یلدا آراسته
استقلالم را می خواهم
زنان این تصاویر اغلب دختران جوانی هستند با روسری های رنگی که بی هیچ آرایشی مشت ها را گره کرده اند و همان فریادی را سر می دهند که مردان .آنها کم نیستند .دختری که با یک دست چادر سیاهش را گرفته است و دست دیگرش مشت محکمی است بالای سرش و فریاد می کشد مرگ بر شاه تصویر آشنای بهمن ماه است .
آن روزها هیچ وعده ای برای زنان وجود نداشت .کمتر کسی از برابری حقوق زن ومرد سخن می گفت. آن روزها انتظار حقوق برابر در ذهن کمتر کسی بود. آنها به خیابان ها ریختند و برای تغییر سرنوشتشان شعار دادند .
سال 57 هفتاد سال از زمانی می گذشت که زنان روسیه برای نان اعتراض و دولت را مجبور کردند که به خواسته هایشان توجه کند و 190 سال پیش از آن زنان فرانسه به حق طلاق ،برابری در قوانین ارث و حق نفقه رسیده بودند.
آزادی ام را می خواهم
سی سال بعد از حضور زنان در انقلابی که به نظر میرسد بدون هیچ وعده ای آنها را به خیابان کشاند حالا زن ها که 63 درصد صندلی های دانشگاه ها را اشغال کرده اند به دنبال تحقق حقوقی هستند که در این سالها در مورد آنها سکوت شده است .
زهرا رهنورد که به نظر می رسید در این دوره انتخاباتی سخنگوی میر حسین موسوی دررابطه با زنان بود در سخنرانی هایش وعده حقوق برابر برای زنان رامی داد و در فیلم تبلیغاتی که فاطمه معتمد آریا به عنوان پرسشگر حضور داشت بارها به این نکته اشاره کرد که باید به دنبال احقاق حقوق از دست رفته زنان بود.
رای ام را می خواهم
بعد از نتایج انتخابات خرداد ماه زنان باز هم در صحنه حضور داشتند اما این بار جنس حضورشان فرق داشت .نام جنبش سبز ایران در جهان با مرگ ندا اقا سلطلان شناخته شد بعد از 30 سال تصویر یک دختر ایرانی که در راه دموکراسی کشته شده بود در صفحه اول روزنامه های جهان قرار گرفت و زن ایرانی چهره ای متفاوت را به جهان نشان داد.
ندا بیشتر از هرچیز برای خودش و جامعه اش آزادی می خواست .این چیزی است که مادر ندا در آخرین گفتگوی بعد از کشته شدن او گفت .
مرگ ندا و انتشار تصویر او توجه جهان را به ایران معطوف کرد و زنان جهان خود را در غم مادری شریک دانستند که فرزندش را در راه آزادی از دست داد.
زنان ایرانی از زن بودن و مادریشان برای رساندن حرف خود بهره بردند .دختری صدای الله اکبر مردم را در روزهای نخست اعتراضات با دوربین موبایلش ضبط کرد و با صدای خش دار از بغضش روی آن گفت :َاینحا کجاست که همه چیز به روش بسته شده؟ اینجا کجاست که مافقط با سکوتمون صدامون رو به گوش جهان می رسونیم ؟اینجا کجاست که خون جوان هاش روی زمین ریخنه می شود ؟اینجا ایران است .َ این فیلم در اینترنت پخش شد و بازدیدکنندگان فراوانی داشت .
دیگر صحبت از زنان معروفی چون شیرین عبادی نبود که یک روز از پشت تریبون جایزه نوبل نماینده زنان ایران شد. حالا زنانی به سادگی مادرانی که در پارک لاله جمع می شدند و 19 دی ماه دسته جمعی دستگیر شدند، نمایندگی جنبشی را به دوش گرفتند که جهانی چشم به آن دوخته است.
فرزندم را می خواهم
زهرا رهنورد ،شیرین عبادی و بسیاری از زنان اندیشمند ایرانی در بیانیه هایی اعتراض خود را به وضعیت موجود اعلام کردند و خواستار تغییر شرایط بودند اما صدای آنها بلندتر از فریاد مادر سهراب اعرابی بر مزار پسرش نبود :َناجوانمردانه کشتنش. 26 روز به من نگفتن که کشتنش .کسی نمی تونه منو ساکت کنه َ
و او ساکت نشد در راهپیمایی روز قدس شرکت کرد. به شورای شهر رفت و در مقابل دوربین پرس تی وی ظاهر شد و نقل نیافتن پسرش را گفت داستان این را که چگونه 26 روز به دنبال پسرش گشته است.
مادر وبلاگ نویس تورجان هم بعد از آن که پسرش را دستگیر کردند به نهادهای مختلفی از جمله بنیاد شهید رفت و خواستار آزادی پسرش شد.
این جنبش پای زنانی را به سیاست باز کرد که می خواستند تنها مادری بکنند و حالا مادری کردنشان از انتظار برای بازگشت فرزندانشان از کلاس ودرس و دانشگاه به خون خواهی آنها انجامیده است .
و زنانی که یک شبه مجبور شدند بار زندگی را خودشان به دوش بگیرند، همسرانی که حالا در نبود شوهرانشان سخنگوی آنها بودند و با شرکت در میز گردها و انجام مصاحبه ها بار رسالت همسرانشان را به دوش کشیدند.آنها با انتشار نامه های سرگشاده اعتراض آمیز ،وبلاگ نویسی ،حضور پشت دیوارهای اوین و ده ها راه دیگر نگذاشتند که نام همسرانشان فراموش شود.
زنانی که با چادر خود در روزهای راهپیمایی دخترانی را فراری می دادند که
شاید تا دیروز حاضر نبودند آنها را به خاطر حجابشان در جامعه پذیرا باشند در درگیری های روزهای بعد از انتخابات چه بسیار زنان خانه داری که در خانه های خود را به روی جوانان فراری گشودند.
چه بسیار زنان میان سالی که دست جوانی را از دست های نیروی انتظامی بیرون کشیدند و زنانی که چادر از سر برداشتند تا حجابشان مفری باشد برای دخترانی که از دست ماموران می گریختند .
وباز هم حقم را می خواهم
این زنان فعلا خواستار حقی از جنس آن چیزهایی که زنان فرانسه و اروپا به دنبالش بودند نیستند .حالا هم تساوی حقوق زن ومرد در میان اینهمه خواسته دیگر گم شده است و کمترکسی به حق ارث برابر ، تساوی حق مدیریتی ،حق آزادی پوشش زنان ،اجازه داشتن گذرنامه بدون اجازه همسر و چیز های دیگری که سال ها پیش برای بسیاری از زنان دنیا حل شده است ، می اندیشد .
هم اکنون بیش از 15 زن فعال سیاسی در کنار نام های مطرح دیگر در زندان ها هستند.
زنان در کنار مردان جمعیت واحدی هستند که برای ارزشی بالاتر مبارزه می کنند آنها بر این واقعیت جشم پوشیده اندکه 8 مارس ها در میدان هفت تیر تنها بودند ،که برای گرفتن حق هایی که باید سالها پیش می داشتند تنها به خیابان ها ریختند و کسی دست حمایتش را پشت آنها نگذاشت .
حالا زنان نگران جان مردان و زنانی اند که در زندان ها هستند وبیم آن می رود که جان خود را از دست بدهند و چه حقی مهمتر از حق حیات آدمی است که زنان به خاطرش به خیابان ها بیایند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر