیت پرونده اکبر کرمی توضیح دهید؟

اکبر کرمی بیش از شش ماه که دربازداشت به سرمی برد و فعالیت حقوق بشری داشته است و پرونده در دادسرای قم است.

* در خبرهاآمده بود که برای یکی از موکلین شما، خانم معصومه یاوری حکم اعدام درخواست شده است،جرم وی چه عنوان شده است ؟

موکلم در جریان پس انتخابات دستگیر شده و اتهام موکلم در پرونده پاسخ به یک اس ام اس از سوی سازمان مجاهدین عنوان شده است و همانطور که اشاره کردید برای او تقاضای اشد مجازات اعدام شده است.

* آیا اصول آیین دادرسی در روند پرونده معصومه یاوری رعایت شده است؟

به نظر اصول دادرسی در آنها رعایت نشده و کاملا غیر قانونی بوده است.من حتی تا زمان دادگاه اول موکل خود را ندیده بودم .من نه تنها درباره موکلم بلکه درباره تمام بازداشت شدگان در حوادث پس از انتخابات این نظر را دارم.

*چرا این روند بررسی دادرسی را غیرقانونی می دانید؟

پرونده های سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری را می توان به سه دسته تقسیم بندی کرد.اول کسانی که در جریان اعتراضات دستگیر شده اند.دوم افرادی که روزنامه نگار بودند یا در داخل احزاب فعالیت داشتند و سوم کسانی که در آستانه مراسم مختلف دستگیر شده اند.

براساس اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.» و شركت در راهپیمایی حتی بدون اخذ مجوز جرم نيست.

در اصل 26 قانون اساسی هم آمده است:" تشكيل احزاب، جمعيت‌ها وانجمن‌هاي ديني، سياسي وصنفي آزاد است و شركت افراد در اينگونه گروه‌ها آزاد است و هيچ كس را نمي‌توان از شركت در گروه ديني، سياسي و اجتماعي دلخواهش منع كرد يا به شركت در يكي از اين گروه‌ها مجبور ساخت."براساس این اصل هم شرکت در احزاب و گروههای سیاسی جرم محسوب نمی شود.

در اصل 36 قانون اساسی و ماده 2 قانون مجازات اسلامی ذکر شده که "اصل برائت است و هيچكس مجرم شناخته نمي شود مگر اينكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد"مقصود این نیست که فعل یا ترک فعل فرد جرم تلقی می گردد که قانونگزار آن را جرم شناخته باشد، بلکه باید دلایل کافی بر اتهام آن فرد وجود داشته باشد که جرم مرتکب شد ه است.دراین صورت قاضی صالح به استناد اصل 32 قانون اساسی او را مطابق مواد 112 تا 119 قانون دادرسی کیفری احضار و جلب می کند.جلب بدون احضار و ابلاغ تنها به استناد ماده 118 قانون دادرسی کیفری در مورد قتل و مجازات های اعدام و قصاص و قطع عضو پذیرفته شده است.حال اگر این اتفاق افتاد، قاضی صالح باید متهم را با دلایل مدلل تفهیم اتهام و ظرف 24 ساعت پرونده را به دادگاه ارسال کند.

.به نظر من در پرونده موکل من(معصومه یاوری) و یا مشورت هایی که خانواده های دستگیر شدگان از من گرفته اند، این افراد اصلا جرمی مرتکب نشده اند. با اين حال این افراد دستگیر شده اند و تحت فشار قرار گرفته اند و در بعضی موارد دست به اعترافاتی زده اند که این مساله خود نقض قانون است و در نص صریح قاون آمده :" شكنجه بدني يا رواني جهت اقرار گرفتن ممنوع است. اجبار اشخاص به شهادت مجاز نيست و چنين شهادت يا اقرار یا سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است."

به نظر می رسد،.نه تنها مجری قانون اصول قانونی را نادیده گرفته بلکه به دستگیری های شبانه دست زده و منازل افرادی که هنوز جرمشان ثابت نشده را تفتیش کرده است.که خود ناقض اصل دیگری در قانون اساسی است.

* بر چه اساسی فردی 25 مورد اتهام دارد اما دادگاه او فقط دو دقیقه تشکیل می شود.قاضی چگونه در این مورد حکم می کند؟

بر اساس اصل 159 قانون اساسی باید جرم در محاکم عمومی بررسی شود.در اصل 168 قانون اساسی و تبصره ذیل ماده 20 قانون تشکیل دادگاههای عمومی مصوب 73 و اصلاحیه 81 آمده است:برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی دادگاه باید با حضور هیات منصفه تشکیل شود، چون این مساله در بررسی پرونده های انتخاباتی رعایت نشده، دادگاههای انقلاب از لحاظ شکل و ماهیت و کلیت غیرقانونی هستند.به طور کلی دادسراها و محاکم قضایی رعایت قانون را نکرده اند.

* شعبه بررسی کننده پرونده خانم یاوری کدام شعبه است؟

شعبه 28 دادگاه انقلاب به سرپرستی قاضی مقیسه

*زمان بررسی پرونده خانم یاوری مشخص شده؟

15 اردیبهشت زمان بررسی پرونده مشخص شده است.

*با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.

موسوی: منزلت و موقعیت کارگران و معلمان در گروی اجرای قانون اساسی است

موسوی: منزلت و موقعیت کارگران و معلمان در گروی اجرای قانون اساسی است

پیام ویدئویی در آستانه یازدهم اردیبهشت

جرس: میرحسین موسوی در آستانه روز معلم و کارگر با تبریک این روز، به نقش اساسی آنان در روند توسعه پرداخت و بار دیگر خاطر نشان کرد تنها را تحقق خواسته های برحق معلمان، کارگران و همه اقشار ملت رجوع به قانون اساسی است.

در این پیام ویدئویی که بمناسبت یازده اردیبهشت منتشر شد، میر حسین موسوی به اهمیت این روز در کشور و در سطح بین المللی پرداخت و خاطرنشان کرد : در حالی به این دو روز نزدیک می شویم که کشور دارای بحران سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی وسیعی است که تک تک آنها در سرنوشت و گذران زندگی این دو قشر تاثیر مستقیم دارد.
وی در ادامه ازتورم ، پایین آمدن تولید، فساد،رواج دروغ و سوءمدیریت ، حقوق معوقه کارگران، تعطیلی روز افزون کارخانه ها و با ظرفیت پایین کارکرد ن کارخانه ها بعنوان مسایل مبتلا به کشور نام برد.
واگذاری بازارهای ملی به بیگانگان
موسوی با اشاره به واردات بی رویه در بازارهای ملی به زیانهای ناشی از آن پرداخت و خاطرنشان کرد که متاسفانه ما در حال واگذاری بازارهای ملی خود به بیگانگان هستیم و همه ملت می داند تا چه اندازه این مساله در سرنوشت ملت، استقلال و آزادی و زندگی کارگران ما تاثیر می گذارد.
نخست وزیر سابق کشور به بستن روزنامه ها، محدود کردن تشکلهای صنفی وسیاسی، پرکردن زندانها اشاره کرد و افزود: همه اینها در سرنوشت معلمان و کارگران تاثیر می گذارد. خیلی مهم است که معلمان و کارگران براین حقیقت واقف باشند که هستند که مشکلاتی که آنها در زندگی روزانه خود لمس می کنند، ناشی از مسایل کلی و جاری کشور است و یک ارتباط سنگین و مستقیم بین آنها وجود دارد.
توسعه خواست عمومی است
وی تاکید کرد که خواست کارگران و معلمان چیزی جدا از خواسته های اساسی و بنیادی مردم کشور نیست و آن چیزی جز توسعه نمی باشد.
موسوی افزود: دودعدم توسعه کشوربه چشم همه مردم می رود و مهمتر از آن به چشم کارگران در بخشهای مختلف می رود. توسعه کشور به نفع کارگر و معلم است.
وی ادامه داد که کارگران و معلمان در پی آزادی هستند، چون به این وسیله می توانند فعالیتهای صنفی خود را داشته باشند. آنها بدنبال عدالت اقتصادی و معییشتی وعدالت در توزیع منزلتهای اجتماعی هستند که از این طریق بهتر می توانند از استقلال دفاع کنند. عدالت باعث می شود که آنها بتوانند ثروت ایجاد کنند و با خدمات خود بتوانند بیشتر به جامعه فایده برسانند.
منزلت اجتماعی
میر حسین موسوی به مساله منزلت والای اجتماعی و نقش معلمان در بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد و خاطر نشان نمود که تعداد زیادی از نمایندگان مجلس اول از قشر معلمان بود و مردم به این قشر اعتماد داشتند. شهید رجایی، شهید باهنر و شهید مطهری از جمله آنان هستند.
وی تاکید کرد که معلمان و کارگران هنوز هم در میان اقشار مختلف مردم دارای منزلت اجتماعی هستند و جزء گروههای مرجع بالای جامعه هستند، هر چند از نظر سیاسی اینگونه نیست.
مردم مخالف فساد هستند
موسوی به مساله سلب اعتماد مردم پرداخت و تاکید کرد که این دو قشر بشدت مخالف فساد هستند وبحث اصلی درآمدهای عظیم نفتی است که سر سفره مردم نیست و فساد و نارسایی در امور اقتصادی است که آنها می دانند این مسایل به ضرر امنیت ملی ما و کشور و آتیه ماست.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم در ادامه به بحث سیاست خارجی و تاثیر آن در سفره های مردم پرداخت و خاطر نشان کرد که معلمان و کارگران می دانند که بی برنامگی، ماجراجویی در سیاست خارجی منافع ملی ما را در خطر قرار می دهد و مردم تاثیر این اقدامات خلاف را روی سفره های خود می بیینند.
با نیروی نظامی نمی توان کشور اداره کرد
وی گفت: عظمت یک کشور به دلگرمی و امید آنها به آینده است و با نیروی نظامی و اسلحه نمی توان کشور را حفظ کرد.
نخست وزیر زمان جنگ به دوران دفاع هشت ساله و عدم ساماندهی ارتش و سپاه پرداخت و تاکید نمود که در آن زمان دشمن اسلحه و تجهییزات بیشتری در اختیار داشت و قطعا تعداد اسلحه و امکانات ابزاری نبود که منجر شد حتی یک سانتی متر از خاک کشورمان را از دست ندهیم و مردم اینچنین مقاومت کنند.
وی افزود: همین قشر معلم و کارگر کمک کرد و از کشور دفاع نمود زیرا در آن زمان دلگرمی و امید به آتیه کشور وجود داشت.
مردم بی اعتمادند
موسوی به مساله فساد اقتصادی و طرح نام افراد در مجلس و عدم رسیدگی به آن اشاره نمود و خاطر نشان کرد :همین مسایل است که منجر به سلب اعتماد و باور مردم می شود.
وی بار دیگر تاکید کرد که مسایل معلمان و کارگران، مسایل همه اقشار جامعه است و مسایل همه ، یک مساله ملی می باشد.
جنبش سبز و راه حل مشکلات
موسوی خاطرنشان کرد که راه جنبش سبز این است که مسایل ما در گروی یک بسته ای از فعالیتهاست. مسایل و مشکلات کشور با اقتصاد صدقه ای و وعده و وعید و انجام یک سری کارهای تبلیغاتی پیش از انتخابات حل نمی شود.
وی تنها راه را برگشت به قانون اساسی دانست و گفت : برگشت به قانون اساسی تنها راه پیش روی ماست و از این طریق قادر خواهیم بود که از بازارهای مسلمانی در برابر هجوم بازارهای بیگانه و صنعت خود دفاع کنیم.
وی گفت: با احیای حقوق اساسی مردم می توان مسایل را حل کرد. موسوی تاکید کرد که بدون انجام یک انتخابات رقابتی ، بدون آزادی زندانیان و تشکلهای صنفی و ملی راه دیگری وجود ندارد.
نامزد ریاست جمهوری خاطر نشان کرد که هیچ کس نمی تواند از عهد و میثاق ملی قانون اساسی روی برگرداند و هر بازگشتی از آن منافع ملی ما را تحت تاثیر قرار می دهد و از نظر اعتقادی ما خیانت در اعتماد مردم محسوب می شود.
موسوی افزود: ما امضا داده ایم و امضا گرفته ایم که بدون اجتهاد در مقابل نص، قانون اساسی را اجرا کنیم. اگر هم با بخشی از آن مخالف هستیم و قسمتهایی را نا کارآمد می بینیم باید از طریق همین قانون اقدام کنیم. قانون که وحی منزل نیست.

وی تاکید دوباره کرد که تنها راه همین قانون اساسی است مخصوصا در رابطه با حقوق اساسی مردم که فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است. موسوی اظهار داشت که اجرای این اصل فراموش شده ، موجب می شود که مشکلات یکی به یکی در کشور حل می شود و موقعیت و منزلت کارگران و معلمان نیز از همین طریق احیا خواهد شد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

چشم های باز ندا مرا دیوانه کرد

پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
خانم آقا سلطان در مصاحبه با روز:

چشم های باز ندا مرا دیوانه کرد

هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان، دختر جوانی که چشمان بازش در گاه مرگ، چشمان جهان را به اتفاقات ایران گشود، در گفت و گو با روزاز "باز" بودن چشمانی گفته که دیوانه اش کرده است: چشمان باز فرزند.

در حالیکه به نوشته "تایم" لحظه جان باختن ندا آقا سلطان در جریان سرکوب اعتراضات مردم ایران به کودتای انتخاباتی، شاید "پربیننده‌ترین لحظه مرگ یک انسان در تاریخ بشریت باشد"، هاجر رستمی مطلق در گفتگو با "روز" و برای اولین بار از لحظاتی سخن گفته است که فیلم جان باختن دختر جوانش را به نظاره نشست.

با مادر ندا آقا سلطان در حالی به گفتگو نشسته ام که از 30 خرداد تاکنون بارها ناچار شده است یک تنه در مقابل کسانی بایستد که به انواع دروغ ها متوسل شدند تا حکومت را از کشته شدن ندا، مبرا کنند اما هنوز کسی پای صحبت ها و درددل های این زن داغدار اما صبور و سربلند ننشسته است. زنی که لحظه جان باختن دخترکش را همچون جهانیان به تماشا نشست و عزیز از دست رفته اش سمبل مبارزه آزادیخواهی یک ملت شد.

مصاحبه "روز" با هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان را در ذیل بخوانید.

خانم رستمی، فیلم جان باختن ندا را چگونه دیدید. ممکن است بگویید از این فیلم و....

با آقای پناهی بارها حرف زده بودم که ندا لحظات آخر چه گفت و چه اتفاقی افتاد اما جرات نمیکردم فیلم را ببینم. آقای پناهی می گفت "از تظاهرات خارج شده بودیم و به سمت ماشین می رفتیم که سوار شده و به منزل برگردیم که یکهو صدای تیر آمد. ندا باورش نشد که گلوله به او خورده؛ خم شد؛ نگاه کرد و فهمید چه اتفاقی افتاده و افتاد. فقط گفت : آقای پناهی من سوختم". اینها را بارها از آقای پناهی می پرسیدم و او می گفت اما تا 8 ماه فیلم را ندیده بودم. جرات نگاه کردنش را نداشتم. تا اینکه یک روز که تنها بودم جرات کردم و نگاه کردم. حالم خیلی بد شد؛ قابل توصیف نیست. آن چشم های باز ندا مرا دیوانه کرد. وقتی کسی می میرد چشم هایش بسته می شود اما چشم های ندای من باز ماند و من مطمئن ام که تا به هدف و خواسته اش نرسد بسته نمی شود. همان یکبار فیلم را کامل دیدم؛ دیگر نتوانسته ام کامل ببینم بااینکه در ماهواره ها و اینترنت و همه جا است اما سعی می کنم نبینم. مدام چشم های باز ندا و خونی که بالا آورد و جان دادن و آخرین حرفش "سوختم" با من است. همه جا و همیشه و به شدت مرا آزار می دهد. از درون ویرانم می کند. چشم های ندا خیلی اذیتم می کند. این چشم ها دنبال چرای زندگی خودش و چرای کشته شدنش می گشت و ...

گفتید که چشم های ندا تا به هدف و خواسته اش نرسد بسته نمی شود. هدف و خواسته ندا چه بود؟

ندا دنبال آزادی بود. او به عنوان یک زن، دنبال آزادی های اجتماعی و زندگی انسانی بود. همیشه می گفت: "زن و مرد هیچ تفاوتی با هم ندارند برابر هستند اما چرا در ایران حقوق زن و مرد یکی نیست. چه فرقی بین زن و مرد است؟ چرا چون زن هستم باید حجاب اجباری داشته باشم و در قانون حق من ضایع شود". ندا دانشجوی دانشکده الهیات و معارف واحد تهران شمال بود. در این دانشگاه، چادر اجباری بود و ندا نمی توانست بپذیرد و مدام می گفت در محیطی که همه زن هستند چرا باید چادر سر کنم. او سه ترم بیشتر نخواند و انصراف داد. می گفت چرا وقتی بیرون می روم باید نگران باشم که به نوع پوشش من گیر ندهند و چرا مهمانی که می روم باید استرس داشته باشم که یکباره نریزند و نگیرند و....

برای ندا در اصل برابری زن و مرد، دغدغه بود. او آزادی می خواست. بعد از انتخابات هم به هموطنانش پیوست که دنبال رای و حق خود بودند. او نیز دنبال حق خود بود و اعتراض داشت، با اینکه نتوانسته بود رای بدهد.

ندا چرا رای نداد؟ آیا آنطور که گفته شده جزو تحریمی ها بود؟

نه. ندا دنبال آزادی و تغییر بود. من شمال بودم که رای دادم و روز بعد از انتخابات برگشتم. ندا آن روز عصبانی بود. زنگ زد و گفت چند حوزه برای رای دادن رفته اما نتوانسته رای بدهد. بعد توضیح داد که در این حوزه ها نماینده آقای موسوی حضور نداشت. وقتی ندا پی گیر می شود و می گوید که میخواهم نماینده آقای موسوی را ببینم می گویند که نماینده احمدی نژاد اینجا است و بیا رای بده و او عصبانی می شود که چطور ممکن است در حوزه ای نماینده سایر کاندیداها نباشند و فقط احمدی نژاد باشد. برای همین رای نداده بود.

به غیر از 30 خرداد، به همراه ندا در تجمعات حضور داشتید؟ هرگز تصور چنین اتفاقی را می کردید؟

جو قبل از انتخابات، جو بسیار قشنگی بود. هر گز به عمرم چنین شور و حالی ندیده بودم. با اینکه در راهپیمایی های انقلاب 57 هم همیشه من و خانواده ام حضور داشتیم اما هرگز چنین چیزی ندیده بودیم و به هیچ عنوان تصور چنین اتفاقاتی را نمی کردیم. در راهپیمایی های 57 خانواده من در شمال و ما هم در شهر ری همیشه در صف اول بودیم، اما دریغ از یک خراش کوچک. هیچ جای دنیا هم یک زن را مستقیم با تیر نمی زنند. از هلال احمر یک گروهی آمده بودند برای همدردی که من به خانه راهشان ندادم و گفتم که در هیچ جای دنیا چنین کاری نمی کنند حداقل به زانو می زنند؛ قلب و سینه را نشانه نمی گیرند.

شما شکایت کرده اید و خواهان معرفی و محاکمه قاتل ندا شده اید. این شکایت در چه مرحله ای است؟

شکایت کردم؛ می خواهم قاتل ندا را معرفی کنند تا توی چشم هایش نگاه کنم و بپرسم چرا زدی؟ چه جوری زدی؟ چه حسی داری و چی نصیبت شد؟اما شکایتم به هیچ نتیجه ای نرسیده و هیچ جوابی نمی دهند. من هم شهروند این مملکت هستم. حق قانونی من است که بدانم چه کسی ندا را کشته و چه کسی دستور داده. فقط یک پرونده تشکیل شده که گواهی پزشکی قانونی هم درون آن است که علت فوت را اصابت گلوله ذکر کرده اند، اما هیچ رسیدگی نشده است.

گویا به شما هم گفته بودند که دیه بگیرید و رضایت بدهید درست است؟

جرات نکردند مستقیم چنین حرفی به من بزنند.من قبلا اعلام کرده بودم که نه دیه می خواهم و نه قاتل را قصاص می کنم. فقط به من بگویید کی زد و کی دستور داد. می خواهم چشم در چشمان آنها نگاه کنم و بپرسم چرا؟ یک بار آقای شهریاری، قاضی دادسرای جنایی به من گفت که برخی خانواده ها دیه گرفته اند. گفتم من دیه نمی خواهم. گفت دیه از بیت المال است و من هم گفتم که من حرام می دانم و اجازه نمی دهم یک ریال از این دیه به خانه ام بیاید.اما یک مساله را باید توضیح بدهم. سعی می کنند وانمود کنند ما دیه گرفته ایم یا سایر خانواده ها دیه گرفته اند. در حالیکه این دروغ است. غیر از یک خانواده، نه ما و نه سایر خانواده ها دیه نگرفته ایم و حاضر به چنین کاری هم نیستیم. من تا زنده هستم شکایتم را پی گیری خواهم کرد. هرگز عقب نشینی نمی کنم و هر کجا که لازم باشد می روم. اگر در ایران به نتیجه نرسم میروم سازمان ملل باید بیایند جواب بدهند. یک روز گفتند صهیونیست ها بودند یک روز گفتند منافقان بودند یک روز رفتند جلوی سفارت انگلیس و آرش حجازی را قاتل اعلام کردند. هر روز یک حرفی می زنند و حرف های قبلی خود را نقض می کنند. اما باید بیاورند و به من نشان دهند و بگویند قاتل ندا این است، دستور دهنده این است و.... یک روز باید به من بگویند قاتل ندا کی بود. قبری که برای ندا گرفتیم دو طبقه است. گاهی می گویم من باید الان آنجا در آن قبر در کنار بچه ام باشم اما من هستم و می مانم تا قاتل بچه ام را پیدا کنم. آخر مگر بچه های ما چی می خواستند؟ جز حق قانونی خود چه می خواستند. من وقتی به ندا می گفتم نرو؛ می گفت مگر خودت 57 نمی رفتی توی خیابان؟ حالا نوبت ماست برای آزادی این مملکت برویم و برای حقوق خودمان. خب آیا جواب این گلوله است؟ بگویند با لباس های بچه من چه کردند؟

لباس های ندا را به شما بازنگرداندند؟

اوایل شوکه بودیم اما دو هفته بعد از این قضیه رفتم بیمارستان شریعتی، دنبال لباس های ندا. گفتند اینجا نیست. گفتم مگر چنین چیزی امکان دارد؟ حداقل کتانی خونین و شلوارش را بدهید که در نهایت گفتند لباس های ندا منهدم شده و گویا سوزانده اند... من به شدت منقلب شدم؛ یاد روز اول بیمارستان افتادم و پسر جوانی که شال خونی ندا را با خود برد. من خواهش می کنم از او، هر کسی که هست شال ندای مرا به من بدهد. این شال بوی ندا را می دهد. غیر از فیلم ها و عکس های شهادت ندا، تنها یادگاری بچه ام است. این شال را به من بدهید تا با بوی بچه ام جان تازه ای بگیرم.

می خواهم برگردم به عقب و به روز 30 خرداد. خانم رستمی آن روز چه اتفاقی افتاد؟

من روز 25 خرداد با ندا و آقای پناهی رفتم تظاهرات و در یکی از کوچه های گاندی، لباس شخصی ها با موتور، دنبال ما افتادند. با ماشین برگشتیم اما ندا خیلی به هم ریخته بود و چون 25 خرداد چند نفر را شهید کرده بودند خیلی روی ندا تاثیر گذاشته بود. 180 درجه تغییر کرده بود. جمعه شب یعنی شب قبل از شهادت، یکباره از خواب پرید و گفت خواب خیلی بدی دیدم. گفت: "خواب دیدم تا صبح در میدان جنگ هستم و دارم می جنگم". روز شنبه ساعت که نزدیک 3 شد لباس پوشید که برود خواهش کردم که نرو و گفتم که حکم تیر داده اند اما گفت: "من با جوان های دیگر چه فرقی دارم آنها هم همه پدر و مادر دارند". گفتم که من به دلیل جراحی که قبل تر کرده ام نمی توانم بدوم تو هم نرو. اما جواب داد: "اگر برای تو اتفاقی بیفتد من نمی توانم تحمل کنم اما شاید تو تحمل مرگ مرا داشته باشی". ازمحمد و هدی (برادر و خواهر ندا) و دوستان ندا خواستم منصرفش کنند. اما هر چه گفتیم امروز خیلی اوضاع خطرناک است قبول نکرد و رفت در حالیکه نمی دانست چنین اتفاقی می افتد؛ هر گز تصور هم نمی کردیم. با توجه به خوابی که دیده بود نگران بودم. زنگ زدم به موبایلش و گفت که به حدی نیرو آورده اند که آدم وحشت می کند. پرسیدم چکار می کنند؟ پاسخ داد:" فکر کردی ناز و نوازش می کنند؟" دوباره زنگ زدم گفت: "گاز اشک آور زده اند و در آزمایشگاهی هستیم. سیگار روشن کرده ایم اما چشم هایمان به شدت می سوزد".

چگونه از کشته شدن ندا مطلع شدید؟

بار آخری که با او صحبت کردم از موبایل آقای پناهی زنگ زده بود. گفت که دارند به سمت ماشین می روند تا برگردند به منزل اما دقیقه یک ربع بعد آقای پناهی زنگ زد و گفت که پای ندا تیر خورده و بیایید بیمارستان شریعتی و من هم به هدی زنگ زدم و راه افتادم. یکی از همسایه ها هم با من آمد. توی راه بیمارستان، بیرون را نگاه می کردم. انگار میدان جنگ بود. رسیدیم بیمارستان. دیدم محمد عین مجسمه شده و هدی گریه می کند. تعداد زخمی ها و شهدا زیاد بود.فقط یادم است که پسر جوانی، شال خونی ندا را در دست داشت. نفهمیدم کی رفت و شال را با خود برد. دنبال ندا بودم. آقای پناهی از بالا تا پایین لباسش، خونی بود. گفت که کتف ندا گلوله خورده. گفتم : من بچه نیستم که؛بگویید چه بلایی سر ندای من آمده. که آقای پناهی زد زیر گریه. من دیوانه شده بودم. داد می زدم و فحش می دادم به خدا فحش می دادم. می گفتم خدایا به تو فحش بدهم نه به مسئولین، چون تو کاری به بنده ات نداری. دویدم سمت اورژانس و آقای علیزاده، از حراست بیمارستان آمد و گفت شما مادر هستی هر چه می خواهی بگو. گفتم می خواهم ندا را ببینم. گفت در حال جراحی هستند تا گلوله را در بیاورند. فکر می کردم ندا زخمی شده. اصلا تصور کشته شدنش را نمی کردم. دیدم که شوهر هدی زنگ زد و برادران او هم آمدند. به ذهنم خطور نمی کرد که اینها برای چی می آیند اما رنگ رضا (شوهر هدی) عین مرده ها شده بود.در حیاط بیمارستان هم گاز اشک آور زده بودند و ما در سالن بودیم که دقایقی او را بردند و بعد که آمد به هدی گفت مادرت را ببر خانه و وقتی پرسیدم آرام گفت متاسفم. نفهمیدم چی شد عین دیوانه ها فقط جیغ می زدم و می گفتم: "ندای منو کشتن" و....

پیکر ندا را یک روز پس از کشته شدنش به خاک سپردید. مشکلی بابت تحویل پیکر ندا و تشییع او پیش نیامد؟

حراست بیمارستان خیلی همکاری کرد. گویا دیده بودند که فیلم شهادت ندا روی اینترنت رفته. ساعت سه صبح از حراست بیمارستان شریعتی به شوهر هدی زنگ زدند و گفتند که جسد را به پزشکی قانونی کهریزک برده اند. بعد شنیدیم که برای تحویل پیکر ندا پول گلوله می خواهند. پدر ندا و شوهر هدی با دوستان و پسر عموی ندا رفتند و با خود پول هم بردند. ساعت یک و نیم ظهر بود که زنگ زدند و گفتند مشکلی نیست و پول نگرفته اند و جسد را داده اند. تشییع کردیم و به خاک سپردیم و رفتیم منزل هدی و در آنجا مراسم گرفتیم.

وقتی پیکر ندا را تحویل گرفتید در چه وضعیتی بود آیا او را کالبد شکافی کرده بودند؟

بالای سینه سمت راست گلوله خورده بود و به اندازه چند سانت جای بخیه بود اما قسمت پشت او سالم بود یعنی گلوله خروجی نداشت و در جراحی آن را درآورده بودند. تا جایی که ما دیدیم کالبد شکافی نشده بود.

برای برگزاری مراسم ختم و هفت و چهلم ندا مشلات زیادی ایجاد شد.ممکن است در این زمینه توضیح دهید؟

روزی که ندا را خاک کردیم چند ماشین گارد ویژه همراه با تعدادی موتور سوار در کوچه ما دور می زدند و مدام عکس و فیلم می گرفتند. در اصل ما هیچ مراسمی نگرفتیم و فقط در خانه بودیم. در اصل مستقیم به ما چیزی نگفته بودند اما مساجد را از برگزاری مراسم برای شهدا ممنوع کرده بودند و ما به دو مسجد مراجعه کردیم که گفتند وزارت اطلاعات دستور داده و نمی توانیم. مثلا برای مراسم روز سوم به مسجد نیلوفر رفتیم که استعلام کردند و گفتند به شما مسجد نمی دهیم. بعد به مسجد امام جعفر صادق در حوالی شریعتی رفتیم که مسجد قبول کرد اما ساعت 12 دیدیم که اعلامیه ندا رفته روی اینترنت.می دانستیم که جمعیت زیادی خواهد آمد و من به خاطر حفظ جان مردم کنسل کردم. برای مراسم هفت هم در خانه بودیم و فقط سر خاک رفتیم.

مراسم چهلم ندا، یادم است که به تنهایی در پارکی نشستید و شمع روشن کردید در حالیکه میر حسین موسوی و مردم زیادی بر مزار ندا رفته بودند و شما نیز از قبل اعلام کرده بودید مراسم چهلم را بر مزار ندا برگزار خواهید کرد.

برای چهلم، از پلیس امنیت آمدند و گفتند مراسم نگیرید. من گفتم من چه به بهشت زهرا بروم و چه نروم، مردم خواهند رفت و مردم منتظر من نمی مانند. گفتند شما نروید. من هم گفتم باشد فقط به خاطر مردم نمی روم. بعد شنیدم که در بهشت زهرا در گیری شده است. نمی توانستم تحمل کنم منزل ما در تهران پارس است و من رفتم پارکی در پاسداران که نزدیک منزل هدی بود شمع روشن کردم و شروع کردم به گریه و روز بعد سرخاک ندا رفتم.

و بعد هم رفتید جایی که ندا کشته شده بود.

بله رفتم و آنجا هم شمع روشن کردم. مردم هم آمدند اما از پلیس امنیت آمدند و مانع شدند. اجازه ندادند بنشینیم و همه را متفرق کردند و از ما هم خواستند که محل را ترک کنیم. اما من هر چند وقت یکبار می روم دولا می شوم و جایی که ندا افتاد را می بوسم. شمع روشن می کنم و گل می گذارم. موقع شهادت ندا، فردی دست خود را به خون ندا زده و به دیوار زده بود. می رفتم خون دخترم را می دیدم آخرین یادگاری او را که اکنون اسپری قرمز زده اند و خون ندایم هم دیگر نیست. سال تحویل هم رفتم اما به خاطر مردم کمتر می روم چون مردم می آیند و با من می نشینند و ماموران می آیند و درگیری می شود و من دوست ندارم به خاطر ندا مشکلی برای کسی پیش بیاید و کسی زندان برود. برای همین بعضی شب ها ساعت 12 می روم و....

شب جمعه آخر سال هم از حضور مردم بر مزار ندا جلوگیری کردند درست است؟

آن روز خیلی نیرو ریخته بودند. البته همیشه اینکار را می کنند و نیروهایشان مدام آنجا هستند. نیروها فقط حضور داشتند اما روز بعد سر خاک ندا رفته و پارچه ای مشکی بر سنگ قبر او انداخته و نگذاشته بودند مردم بر مزار ندا بروند و بنشینند. به مردم گفته بودند مگر ندا امامزاده است که مدام می آیید و....

در این مدت چند بار نیز به سنگ قبر ندا آسیب رسانده اند و حتی گفته شده به صورت تصویرندا در سنگ قبرش شلیک کرده اند؛ تا چه اندازه این شایعات صحت دارد؟

بهشت زهرا سنگ قبر های کوچکی دارد و ما هنوز سنگ قبر اصلی ندا را نگذاشته بودیم. سه ماه از شهادت ندا می گذشت که یکی از دوستان تماس گرفته و به خواهر من گفته بود که برخی سنگ قبرها را شکسته اند و مادر ندا فعلا بهشت زهرا نیاید. نگفت سنگ قبر ندا را شکسته اند. من رفتم سرخاک. پر از مامور بود. حالم خوب نبود. دنبال قبر ندا می گشتم. فکر کن سنگ قبر بچه ات را گم کنی. داشتم سکته می کردم. جیغ می زدم قبر ندا کو. یهو خم شدم. بالای سر قبر ندا بودم و دیدم که سنگ قبر ندا را شکسته اند و همه را برده اند. فقط یک شماره 32 مانده بود. جیغ زدم هوار زدم گفتم ندا را کشتید سنگ قبرش را چرا می شکنید. افسر نیروی انتظامی آمد تسلیت گفت و ادامه داد که ما برای برقراری امنیت آمده ایم. گفتم اینقدر بهشت زهرا بی در و پیکر است که کسی مسولیتی نمی پذیرد؟ گفت که نمی دانیم چه کسی شکسته اما فردا یک سنگ قبر جدید می گذاریم. گذاشتند و آن را هم شکستند. آذر ماه ما سنگ قبر اصلی ندا را گذاشتیم که فقط 12 روز سالم بود. شلیک نکرده بودند اما انگار که با تیشه صورت ندا را تراشیده بودند. باز از پلیس امنیت گفتند سنگ قبر را عوض می کنیم که من مخالفت کردم و گفتم بگذارید همین بماند. عوض نمی کنم.بگذارید هر کاری می خواهند بکنند. سنگ قبر را هم ببرند. ندا در قلب مردم است. من روی سنگ قبر ندا هیچ چیزی ننوشته ام. نه شهید و نه هیچ چیز دیگر و فقط نوشته ام ندا آقا سلطان و همین خود گویای خیلی چیزها است. همین اسم خود خیلی حرفها دارد.

اولین برخورد مسئولان با قضیه شهادت ندا چگونه بود؟ یعنی با شما چه برخوردی کردند؟

روز اول دو نفر از شورای عالی امنیت ملی آمدند و تسلیت گفتند. از پلیس کلانتری یوسف آباد هم آمدند و آنها نیز تسلیت گفتند. چند روز اول خبری نبود. اما چند روز بعد آمدند و گفتند که احتمالا انتقام عشقی است و شوهر سابق ندا دست به انتقام زده و ما گفتیم چنین چیزی امکان ندارد. آن زندگی تمام شده و اکنون دو ماه است ندا با کس دیگری آشنا شده و مدتی دوست بودند و اکنون به خواستگاری و نامزدی رسیده است. هر چند که عقد نکرده بودند و نامزد رسمی نبودند اما نامزد بودند و ندا مشکلی نداشت که کسی بخواهد انتقامی از او بگیرد. رفتند تحقیق کردند و گفتند حق با شماست.

و بعد خواستند که ندا را به عنوان شهید، تحت پوشش بنیاد شهید قرار دهند.

بله روزنامه همشهری به نقل از آقای زریبافان نوشته بود که اگر وزارت اطلاعات بگوید ندا ترور شده ما هم او را تحت پوشش بنیاد شهید قرار می دهیم. که من اعلام کردم ندای من همچون بقیه بچه ها شهید شده و ما نمی خواهیم تحت پوشش این بنیاد قرار بگیرد.

در این میان بازداشت کاسپین ماکان به چه دلیلی بود؟ گفته می شد با تعهد شما آزاد شده است؟

کاسپین اول خبر نداشت. همان روز اول من زنگ زدم و گفتم که ندا را کشتند. آمد و با ما بود تا شب هفت ندا که به من گفت به خاطر مصاحبه هایی که کردم ممکن است مرا بازداشت کنند. چند روز بعد بازداشت شد. از طریق مقامات امنیتی پیگیری کردم و گفتم این جوان، دو ماه است وارد زندگی دختر من شده و اصلا هم اهل سیاست نیست. در اصل کاری هم نکرده بود فقط چند مصاحبه درباره ندا انجام داده بود. تعهدی از من نگرفتند. یعنی امضایی از من نگرفتند.او هم با وثیقه آزاد شد؛ اما من هم گفتم که بعد از آزادی اگر کاسپین هر اقدامی انجام دهد مسئولیتش با من نیست و ربطی به ما ندارد. آن موقع فکر نمی کردم کاسپین از کشور خارج شود.

خانم رستمی پدر، خواهر و برادر ندا نیز فیلم جان باختن او را دیده اند و عکس ها، موزیک ها و کلیپ های مختلفی که ساخته شد و تصاویر دیگر را. ممکن است از آنها برایم بگویید و از فضایی که بر زندگی شما حاکم است؟

پدر ندا که مثل من است. یکباره چشم ها قرمز می شود و اشک سرازیر می شود. دیدن ان فیلم همه ما را به زانو در آورد. خیلی سخت است و کسی نمی تواند تصور کند دیدن لحظه جان باختن عزیزش به این صورت چقدر کشنده است. هدی همان اوایل فیلم را دیده بود. محمد هم همین طور اما به خاطر من خودداری می کنند و درونشان می ریزند. بروز نمی دهند. جلوی من گریه نمی کنند. دلمان که برای ندا تنگ می شود، می روند سراغ فیلم جان باختنش تا او را ببینند. محمد دلتنگ که می شود می رود سراغ پیانوی ندا. محمد تار و ویلون می زند و ندا پیش آقای پناهی، کلاس آواز می رفت. پیانویی را پسندیده بود و می خواست بخرد حتی جایش را هم در خانه تعیین کرده بود. بعد که شهید شد محمد پیانو را خرید و آورد گذاشت همان جا که ندا می خواست بگذارد و اکنون همانطور که می شنوید صدای همین پیانو است که محمد به آن پناه می برد. هدی مدام مرا دلداری می دهد و می گوید که به نکات مثبت فکر کن که ندا را همه مردم دوست دارند و الان سمبل آزادی مردم ماست و.... اما من یک مادرهستم. دلم برایش تنگ شده است. دلم می خواهد صدایم کند و بگوید: "مامان". لبخند های قشنگی داشت. دلم می خواهد بخندد از در بیاید و بگوید: مامان غذا چی داریم؟ منتظر آن صدا هستم و... فقط می نشینم به خدا می گویم خدایا طولانی ترین عمر را به قاتل ندا بده اما هرگز نگذار تا روزی که زنده است، روی آرامش ببیند و روزی صدبار از خدا درخواست مرگ کند. ندای من یک لحظه سوخت ولی مرا تا آخر عمو سوزاند.... زندگی ما دگرگون شده.پدر ندا و من بروز می دهیم اما هدی و محمد نه. در حالیکه هدی به شدت این مدت ضربه خورد. ابتدا ندا و بعد همسرش که دقیقا یک ماه بعد از شهادت ندا بیمار شد. رفتیم بیمارستان آزمایش گرفتند و گفتند که سرطان استخوان دارد و دو ماه بعد فوت کرد. اما هدی باز مونس من است و مرا دلداری می دهد و... اما همه احساس می کنیم که ندا حضور دارد و فقط حضور فیزیکی ندارد. او با ما زندگی می کند. سه شنبه روز تولدم بود. هرسال ندا مرا به رستوران می برد. امسال هدی مرا به همان رستوران برد و خیلی اذیت شدم هنوز باورم نمی شود. شب هدی، خواب ندا را دیده بود که برای من کادویی آورده بودو به من می گفت ندا همه جا حضور دارد و با ماست و....

خانم رستمی می دانم خیلی اذیت شدید. من پوزش می خواهم از اینکه مجبور شدید همه اینها را مرور کنید. در پایان اگر حرف خاصی دارید بفرمایید.

نه این چیزها، جزوی از زندگی ماست. جزوی جدا نشدنی که همیشه و در تمام لحظات با ما است. اما اینجا می خواهم از همه مردم تشکر کنم و از همه محبت ها و همدردی ها و روحیه ای که داده اند و می دهند. از همه هنرمندان تشکر می کنم. ازهم وطنان خودم که ده ماه است پا به پای من در بهشت زهرا و محل شهادت ندا هستند با اینکه مامورها هستندو مدام فیلم می گیرند اما مردم می آیند و به ما روحیه می دهند. نمیدانم چکار باید بکنم در مقابل این همه محبت و چگونه تشکر کنم. از هم وطنانم در خارج از کشور و مردم دنیا تشکر می کنم که ما را تنها نگذاشتند. از کسی که تابلوی نگاه آخر ندا را کشید و این تابلو و این نگاه خیلی مرا اذیت کرد، از شهردار میلان که به یاد ندا درخت کاشت و از همه کسانی که برای ندا خواندند. دو کار را روی من تاثیر گذاشت. یکی آنکه می گوید آزادی خون می خواهد و ندا خون داد برای آزادی" و دیگری آهنگی که می گوید" ندا نترس، ندا بمان".... همه این ها به ما روحیه می دهد و و باعث افتخار ما شده است و من افتخار می کنم که ندا برای آزادی رفت. افتخار می کنم که شهادت ندا، سمبل آزادی شد. این برای من خیلی ارزشمند است و وقتی می روم بهشت زهرا و قبر دختر جوانی که فاصله زیادی با قبر ندا ندارد را می بینم که نه اسمی دارد و نه کسی سر خاکش می آید خدا را شکر می کنم که ندا را جای دیگری نبردند در همان خیابان تمام کرد کهریزک نبردند و استاد بالای سرش بود. خیلی دردناک است؛ بخصوص الان که بهار است. ندا عاشق بهار بود.بیرون که می روم یکباره می زنم زیر گریه و مردم نگاه می کنند و... فقط می گویم خدایا به مادرها صبر بده به درد مادران زندانیان برس و به درد مادران اعدامیان و....

سرداران با پول سرمایه ملی تجارت می کنند

پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
انتقاد خامنه ای به کاری که تحت نظر خود وی انجام شده

سرداران با پول سرمایه ملی تجارت می کنند

در حالی که تشکل های مستقل کارگری در آستانه روز کارگر ضمن اعتراض به سیاست های اقتصادی حاکمیت خود را برای ابراز علنی اعتراضات شان در روز جهانی کارگر آماده می کنند، رهبر حکومت جمهوری اسلامی روز چهارشنبه شرایط بحرانی و اخراج هزاران کارگر در ماه های اخیر را ناشی از اجرای نامناسب اصل 44 در واگذاری شرکت های دولتی دانست.

وی گفت که "بايد بسيار مراقب بود که اجراي سياست‌هاي اصل 44، زمينه ساز نفوذ قانون‌دان‌هاي قانون‌شکن، نشود". او افزود: "افرادی با دور زدن قانون، برخی کارخانه‌ها را می ‌خرند و بعد هم با فروش تجهيزات و زمين آن به ميلياردها آلاف و الوف می رسند و در نهايت کارگران کارخانه را بيکار مي‌شوند، لذا همه مسوولان بايد مراقب باشند."

آیت الله علی خامنه ای در حالی این سخنان را بر زبان آورد که صادق محصولی وزیر فعلی رفاه و از فرماندهان سپاه پاسداران که حتی چهره های جناح حاکم از دست یافتن او به ثروت افسانه ای سخن می گویند و با نام "سردار میلیاردر" از وی نام می برند را در صدر مجلس سخنرانی خود نشانده بود.

صادق محصولی تنها یک نمونه از سرداران میلیاردری است که به رغم اشتغال در سپاه پاسداران - نهادی نظامی که تحت نظر آیت الله خامنه ای فعالیت می کند- به "سردار میلیاردر" تبدیل شده اما بسیاری از همقطارانش با تشکیل موسسات مالی در پوشش موسسات وابسته به سپاه، بسیج و نیروی انتظامی که همگی نهادهای تحت نظر آیت الله خامنه ای به شمار می روند به فعالیت های اقتصادی غیر قابل نظارت مشغول اند.

رهبر جمهوری اسلامی همزمان اعتراضات کارگری را به "تلاش دشمنان علیه نظام اسلامی" تفسیر کرد و گفت: "دشمنان از اول انقلاب براي استفاده از قشر کارگر و مسائل کارگري به عنوان اهرم فشار سياسي بر ضد نظام اسلامي تلاش کرده اند". او مدعی شد که: "اين موضوع در سي سال گذشته در دستور کار دشمنان نظام اسلامي قرار داشته است اما قشر کارگر نيز سی سال است که اين طراحي را ناکام گذاشته‌اند."

در حالی که شماری از فعالان حقوق کارگران از جمله منصور اسانلو و ابراهیم مددی دو تن از رهبران سندیکای کارگران شرکت واحد، چهارسال پس از برگزاری اعتصاب این سندیکا هم اکنون در بازداشت به سر می برند و تنها در یک سال اخیر علاوه بر برخورد های امنیتی با تشکل های مستقل کارگری، صد ها تن از کارگران معترض در جریان اعتراضات صنفی یا اعتراضات سیاسی پس از انتخابات بازداشت یا محاکمه شده اند، آیت الله خامنه ای در سخنان روز چهارشنبه ادعا کرد: "نظام اسلامی و کارگران ارتباط صمیمی دارند." او افزود: "ارتباط صميمي ميان کارگر و نظام اسلامي را ناشي از پايه مستحکم ايماني نظام است."

ورود به ماهیت واگذاری ها ممنوع

به گفته مدیرعامل سازمان خصوصی سازی فقط در سال 88 سهام 107 شرکت دولتی به ارزش 17 هزار و 988 میلیارد تومان در جریان آنچه "اجرای اصل 44" خوانده می شود واگذار شده، گزارش ها حکایت از واگذاری شرکت های دولتی در روندی غیر قانونی به شرکت های شبه دولتی یا شرکت های وابسته به نهادها تحت نظر آیت الله خامنه ای از جمله سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و بنیاد مستضعفان دارد.

پنجم مهرماه بنیاد تعاون سپاه پاسداران سهام 50 + 1 درصدی شرکت مخابرات ایران را به ارزش 7 میلیارد دلار در جریان واگذاری این شرکت دولتی خرید در حالی که مقام های دولتی ساعتی پیش از عرضه سهام مدیریتی مخابرات، شرکت "پیشگامان یزد"، تنها رقیب سپاه برای خرید سهام مخابرات را از صحنه رقابت حذف کرده بودند.

اعتراضات گسترده به غیرقانونی بودن واگذاری سهام مدیریتی شرکت مخابرات به بنیاد تعاون سپاه، حتی به رغم تشکیل کمیته ویژه ای در مجلس شورای اسلامی نیز نتیجه نرسید.

حتی شورای رقابت که عالی ترین محل تصمیم گیری شکایت از واگذاری های غیر قانونی است در اسفند ماه با گذشت نزدیک به 6 ماه وعده رسیدگی به واگذاری غیر قانونی سهام مدیریتی مخابرات به سپاه پاسداران اعلام کرد که حاضر نیست به این پرونده ورود کند.

جمشید پژویان رییس شورای رقابت با تاکید براینکه "مخابرات با حفظ انحصارات از دولت به بخش شبه‌ دولتی انتقال داده شد" درباره خرید سهام مدیریت مخابرات به ارزش 7هزار و 800 میلیارد تومانی از سوی سپاه پاسداران گفت که "فضای عرضه مخابرات غيررقابتي بوده است" و به همین دلیل "ما نه آن را تاييد و نه رد کرديم چون اين موضوع در حيطه وظايف ما نبود."

با وجود توجه رسانه ها به واگذاری غیرقانونی شرکت مخابرات ایران از سوی دولت به بنیاد تعاون سپاه پاسداران، اما واگذاری شرکت های دولتی به بهانه اجرای اصل 44 از سوی دولت و در شرایط غیر قانونی به ده ها موسسات مالی وابسته به سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و دیگر نهادها های شبه دولتی یا تحت نظر آیت الله خامنه ای ابعاد بسیار وسیع تری دارد.

تنها در مورد بنیاد تعاون سپاه پاسداران، روزنامه "تهران امروز" در شهریور ماه خبر داد که این بنیاد مجموعه ای از موسسات مختلف اقتصادی و تجاری است که از آن جمله می توان از "شرکت مهندسی افق صابرین، موسسه مالی اعتباري انصار، موسسه موج نصر گستر" و ده ها موسسه و شرکت مشابه یاد کرد.

موسسات وابسته به بنیاد تعاون سپاه تنها در نیمه اول سال 88 بسیاری از شرکت های دولتی و از جمله 45 درصد از سهام گروه بهمن، 4 درصد از سهام گروه خودرو سازی سایپا دومین شرکت بزرگ خودرو سازی ایران، 25 درصد از سهام پتروشیمی کرمانشاه را در جریان واگذاری ها از دولت دریافت کرد و علاوه بر آن و صد در صد شرکت‌های کشت و صنعت شاداب خراسان، شرکت خدمات هوايی پارس و شرکت صنايع غذايی مائده و برخی از شرکت های فعال در خرید و فروش بورس را خریداری کردند.

تجارت متقابل دولت و رهبر

موسسه مالی اعتباری مهر که پیشتر نام "صندوق قرض الحسنه بسیجیان" را بر خود داشت و با موافقت و دستور مستقیم و سرمایه اهدایی 1 میلیون تومانی آیت الله خامنه ای تشکیل شده در سال های اخیر با تشکیل چند موسسه مالی و از جمله "موسسه مهر اقتصاد ایرانیان" بسیاری از شرکت های دولتی را در جریان واگذاری های اصل 44 از آن خود کرده است.

موسسه مهر اقتصاد ایرانیان در اردیبهشت سال 87 شرکت تراکتورسازی تبریز را با پرداخت تنها 45 میلیارد تومان و پراخت اقساطی 132 میلیارد تومان دیگر در طی 5 سال از دولت خرید و این درحالی است که روزنامه جمهوری اسلامی همزمان به نقل از یک نماینده مجلس خبر داد که رقم واگذاری سهام 42 درصدی تراکتورسازی تبریز به موسسه مهر اقتصاد ایرانیان وابسته به بسیج "حتی قيمت زمين خالی آن نيست، چه برسد به کارخانه ای با امکانات و تجهيزات و خطوط توليد و انبارها و ورزشگاه و...این کارخانه".

حتی عشرت شايق از حامیان دولت در مجلس نیز از واگذاری تراکتورسازی تبریز به بسیج، به عنوان "حراج" نام برد و گفت: "قيمت های در نظر گرفته شده برای دارايی کارخانه تراکتور سازی تبريز طی 30 تا 40 سال گذشته در مقايسه با قيمت امروزی، صدها برابر کمتر است و ارزيابی جديدی هم نشده و برای هيچ کس پوشيده نيست که اين کار حراج دارايی های دولتی است."

این موسسه که به گفته کارشناسان بورس از نیمه دوم سال 86 در بازار بورس پدیدار شده تنها در عرض سال 18 ماه 5 درصد از فولاد مبارکه اصفهخان را به ارزش 308 میلیارد تومان از دولت دریافت کرد.

همچنین 20 درصد سهام آلومينيوم ايران (ايرالکو) به ارزش 45 ميليارد تومان، 33 درصد از شرکت تکنو تاز، 8 درصد از توس گستر، 4 درصد موسسه مالی سینا، 4 درصد لوله سدید، 11 درصد توسعه صنعتی و بسیاری دیگر از شرکت ها را در بورس خریداری کرده که بخش بزرگ آن شرکت های دولتی بوده اند که به بهانه اجرای اصل 44 به موسسه مهر اقتصاد ایرانیان یکی از 7 موسسه مالی بسیج واگذار شده است.

قرار گاه خاتم انبیاء سپاه پاسداران که بخش بزرگی از پروژه های دولتی در حوزه های مختلف از جمله نفت را با دریافت میلیارد ها دلار در اختیار گرفته نیز در ماه گذشته برای دراختیار گرفتن شرکت های دولتی فعالیت خود را آغاز کرد و از جمله به اتفاق شرکت توسعه سرمایه گذاری از دولت سهام شركت دولتی صدرا راکه در حوزه نفت و سکوهای نفتی فعالیت می کند، دریافت کرد.

صاحبان جدید شرکت صدرا نمونه ای از جمله مصادیق آشکار سخنان آیت الله خامنه ای در مورد اخراج کارگران هستند که پس از تصاحب این شرکت ده ها کارگر آن را اخراج و در قبال اعتراض کارگران این شرکت در شهر بوشهر به برخورد امنیتی با آن ها اقدام و علاوه بر کارگران، تعدادی از خبرنگاران بوشهری را نیز بازداشت و حتی به اتهام انتشار عکس اعتراضات کارگران محاکمه کرده اند.

موسسه مالی اعتباری قوامین وابسته به نیروی انتظامی، موسسه مالی اعتباری انصار وابسته به بسیج، و چندین موسسه دیگر مالی وابسته به بنیاد مستضعفان و دیگر نهادهای تحت نظر آیت الله خامنه ای بخشی از مجموعه هایی هستند که در جریان واگذاری ها شرکت های دولتی را تصاحب کرده اند.

اینکه رهبر حکومت مستقر در ایران در زمان ابراز سخنان روز چهارشنبه از واگذاری غیرقانونی شرکت های دولتی به موسسات تحت نظر خود خبر داشته آنگاه آشکار تر می شود که غیر از هشدارهای رسانه ای، حتی علی اکبر ناطق نوری رئیس بازرسی ویژه آیت الله خامنه ای نیز در شهریورماه 87 به واگذاری های غیر قانونی شرکت های دولتی انتقاد کرد.

ناطق نوری گفته بود: "با وجود تبليغات فراوانی که در مورد واگذاری‌ها صورت می‌گيرد، می‌بينيم که دارايی‌ها از دولت آشکار به دولت پنهان منتقل شده و نهادهای شبه دولتی اين بنگاه‌ها را خريد کرده‌اند ضمن اينکه از نظارت هم کاسته شده است".

اعتصاب دانشجویان برای همبستگی با کارگران

پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
اتهام یک دانشجو: دوستی با مجید توکلی

اعتصاب دانشجویان برای همبستگی با کارگران

دانشجویان برخی از دانشگاه های کشور در روز جهانی کارگر دست به اعتصاب خواهند زد.در همین حال اتهام یک دانشجوی پلی تکنیک در دادگاه، دوستی با مجید توکلی، دیگر فعال دانشجویی اعلام شده است که اتهامی در نوع خود بی نظیر محسوب می شود.

آن گونه که دانشجونیوز گزارش داده است، اعتصاب دانشجویان در روز ۱۱ اردیبهشت (۱ می) و به مناسبت روز جهانی کارگر و ۱ روز پیش از روز معلم، در همبستگی با معلمان و کارگران سراسر کشور برگزار خواهد شد.

دانشجویان قصد دارند با اعتصاب نمادین، اعتراض خود را نسبت به وضعیت سخت معیشتی و مشکلات کارگران و معلمان و فشارهای اجتماعی بر آنان اعلام نمایند. در این اعتصاب، دانشجویان ضمن حمایت از کارگران، همبستگی خود با معلمان و بخصوص اساتید سراسر کشور را اعلام خواهند کرد.

اعتصاب غذای دانشجویان در صحن دانشگاه های مختلف کشور در روز شنبه ۱۱ اردیبهشت برگزار خواهد شد.

دانشگاه بوعلی؛ دو سال حبس برای یک دانشجو

محسن عبدی دانشجوی باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینای همدان كه از روز عاشورا در بازداشت به سر می برد، هفته گذشته از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به دو سال حبس تعزیری محكوم شد.

وی هم اكنون در بند ۳۵۰ اوین زندانی است و تاكنون با درخواست مرخصی وی موافقت نشده است. خانواده عبدی به علت سكونت در شهرستان و وضعیت نامناسب مالی توانایی پیگیری مؤثر وضعیت وی را ندارند.

این حکم در حالی صادر شده که صدور احکام حبس و فشار بر دانشجویان کشور مجددا طی هفته های اخیر افزایش یافته است.

طی روزهای گذشته محسن غمین دانشجوی دانشگاه امیرکبیر به ۲ سال حبس تعزیری و نصیر اسدی دانشجوی دانشگاه تهران به هفت ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

مهدی کلاری، دانشجوی المپیادی دانشگاه شریف نیز که در آخرین روزهای سال گذشته با قید قرار وثیقه به مرخصی آمده بود، در آخرین روز فروردین ماه مجددا به زندان اوین انتقال داده شد.

اتهام ویژه یک دانشجوی پلی تکنیک

پرونده محمد یوسفی دانشجوی دربند پلی تكنیك که پیش از این به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده بود به دادگاه تجدید نظر ارسال شده، اما وکیل این دانشجو علیرغم تلاش فراوان هنوز موفق به ملاقات قاضی دادگاه تجدید نظر برای دادن لایحه دفاعیه نشده است. محمد یوسفی پیش از این از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و توسط قاضی صلواتی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

دانشجونیوز خبر داده است که یکی از جرمهای وی در دادگاه، دوستی با مجید توکلی ذکر شده بود. همچنین علیرغم اینکه محمد یوسفی در هیچ یک از تجمعات روز ۱۶ آذر شرکت نکرده و قبل از ورود به دانشگاه بازداشت شده بود، با این حال اتهام "تجمع و تبانی" نیز در پرونده وی ثبت شده است. دوستی با یک فعال دانشجویی اتهام ویژه ای است که نظیر آن در محاکم قضایی مطرح نشده بود.

محمد یوسفی که بیش از ۱۴۰ روز از حبس وی می گذرد، در زمان بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین توسط بازجویان خود مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفت. در حال حاضر پرونده محمد یوسفی به شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر فرستاده شده است

دانشگاه تهران: هفت ماه حبس

نصیر اسدی، دانشجوی فوق‌لیسانس دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران به هفت ماه حبس قطعی محکوم شد.

به گفته‌ی محمود علیزاده طباطبایی وکیل دادگستری، شعبه‌ ۳۶ دادگاه تجدیدنظر محکومیت نصیر اسدی دانشجوی فوق‌لیسانس دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران را به هفت ماه حبس کاهش داده است. این فعال دانشجویی پیش‌تر از سوی شعبه‌ ۲۸ دادگاه انقلاب، به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

علیزاده طبابایی در مورد پرونده دیگر موکل دانشجویش، سجاد ساده نیز به ایسنا گفت: سجاد ساده از سوی شعبه‌ ۲۸ دادگاه انقلاب، به دو سال حبس محکوم شد که یکسال آن تعلیق شده بود که به رای صادره از سوی دادگاه بدوی اعتراض کردیم.

دانشگاه خواجه نصیر:انتقال از بیمارستان به اوین

علی پرویز دانشجوی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی که در آستانه عید نوروز با وثیقه 300 میلیون تومانی به مرخصی آمده بود، پس از مراجعه به پزشک به دلیل حملات مکرر آسم با تشخیص عفونت ریوی و خونریزی ریه که در زندان به آن دچار شده بود، در بیمارستان تخصصی ریه مسیح دانشوری بستری شد. این بیمارستان تحت مدیریت دکتر علی اکبر ولایتی است.

وی علیرغم شرایط وخیم جسمانی توسط مامورین امنیتی از بیمارستان به زندان اوین بازگردانده شد.

هفته گذشته با اتمام زمان مرخصی، خانواده وی با مراجعه به نماینده دادستان در زندان اوین با توجه به بستری بودن وی درخواست تمدید مرخصی کردند که با وجود مراجعات مکرر خانواده پاسخی به آنها داده نشد. بلافاصله پس از اعلام بستری بودن علی پرویز به زندان اوین، نمایندگان دادستان شب هنگام در بیمارستان حاضر شده و بیمار و تمامی پرسنل بخش را مورد پرسش قرار داده و جزئیات پرونده پزشکی وی را خواستار شدند.

مراجعات مکرر نمایندگان دادستان به بیمارستان و نیز حضور نمایندگی پزشکی قانونی از سوی دادستان موجب شد تا پزشک معالج در اثر فشارهای وارده، پیش از اتمام معالجات تخصصی بیمار را مرخص نماید. پس از اعلام ترخیص وی، مامورین دادستان با هماهنگی قبلی با مسئولین بیمارستان برای دستگیری وی، بلافاصله در بخش محل بستری علی پرویز حضور یافته و در لحظه ترخیص وی را از خانواده جدا نموده و با آمبولانس به زندان اوین منتقل کردند.

لازم به ذکر است که علی پرویز در تاریخ ۱۲ آبان ۸۸ با یورش مامورین امنیتی به منزل مسکونی اش بازداشت شده و مدتها در سلول انفرادی و مورد بازجویی های مکرر قرار گرفت. وی در دادگاه بدوی شعبه ۲۸ به ریاست قاضی مقیسه به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد. علی پرویز، داشنجوی مهندسی کامپیوتر داشنگاه خواجه نصیر بود.

مهم ترین اتهام وی اعتراض و اخلال در سخنرانی حسین صفارهرندی، وزیر وقت ارشاداسلامی دولت احمدی نژاد در این دانشگاه بوده است.از دیگر اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی و تبانی برای تجمع در روز ۱۳ آبان اعلام شده است.

بازپرس و قاضی بدوی پرونده در طول ۵ ماه با وجود بیماری شدید آسم از تبدیل قرار وی به وثیقه خودداری نموده بودند و نهایتا در آستانه عید نوروز با وثیقه سنگین ۳۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمده بود.