۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

بهاري سبز تر از هر سال

بهاري سبز تر از هر سال

مژگان مدرس علوم

در ميان همۀ مردمان جهان ايرانيان از اين امتياز برخوردارند كه سال نو خود را مطابق با تقويم رسمي همزمان با شروع بهار آغاز ميكنند. سال نو در ميان ايرانيان همان هنگام آغاز مي شود كه شاخسار درختان آكنده است از شكوفه ها و جوانه هايي كه نوزايي حيات را در طبيعت مژده ميدهند. همان هنگام كه در انقلاب طبيعت زمين افسرده از سرماي دير پاي زمستان با نفس مشكبار نسيم بهاري از نو زنده ميشود و با تغيير حال طبيعت احوال آدميان نيز به يكباره ديگرگون مي شود. اين گونه است كه در ايران و در بين اقوام ايراني نه تنها در طبيعت كه در جامعۀ انساني نيز خانه تكاني انجام ميشود و رخت نو نه فقط بر پيكر دشت و دمن كه بر قامت فرد و جامعه نيز مينشيند و به معناي واقعي روزي نو در همه جا آغاز مي شود.

اما امسال جامعۀ‌ايراني بهاري يكسره متفاوت را از سال پيش و سالهاي پيش به انتظار نشسته است. بهار سال هشتاد و نه از زهدان ماههاي پرحادثۀ سال هشتاد و هشت برون مي آيد كه زود گذشت اما خاطره اش دير خواهد پاييد و بخشي فراموش نشدني از تاريخ اين مرز و بوم خواهد ماند و به مدد نمادها و نهادهايي كه در اين ماههاي حادثه خيز شكل گرفته اند دست كم تا سال ها بر سرنوشت جمعي مردمان ساكن در اين سرزمين تأثير خواهد گذاشت. آري در آستانۀ حلول بهار هشتاد و نه جنبش سبز خواب از چشم تنگ و دنيا بين ارباب قدرت ربوده و رؤياي خواب سرخوشانۀ آنان را به كابوس وحشت آور"بيداري" بدل كرده است. و اينك جنبش سبز وجدان جمعي مردم ايران را به مدد نمادهاي عيني و ذهني بسيار به هم پيوند داده و آنان را در انتظار فرصت براي شكار حادثه ها نشانده است.

اينك جنبش سبز با نام موسوي و كروبي و خاتمي وبا ياد شهيدان گلگون كفن و مظلوم جنبش و زندانيان غريب و رنجور حصار هاي استبداد تا مرز هاي يك حماسۀ ملي پيش رفته و حقارت مسخره آميز صورتك هاي وحشت زدۀ خودكامگان را به سخره گرفته است. اينك ارباب قدرت نامشروع با نگراني شاهد فروپاشي تدريجي قدرت در حال اضمحلال خويش است. قدرتي كه از هم اينك صداي سست شدن پايه ها و پوسيدن و ازهم پاشيدن شالوده هايش را در دالان تاريخ ميتوان شنيد. قدرتي كه عبرت آيندگان خواهد شد و چونان خاطره اي تلخ و ناخوشايند در تاريخ ديروز و فرداي جمهوري اسلامي باقي خواهد ماند. قدرتي كه به نام جمهوري اسلامي، جمهوريت را "ناكام" و اسلاميت را "بد نام" كرد.

امسال جامعۀ ايراني بهاري سبز تر از ساليان گذشته را به انتظار نشسته چراكه چلچله هاي شوريده سر جنبش سبز سرود آزادي و آزادگي را در هر جمع كوچك و بزرگ با هم زمزمه ميكنند بي آنكه پروايي از شحنه هاي بدنام كودتاي ناكام داشته باشند. سالي كه بر ما گذشت بيش از يك سال در خود حادثه هاي ماندگار داشت. يك بهار بحراني، يك تابستان طولاني و يك پاييز توفاني ودر نهايت زمستاني كه در اوج سرما و يخبندان سياسي بهاري سبز را نويد مي دهد و به رمز و راز ميگويد اگر چه اشتهاي سيري ناپذير مستبد كاهش نيافته اما پايه هاي قدرت زورمدارش به لرزه افتاده و ديكتاتور تنهاتر از هميشه منزوي مانده است حتي اگر از بام تا شام بوق هاي تبليغاتي اش ناشيانه حقيقت را به اصرار انكار كنند.


بهاري كه تا ساعاتي ديگر از راه ميرسد سبزتر از بهاراني است كه اين سالها به خود ديديم. اين بهار، بهار سبز بيداري به همۀ ايرانيان خجسته باد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر