۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

انسانی دیگر پای چوبه دار میرود

انسانی دیگر پای چوبه دار میرود


لطف الله لطفی پور جوان ۲۸ ساله کرد یکشنبه پای چوبه دار میره. واقعا به نظر میاد ضحاک دیگه افسانه نباشه و از قضا داره بر سرزمین ما حکمرانی میکنه و برای تداوم حکومتش هر روز باید جان جوانان این مرزو بوم رو بگیره و دردناکتر اینکه ما فقط میشینیم و جز مرثیه گفتن کاری نمیکنیم . اعتراض امروز ما شاید نتونه واسه لطف الله کاری بکنه، ولی میتونه جلوی اعدام انسانهای دیگر رو بگیره و دست جلادان رو در ریختن خون بیگناهان ببنده.

در دستگاه قضایی بی در و پیکری که بیشتر احکامش سیاسی هست و از قبل به وسیله ماموران اطلاعات صادر میشه، چه آسون میشه بیگناه رو گناه کار جلوه داد و برای مقاصد سیاسی جان انسانهای بیگناه رو گرفت . تازه اگر جوا ن با استعداد و تحصیل کرده ۲۸ ساله ای مانند لطف الله لطیفی پور جرمی هم مرتکب شده باشه، هیچ کس نیست بپرسه که آیا میشه در یک دادگاه چند دقیقه ای جرمی رو که جزاش اعدام هست ثابت کرد و حکم داد به ستاندن جان یک انسان. تازه اسفناک تر اینکه برای توجیه یک چنین حکمی به آیه قران و توضیح المسائل آقای خمینی هم استناد میشه.


غمگنانه تر اینکه چه بسیار مثل لطف الله در صف ایستادند تا ضحاک معاصر با گرفتن جانشون و با ایجاد رعب و وحشت چند صباحی بیشتر حکومت کنه . ما هم گوشمون رو میگیرم تا نشنویم، چشممون رو میبندیم تا نبینیم و لبمون رو بسته نگه میداریم که نکنه آسایشمون به هم بخوره و خاطرمون مکدر بشه.


فریاد امروز ما میتونه جان انسانهای بیگناه رو نجات بده و سکوتمون اگر علامت رضایت نباشه، مهر تاییدی هست بر شیوه ای که حاکمان برای مرعوب کردن ملت ایران انتخاب کردند تا از این به بعد در گرفتن جان جوانان میهنمون مصمم تر باشند.

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر