۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

راه های پیروزی جنبش سبز: استمرار و تداوم اعتراضات، جداکردن بدنه مذهبی نیرو های سرکوبگر از دیکتاتور و نزدیکانش


جنبش سبز نباید با دستگیری رهبران جنبش سبز و سرکوب احتمالی راهپیمایی های روز های آینده نا امید شود. تنها راه شکست استبداد دینی که برای کشتار، توجیه مذهبی هم دارد، اعتراض دائم و مستمراست تا جایی که بدنه نیروهای سرکوبگر به دامن ملت ایران باز گردند و دیکتاتور و نزدیکانش را تنها بگذارند. برای پیروزی هم باید از نقاط قوت و ضعف دشمن تخمین درستی داشت و هم به نقاط قوت و ضعف خود کاملا آگاه بود و براساس آن برنامه ریزی کرد.

بدون شک جمهوری اسلامی با تمام قدرت، خود را آماده مقابله با اعتراضات مردم ایران بعد از دستگیری رهبران جنبش سبز کرده است. استبداد میلیارد ها دلار در آمد نفت و گاز ایران را هزینه ی سرکوب حرکتهای اعتراضی مردم ایران کرده است تا اینگونه بقای خود را تضمین کند. این دلارها نه فقط برای تجهیز مالی سپاه و بسیج برای سرکوب مردم ایران شده است، بلکه قسمت قابل توجهی از آن صرف برنامه هایی تبلیغی جهت شستشوی مغزی این نیرو ها شده است تا به راحتی ابزار سرکوب را بر علیه مردم خود به کار گیرند و از کشتار مردم ابایی نداشته باشند. پس مردم ایران باید بدانند که تا اینجای کار ارتشی تا دندان مسلح و متفاوت با تمام ارتش های دنیا را کلافه و تا حد زیادی زمینگیر کرده اند. ایران نه تونس است و نه مصر. بلکه لیبی را میتوان تنها نمونه ی بسیار کوچکی از ایران دانست. سپاه و بسیج نه تنها مانند ارتش لیبی بی رحم اند بلکه برای کشتار مردم ایران توجیه ایدئولوژی هم دارند. پس باید از قدرت دشمن آگاه باشیم و بدانیم در حال انجام چه کار بزرگی هستیم تا مبادا دچار یاس و نا امیدی گردیم.

حامیان دیکتاتوری ایران دو گروهند ۱. کسانی که برای منافع مادی از دیکتاتور حمایت می کنند ۲. کسانی که به دلایل مذهبی از استبداد دینی حمایت می کنند. دسته اول حاضر به جان دادن برای دیکتاتور نیستند و حمایتشان با تزلزل حکومت استبداد رابطه معکوس دارد، یعنی اگر احساس کنند دیکتاتور رفتنی است منافعشان ایجاب می کند که از حمایت او دست بر دارند. جدی شدن اعتراضات خیابانی موجب ریزش این افراد خواهد شد. دسته دوم تا زمانی که از این توهم ،که دیکتاتور نماینده خداست، در نیایند حتی حاضر به جان دادن در راه ولی فقیه می باشند. تنها راهی که می توان چنین افرادی را خلع سلاح کرد همان راه مذهب است. باید این افراد را به گونه ای از فریب و نیرنگ دیکتاتور که دین را وسیله ای برای قدرت قرار داده است ، آگاه ساخت. مفید ترین راه برای این کار در خواست از مراجع است تا از دیدگاه مذهبی، آنان را متوجه اشتباه خود کنند.

در کنار تظاهرات های خیابانی از مفیدترین کار ها، درخواست از مراجع است تا در مقابل سرکوب اعتراضات مسلالمت آمیز مردم ایران ساکت ننشینند. هم برای رضای خدا، هم برای حفظ دین خداو هم برای حفظ جایگاه مرجعیت، مراجع باید سکوت را بشکنند و حرام بودن ضرب و شتم و کشتار انسانهای بیگناه را به حامیان مذهبی استبداد گوشزد کنند، انسانهایی که تنها برای راهپیمایی مسالمت آمیز به خیابان ها می آیند. اگر مراجع وظیفه شرعی و عرفی خود را انجام دهند بدون شک بدنه نیرو های سرکوبگر از لحاظ ایدئولوژی خلع سلاح خواهد شد. ولی اگر چنین نکنند نه تنها خون تمام کسانی که با خنجر باورهای دینی زخمی یا کشته می شوند بر گردن آنها خواهد بود، بلکه در لطماتی که بر دین وارد میشود نیز سهیم خواهند شد.

من اگر برخيزم،تو اگر برخيزي، همه برمي خيزند

با من اكنون چه نشستنها ، خاموشيها

با تو اكنون چه فراموشيهاست

چه كسي مي خواهد

من و تو ما نشويم

خانه اش ويران باد

من اگر ما نشوم ، تنهايم

تو اگر ما نشوي

خويشتني

از كجا كه من و تو

شور يكپارچگي را در شرق

باز برپا نكنيم

از كجا كه من و تو

مشت رسوايان را وا نكنيم

من اگر برخيزم

تو اگر برخيزي

همه برمي خيزند

من اگر بنشينم

تو اگر بنشيني

چه كسي برخيزد ؟

چه كسي با دشمن بستيزد ؟

چه كسي

پنجه در پنجه هر دشمن دون

آويزد

دشتها نام تو را مي گويند

كوهها شعر مرا مي خوانند

كوه بايد شد و ماند

رود بايد شد و رفت

دشت بايد شد و خواند

در من اين جلوه ي اندوه ز چيست؟

در تو اين قصه ي پرهيز كه چه؟

در من اين شعله ي عصيان نياز

در تو دمسردي پاييز كه چه؟

حرف را بايد زد

درد را بايد گفت

سخن از مهر من و جور تو نيست

سخن از تو

متلاشي شدن دوستي است

و عبث بودن پندار سرورآور مهر

آشنايي با شور؟

و جدايي با درد؟

و نشستن در بهت فراموشي

يا غرق غرور؟

سينه ام آينه اي ست

با غباري از غم

تو به لبخندي از اين آينه بزداي غبار

آشيان تهي دست مرا

مرغ دستان تو پر مي سازند

آه مگذار ، كه دستان من آن

اعتمادي كه به دستان تو دارد به فراموشيها بسپارد

آه مگذار كه مرغان سپيد دستت

دست پر مهر مرا سرد و تهي بگذارد

من چه مي گويم ، آه

با تو اكنون چه فراموشيها

با من اكنون چه نشستنها ، خاموشيهاست

تو مپندار كه خاموشي من

هست برهان فراموشي من

من اگر برخيزم

تو اگر برخيزي

همه برمي خيزند


حمید مصدق

موسوی کروبی بر عهد خود وفا کردند و راهی زندان شدند، حال نوبت جنبش سبز است. با بانگ الله اکبر یا مرگ بر دیکتاتور امشب به استقبال قیام ۱۰ اسفند برویم.

۱۰ اسفند روز سرنوشت سازی است. نباید موسوی و کروبی را تنها گذاشت . حضور پر رنگ جنبش سبز می تواند تمام معادلات استبداد را در هم بریزد و فشار بر رهبران جنبش و دیگر زندانیان را کاهش دهد. ولی حضور کمرنگ جنبش سبب افزایش فشار بر آنان و دیگر زندانیان سیاسی خواهد شد. اگر چه که این اعتراض باید برای تک تک زندانیان سیاسی انجام می شد، ولی با توجه به موقعیت کنونی، لزوم حمایت از رهبران جنبش سبز دو چندان می باشد، موسوی و کروبی عملا ثابت کردند تا آخر ایستاده اند و ذره ای پا پس نخواهند کشید. پس اینک بر جنبش سبز است که با حضور پر شورخود در راهپیمایی ۱۰ اسفند از آنان حمایت کند.

جنبش سبز نباید با دستگیری رهبران جنبش سبز و سرکوب احتمالی راهپیمایی های روز های آینده نا امید شود. برای پیروزی هم باید از قدرت دشمن تخمین درستی داشت و هم به نقاط قوت و ضعف دشمن و همچنین نیرو های خودی کاملا آگاه بود و برای آن برنامه ریزی کرد.

بدون شک جمهوری اسلامی با تمام قدرت خود را آماده مقابله با اعتراضات مردم ایران به دستگیری رهبران جنبش سبز کرده است. استبداد میلیون ها دلار در آمد نفت و گاز ایران را هزینه ی سرکوب حرکتهای اعتراضی مردم ایران کرده است تا اینگونه بقای خود را تضمین کند. مردم ایران باید بدانند که تا اینجای کار ارتشی تا دندان مسلح را کلافه و تا حد زیادی زمینگیر کرده اند. ایران نه تونس و نه مصر است. بلکه لیبی را میتوان تنها نمونه ی بسیار کوچکی از ایران دانست. پس باید از قدرت دشمن آگاه باشیم و بدانیم در حال انجام چه کار بزرگی هستیم تا مبادا دچار یاس و نا امیدی گردیم.

تنها راه شکست استبداد دینی که برای کشتار، توجیه مذهبی هم دارد، اعتراض دائم و مستمراست تا جایی که بدنه نیروهای سرکوبگر به دامن ملت ایران باز گردند و دیکتاتور و نزدیکانش را تنها بگذارند. یکی از بهترین کار ها برای جدا کردن بدنه مردمی نیرو های سرکوبگراستفاده از همان سلاحی است که آنها برای کشتار و سرکوب از آن استفاده میکنند، یعنی مذهب. در کنار تظاهرات های خیابانی از مفیدترین کار ها، درخواست از مراجع است تا در قبال سرکوب اعتراضات مسلالمت آمیز مردم ایران و کشتار آنها ساکت ننشینند. مراجع هم برای رضای خدا، هم برای حفظ دین خداو هم برای حفظ جایگاه خود، باید با فتوایی روشن، حرام بودن به زمین ریختن خون انسانهای بی گناه را که تنها برای راهپیمایی مسلالمت آمیز پای در خیابانها می گذارند، به بدنه مذهبی نیرو های سرکوبگر گوشزد کنند. اگر مراجع وظیفه شرعی و عرفی خود را انجام دهند بدون شک بدنه نیرو های سرکوبگر از لحاظ ایدولوژی خلع سلاح خواهند شد. اگر چنین نکنند، نه تنها گناه بر زمین ریختن خون تمام کسانی که با توجیه مذهبی کشته یا مجروح میشوند، بر گردن آنها است، بلکه هم دین نابود خواهد شد و هم جایگاه آنان در این دنیا و آخرت از بین خواهد رفت.

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

در ۲۵ بهمن استراتژی رعب و وحشت با حضور حماسی جوانان با شکست مواجه شد و در ۱۰ اسفند می توانیم استراتژی فشار بر رهبران جنبش سبز را با شکست رو برو سازیم

در ۲۵ بهمن استراتژی رعب و وحشت با حضور حماسی جوانان با شکست مواجه شد و در ۱۰ اسفند می توانیم استراتژی فشار بر رهبران جنبش سبز را با شکست رو برو سازیم و از فشار بر آنان بکاهیم.

به نظر دستاورد ۲۵ بهمن، دست آوردی تاریخی و کم نظیر بود و ۱۰ اسفند هم می تواند اینگونه باشد. در یک سال ونیم گذشته جمهوری اسلامی با انواع و اقسام فشار ها که با نادیده گرفتن اولیه ترین اصول اخلاقی همراه بود و در بسیاری موارد به وحشیگری می رسید سعی در ایجاد ترس و وحشت در دل جنبش سبز و و دار کردن مردم ایران به دست کشیدن از مطالبات خود دشت. کهریزک، کشتار معترضین و اعدام های فله ای به سبک دهه شصت و پر کردن زندانها از معترضین و صادرکردن احکام سنگین برای آنها، همه و همه با نیت ترساندن مردم ایران و سرکوب جنبش سبز انجام شد. اما ۲۵ بهمن حرکت هوشمندانه آقای کروبی و موسوی و متعاقب آن حرکت بی نظیر مردم ایران تمام معادلات آنان را به هم زد. حال با نا کار آمد شدن این استراتژی به روش جدید کنترل جنبش با فشار بر رهبران آن روی آوردند. بدون شک حضور میلیونی ایرانی ها در ۱۰ اسفند نه تنها موجب شکست این استراتژی خواهد شد بلکه فشار بر آنان را که تا پای جان بر عهد و پیمان خود ایستاده اند، کم خواهد کرد. پس بر ماست که تمام تلاش خود را برای هر چه با شکوه تر بر گذار شدن حرکت اعتراضی ۱۰ اسفند به کار ببندیم

در ۲۵ بهمن استراتژی رعب و وحشت با حضور حماسی جوانان با شکست مواجه شد و در ۱۰ اسفند می توانیم استراتژی فشار بر رهبران جنبش سبز را با شکست رو برو سازیم

در ۲۵ بهمن استراتژی رعب و وحشت با حضور حماسی جوانان با شکست مواجه شد و در ۱۰ اسفند می توانیم استراتژی فشار بر رهبران جنبش سبز را با شکست رو برو سازیم و از فشار بر آنان بکاهیم.

به نظر دستاورد ۲۵ بهمن، دست آوردی تاریخی و کم نظیر بود و ۱۰ اسفند هم می تواند اینگونه باشد. در یک سال ونیم گذشته جمهوری اسلامی با انواع و اقسام فشار ها که با نادیده گرفتن اولیه ترین اصول اخلاقی همراه بود و در بسیاری موارد به وحشیگری می رسید سعی در ایجاد ترس و وحشت در دل جنبش سبز و و دار کردن مردم ایران به دست کشیدن از مطالبات خود دشت. کهریزک، کشتار معترضین و اعدام های فله ای به سبک دهه شصت و پر کردن زندانها از معترضین و صادرکردن احکام سنگین برای آنها، همه و همه با نیت ترساندن مردم ایران و سرکوب جنبش سبز انجام شد. اما ۲۵ بهمن حرکت هوشمندانه آقای کروبی و موسوی و متعاقب آن حرکت بی نظیر مردم ایران تمام معادلات آنان را به هم زد. حال با نا کار آمد شدن این استراتژی به روش جدید کنترل جنبش با فشار بر رهبران آن روی آوردند. بدون شک حضور میلیونی ایرانی ها در ۱۰ اسفند نه تنها موجب شکست این استراتژی خواهد شد بلکه فشار بر آنان را که تا پای جان بر عهد و پیمان خود ایستاده اند، کم خواهد کرد. پس بر ماست که تمام تلاش خود را برای هر چه با شکوه تر بر گذار شدن حرکت اعتراضی ۱۰ اسفند به کار ببندیم

در ۲۵ بهمن استراتژی رعب و وحشت با حضور حماسی جوانان با شکست مواجه شد و در ۱۰ اسفند می توانیم استراتژی فشار بر رهبران جنبش سبز را با شکست رو برو سازیم

در ۲۵ بهمن استراتژی رعب و وحشت با حضور حماسی جوانان با شکست مواجه شد و در ۱۰ اسفند می توانیم استراتژی فشار بر رهبران جنبش سبز را با شکست رو برو سازیم و از فشار بر آنان بکاهیم.

به نظر دستاورد ۲۵ بهمن، دست آوردی تاریخی و کم نظیر بود و ۱۰ اسفند هم می تواند اینگونه باشد. در یک سال ونیم گذشته جمهوری اسلامی با انواع و اقسام فشار ها که با نادیده گرفتن اولیه ترین اصول اخلاقی همراه بود و در بسیاری موارد به وحشیگری می رسید سعی در ایجاد ترس و وحشت در دل جنبش سبز و و دار کردن مردم ایران به دست کشیدن از مطالبات خود دشت. کهریزک، کشتار معترضین و اعدام های فله ای به سبک دهه شصت و پر کردن زندانها از معترضین و صادرکردن احکام سنگین برای آنها، همه و همه با نیت ترساندن مردم ایران و سرکوب جنبش سبز انجام شد. اما ۲۵ بهمن حرکت هوشمندانه آقای کروبی و موسوی و متعاقب آن حرکت بی نظیر مردم ایران تمام معادلات آنان را به هم زد. حال با نا کار آمد شدن این استراتژی به روش جدید کنترل جنبش با فشار بر رهبران آن روی آوردند. بدون شک حضور میلیونی ایرانی ها در ۱۰ اسفند نه تنها موجب شکست این استراتژی خواهد شد بلکه فشار بر آنان را که تا پای جان بر عهد و پیمان خود ایستاده اند، کم خواهد کرد. پس بر ماست که تمام تلاش خود را برای هر چه با شکوه تر بر گذار شدن حرکت اعتراضی ۱۰ اسفند به کار ببندیم

چه در حصر، چه خانه امن و چه در زندان ، بدون شک رهبران جنبش سبز زیر شدید ترین فشارهای برای پس گرفتن حرفهایشان هستند

استراتژی رعب و وحشت جمهوری اسلامی، با حضور حماسی جوانان ایرانی در ۲۵ با شکست سنگینی روبرو شد. به زعم تئوریسینهای جمهوری اسلامی، تنها راه نجات نظام، فشار بر رهبران جنبش سبز برای عقب نشینی و پس گرفتن حرفهایشان می باشد. بدون شک این عزیزان را زیر شدید ترین فشار ها قرار خواهند داد تا از مواضع خود عقب نشینی کنند و به این وسیله سعی دارند تا با دلسرد کردن جنبش سبزو کم کردن دامنه اعتراضات، به سرکوب تجمعات پراکنده مردمی بپردازند. غافل از اینکه آقایان کروبی و موسوی در یک سال و نیم گذشته، سیل اعتراضی جنبش سبز را با سد محبوبیت خود، مهار کرده بودند تا به استبداد فرصت تامل و تعقل دهند. آنان با نا امید شدن از اصلاح استبداد، در ۲۵ بهمن این سیل را رها کردند. دیگر برای هیچ کس امکان کنترل این سیل نیست که اگر چنین کنند تنها محبوبیتشان در میان سیل خروشان مطالبات مردم ایران نابود خواهد شد. دو اشتباه بزرگ در محاسبات جمهوری اسلامی وجود دارد اولین اشتباه که قبلا نیز در هنگام انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اتفاق افتاد، بی توجهی به فواید حضور رهبران جنبش سبز برای کنترل حرکت اعتراضی مردم ایران می باشد. سیل اعتراضی مردم ایران را سر باز ایستادن نیست، حذف سیستمهای کنترلی این حرکت خانمان استبداد را به باد خواهد داد اگر چه هزینه های سنگینی نیز برای ایران و مردمش به همراه خواهد داشت. دومین اشتباه محاسباتی این است که جنبش سبز مانند جمهوری اسلامی دارای ولی فقیه نیست که همه چیز به یک نفر ختم شود. حرکتی با هویت و خواست های مشخص است که رهبران خود را بر اساس احترام به خواست هایش و به فراخور زمان و مکان به صورت کاملا خود جوش بر میگزیند، و از این رو به راحتی رهبری در جنبش سبز قابل کنترل یا حذف شدن نیست. عقب نشینی یا اشتباه هر رهبری موجب توقف جنبش نخواهد شد بلکه سبب جایگزین شدن آن خواهد گشت.

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

آخوندی که ادعای نیابت خداوند بر روی زمین را داشت به اعدام محکوم شد

به گزارش خبرگزاری صبح پیروزی آخوندی به نام ع. خ که خود را نماینده خداوند بر روی زمین معرفی کرده بود در دادگاه ایران آزاد به اعدام محکوم شد. این آخوند با سوء استفاده از معلولیتش و با مظلوم نمایی، جمع کثیری از انسانهای کم اطلاع و طمع کار را فریب داده و ضمن اغفال آنان، از آنان برای دزدی و چپاول و کشتار استفاده نموده است. این آخوند شاگردان و مریدان زیادی دارد که یکی از آنها با پیشی گرفتن از مراد خود، مدعی شده است که میتواند قوانین فیزیکی را دگرگون نموده و از آشغال نور ساطع نماید. قابل ذکر است این بزهکار و معتاد مواد افیونی که با جعل عنوان آیت الله به فریب مردم می پرداخت، با تحریف احکام اسلام، به انتهای هر وعده نماز دو پک تریاک اضافه نموده و آن را جزو واجبات نماز و موجبات قرب الهی میدانست. ایشان مدعی است که بعد از هر وعده نماز به معراج رفته و دستورات الهی را از خداوند دریافت می دارد.

این قاتل خطرناک، پیروانش را متقاعد کرده بود تا هر روز برای بقای ولایتش بر روی زمین، جوانی را در پای او قربانی کنند. اگر چه دستگیری این قاتل تلفات زیادی در بر داشت، اما به گفته کارشناسان این تلفات یک میلیونیوم تلفاتی است که در صورت آزادی ایشان درطول چند ماه به جامعه وارد می شد.

قابل ذکر است این آخوند تبهکار با رفتن بر روی مینی که به همراه دوستانش برای دیگران کار گذاشته بود معلول شده است. بسیاری از روانپزشکان بر این باورند که این معلولیت موجب عقده های درونی بسیاری برای این بیمار شده تا جایی که تمام خصائل و احساسات انسانی را از او گرفته و او را به حیوانی در پوست انسان بدل کرده است. این دانشمندان برای اثبات ادعای خود نمونه هایی زیادی از اینگونه جانیان را بر می شمرند که مشهورترین آنها ملا عمر است که یکی از چشمانش نا بینا می باشد.

وکیل تسخیری این محکوم به اعدام، در دفاعیات خود ضمن تاکید بر عدم تعادل روانی ایشان، دلیل اصلی اقدامات ایشان را بیماری اسکیزوفرنیا دانسته، که با چاپلوسی اطرافیانش به شدت تشدید شده و به صورت بسیار مزمن و پیشرفته ای در آمده، تا جایی که ایشان خود را خدا می دانسته ولی هیچگاه جرأت ابراز آن را پیدا نکرده بود. متاسفانه این نوع نادر اسکیزوفرنیا ساری بوده و بسیاری از همنشینان ایشان را نیز به این درد مبتلا کرده است. تحقیقات نشان داده است که این بیماری با مصرف مواد افیونی شدیدتر و مزمن تر هم می شود.

قابل ذکر است این آخوند جانی مدت مدیدی برای محافظت از خود از یک کوسه استفاده می نمود که با تکامل این کوسه و تبدیل شدن آن به نیمی کوسه و نیمی انسان، ناگزیر به استفاده از یک تمساح و یک حیوان نا شناخته دیگر برای حفاظت از خودشده است. این حیوان نا شناخته بسیار نادر بوده و بیشتر عمر خود را در خفا گذرانده و کمتر در جنگل ها رویت شده است. در هنگام دستگیری این آخوند که توسط نیروهای مردمی صورت گرفت، باغ وحشی در منزل این آخوند کشف شده است که در آن به نگهداری و پرورش انواع و اقسام حیوانات درنده و خطرناک از مار و افعی و شغال گرفته تا کفتار و کرکس و سگ و گرگ نگهداری می شده است.

از مردم ایران درخواست می شود که به هیچ وجه فریب انسان نماهایی چون ع.خ را نخورند که معمولا با ژست های روشنفکری و دینداری و مظلوم نمایی همراه با تطمیع، قصد فریب آنان را دارند. همچنین به مردم ایران اخطار می شود که با رسوا شدن این تبهکار و همدستانش ممکن است بسیاری از تبهکاران با ژست دین ستیزی سعی در فریب آنان داشته باشند. برای جلوگیری ازهر گونه سوء استفاده ی تبهکارآن باید از هر گونه مسلک مرید و مرادی جدا پرهیز نمود و تلاش کرد که هیچ پست دائمی به کسی داده نشود خواه آن پست آفتابه به دستی جلو ی دستشویی باشد، خواه ولایت فقیهی و رهبری . تمامی پست ها باید در کوتاه مدت به دست مردم قابل تغییر باشد چرا که هر لحظه امکان ابتلا به اسکیزوفرنیا برای فرد صاحب مسند وجود دارد .

در پایان بسیاری از همدستان این حیوان انسان نما تحت عقیب می باشند که خطرناکترین آنها به شرح زیر میباشند. ا.ج ، م .ی ، م. ک، ص.ل ، ج .ل، ع.ل ، م.ر ، م.ق، م.خ، م.ا، ج. د، ....... در صورت رویت هر یک از آنها ضمن دوری جستن، سریعا آن را گزارش نمایید .

اندکی صبر سحر نزدیک است!

تا فردا شاد، پیروز، موفق وسرافراز باشید!

به امید پیروزی ایران و ایرانی!

(دهان محکم بسته، علامت v )


۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

امیرحسین تهرانچی شهید سبز دیگری در 25 بهمن

ین هفته، جوان رعنا و بلند بالای دیگری به نام امیرحسین تهرانچی، که از 25 بهمن 89 هیچ اطلاعی از وی در دست نبوده، به اطلاع خانواده این عزیز میرسانند که فرزندشان کشته شده است.

متاسفانه با تهدیدات بسیار وسیع وزارت اطلاعات و سپاه، و نیز دستگیری برادر این شهید سبز، تعهدی مبنی بر عدم اطلاع رسانی خانواده وی به رسانه ها میگیرند و در شرایط فوق امنیتی و با بستن و تعطیلی چند ساعته قسالخانه بهشت زهرا، و با حضور ماموران بسیار زیاد اطلاعاتی و لباس شخصی، خانواده این شهید حتی بدون باز کردن کفن و دیدن عزیز از دست رفته شان، این عزیز، توسط خود مامورین، در قطعه 312 ، به خاک سپرده میشود.

لازم به ذکر است که به خانواده این شهید گفته شده اگر صحبتی از این شهید به میان آورده شود، جنازه برادر وی نیز به همین منوال تحویل خانواده اش خواهد شد.

با هماهنگی به عمل آمده، صرفا برای رفع تهدیدات احتمالی بیشتر، تصمیم بر این گرفته شده که این شهید عزیز گمنام نماند.

خانواده اش را آزاد نگاه دارید.

اطلاعات بیشتر در آینده اعلان عمومی خواهد شد.

به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

تا شکستن حصر خانگی کروبی و موسوی، هر شب با بانگ الله اکبرو مرگ بر دیکتاتور خواب خرگوشی استبداد را آشفته کنیم

جان موسوی و کروبی در خطر است. نباید بی تفاوت نشست تا استبداد نقشه های شوم خود را پیاده کند. با بانگ الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور هر شب تا شکست حصر خانگی موسوی و کروبی، میتوانیم هم لرزه بر ستونهای جهل و ستم استبداد بیاندازیم و هم آمادگی جنبش را برای حرکت های بعدی حفظ کنیم. نگذارید استبداد همان کاری را که با پدر معنوی جنبش سبز کرد، اینبار با رهبران آن (که خود را همراهان جنبش میدانند ) بکند

در حمایت از رئیس جمهور منتخب، بانوی سبز ایران و شیخ شجاع اصلاحات آماده قیام شویم


موسوی، رهنورد و کروبی مردم را تنها نگذاشتند، ما نیز آنان را تنها نگذاریم . با کینه ای که استبداد از این عزیزان دارد امکان هر نوع آسیبی به آنان میرود. از زمانی که آقای کروبی از آقای موسوی در مناظره تلویزیونی پرسیدند که آیا آماده اید تا آخر بایستید و آقای موسوی هم با قاطعیت جواب مثبت داد تا این لحظه این دو بزرگوار ذره ای عقب ننشستند. بر ماست که آنانرا تنها نگذاریم. در مرحله نخست از هر طریق ممکن باید در مورد وضعیت آنان اطلاع رسانی کرد، از اینترنت گرفته تا تلفن و رساندن خبر بصورت دهان به دهان. در مرحله بعد باید گوش به زنگ پیشنهادات شورای هماهنگی راه سبز امید بود تا در صورت فراخوان، با حضور میلیونی خود خیال خام آسیب رساندن به میر حسین، رهنورد، کروبی و خانواده هایشان را از ذهن بیمار اقتدر گرایان دور کنیم.

۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

سناریو جدید بیت رهبری و اطلاعات سپاه برای سران جنبش سبز


بنا به یک گزارش موثق از ادارهٔ اطلاعات سپاه، در پس بر ملا شدن شرکت صانع ژاله در دیداری با آیت‌الله منتظری، شکاف عمیقی بین اطلاعات سپاه از یک سؤ و بیت رهبری از سوی‌ دیگر ایجاد شده است.

در ساعت اول بعد از شهادت صانع، نظر اطلاعات سپاه بر این بود که این قتل را می‌توان بر گردن سبزها گذشت و به این وسیله رهبران سبز را حصر دائمی کرد. این سناریو حتی تا داخل مجلس نیز دنبال شد ولی‌ ساعتی‌ بعد با مخالفت عصبی بیت رهبری قرار گرفت.


اتاق فکر رهبری در نظر گرفته‌اند که اینبار باید یک گروه بسیجی‌ و سپاهی واقعی‌ ترور شوند که در واقعی‌ بودن این واقعه شکی نباشد. در روزهای آینده از قرار معلوم عدّه‌ای بسیجی‌ و سپاهی در نقاط مختلف تهران ترور خواهند شد. ترور‌هایی‌ که به مجاهدین خارج (لندن) نشین نسبت داده خواهد شد.


اطلاعات سپاه هم از اکنون در حال تهیه یک سری نوارهای صوتی از مکالمات تلفنی اطرفیان رهبران سبز است. هدف این است که با مونتاژ حرفه‌ای این مکالمات، رهبران سبز به ارتباط با مجاهدین مربوط شوند و یک بار و برای همیشه قائله رهبران و هواداران جنبش سبز پایان یابد. از گوشه و کنار هم خبر از آمادگی برای بازداشت هزاران نفر میاید. سخنان چند روز اخیر اداره زندانها در مورد ایجاد بازداشتگاههای بزرگ در بیابانها از همین دست است.


در اینجا به لایه پایین بسیج و سپاه هشدار میدهیم که تیم ترور سپاه که ترکیبی‌ از اطلاعات سپاه و دایرهٔ قدس تشکیل شده در اقصی نقاط تهران در کمین شما هستند. حتا گمان میرود که بنا بر سناریو انفجار در مقرّ حزب جمهوری اسلامی، انفجاری در یکی‌ از اجتماعات بسیج رخ دهد.


سبز ها، باید کامل هوشیاری را به خرج بدهند چون اینبار بیت رهبری سخن از تکرار خرداد ۶۰ می‌کند


بعد از مصر و تونس شرایط بازی بسیار خطرناک شده است و قدرت گرایان (بخوانید چندی سران سپاه و تند رو‌های بیت رهبری از قبیل آقا مجتبی‌) شدیدا به دنبال مقابله رودر رو هستند چون میدانند که این مسیر فرسایشی به شکست آنان خواهد انجامید

درد دلی با دوستان سبزم: سبز بودن تنها به حرف نیست بلکه در عمل نیز باید سبز بود


دیگر بر همگان مسجل شده است که جمهوری اسلامی از هیچ دروغ و تزویری در جهت مقاصد خود فروگذار نمی کند، به سادگی دانشجوئی را می کشد و برای منافع سیاسی اش ادعا می کند که او بسیجی بوده و به دست مجاهدین کشته شده است و آنگاه که دروغش آشکار می شود از آن هم فراتر می رود و او را جاسوس خویش می نامد. خدا می داند جمهوری اسلامی در طول این ۳۲ سال، چه تعداد خدعه و نیرنگ از اینگونه در کار کرده است و ما از آن غافل مانده ایم. این است هویت انسانهایی که انسانیت را به قدرت می فروشند، حال مراجعه کنید به تمام آموزه های چنین سیستمی که شبانه روز از طریق صدا و سیما در مغز و گوشمان کردند. آیا نباید چشم ها و گوش ها و عقلها را بشوییم و طور دیگر بشنویم و ببینیم و بیاندیشیم. باری اصل سخنم با آقای مهاجرانی و بسیاری از دوستان عزیزم هست که به جای لفظ سازمان مجاهدین خلق از منافقین استفاده می کنند. بنده به هیچ وجه طرفدار سازمان مجاهدین خلق نیستم و قصد طرفداری از آنانرا ندارم . ولی از سبز بودن حد اقل این را می فهمم که نباید به هیچ کسی در سخنانم فحاشی کنم و تهمت بزنم مخصوصا که آن تهمت بر اساس آموزه های سیستمی مانند جمهوری اسلامی باشد. باز هم تاکید می کنم در این نوشته به هیچ وجه قصد طرفداری از این سازمان و یا توجیه اقدامات آنانرا ندارم بلکه قصدم دو نکته است ، یک ایجاد تردید در تمامی آموزه هایمان از سیستمی دروغ پرداز و دوم سعی در تبدیل کردن جنبش سبز به یک جنبش فرهنگی در رفتار و گفتار.

http://www.rahesabz.net/story/32725/

به امید آزادی ایران عزیز

سبز باشید

به احترام شهیدان سبز میهن و برای حمایت از رهبران جنبش سبز یکشنبه اول اسفند در خانه نمی نشینیم

"امروز ایران سراسر ندا و سهراب و فرزاد است"۱ . هزاران ژاله و مختاری را ندا و سهراب و فرزاد به خیابان ها کشاند و حال هزاران ایرانی دیگر را ژاله و مختاری به خیابان خواهند کشاند

شاید یک سال فرصت برای استبداد کافی بود تا راهی جز فنا را برای خویش بیابد. ولی متاسفانه قدرت و طمع، آنچنان نقابی بر عقل و چشم و گوش اقتدارگرایان شد که از درک و دیدن و شنیدن بدیهی ترین مسائل غافل شدند. تا جایی که اعتراض میلیونی مردم ایران را به بیگانگان نسبت دادند و هر کسی را که در اعتراض لب به سخن گشود به بیگانگان یا مجاهدین خلق نسبت دادند. به راحتی جان هم میهنانمان را ستاندند تا با ایجاد رعب و وحشت جنبش را به سکوت بکشانند، غافل از آنکه این موج را سر باز ایستادن نیست و جان هر ایرانی که به دست استبداد ستانده شود، در روح و جان هزاران انسان آزاده دیگر تکثیر میشود تا استبداد تزویر و دروغ و فریب را از میهن عزیزمان ایران بیرون کند. امروز ایران سراسر ندا و سهراب و فرزاد است. هزاران ژاله و مختاری را ندا و سهراب و فرزاد به خیابان ها کشاند و حال هزاران ایرانی دیگر را ژاله و مختاری به خیابان خواهند کشاند.

۱. نقل به مضمون نامه فرزاد کمانگر

۲۵ بهمن نوید سقوط دیکتاتوری و عامل رسوایی خودکامگان

جان باختن دو تن از هم میهنانمان، زخمی شدن و باز داشت شدن جمع کثیری از یاران جنبش سبز که برای آزادی ایران قیام کردند شیرینی پیروزی ۲۵ بهمن را به تلخی کشاند. ولی ۲۵ بهمن نوید سقوط استبداد دینی بود به تمامی ایرانیان

جای بسی خوشحال است که راهپیمایی ۲۵ بهمن چهره واقعی آقای علی لاریجانی و دوستان امنیتی و سپاهی ایشان را که خانه ملت را به زور نظارت استصوابی تسخیر کرده اند، بیش از پیش به مردم ایران نمایاند. مدت زیادی بود که نمایندگان انتسابی ولی فقیه در مجلس هفتم و اصولگرایانی چون آقای لاریجانی ،.... به یمن چهره کریه آقای احمدی نژاد و حزب مهرورزان ایشان، سعی در پنهان کردن چهره واقعی خویش داشتند. حضور باور نکردنی مردم ایران بعد از آنهمه کشتار و تهدید، آنچنان آقایان را مستاصل کرد که نا خود آگاه نقاب از چهره واقعیشان (که تفاوت چندانی با احمدی نژاد و دارو دسته اش ندارد) برداشتند. واقعا جای تامل است آقایانی که خود را نماینده مردم میدانند چگونه خواهان اعدام کسی میشوند که به گفته خودشان ۱۳ میلیون از همین مردم به او رای داده اند و مرگ کسی را می خو اهند که با مجموع ۴۱ میلیون و ۵۰۰ رای در دو دوره رکورد دار کسب رای از مردم ایران می باشد. بی شک آقایان وظایف پستهای قدیمی خود را که عمدتا بازجویی و امنیتی بوده، با وظایف یک نماینده مجلس اشتباه گرفته اند، که در صحن مجلس حکم اعدام صادر می کنند. ولی اینبار باز جویان و امنیتی ها چون دستشان به آقایان کروبی و میر حسین نمی رسد تا مانند زندانیان بی گناه تحت شکنجه و شدیدترین فشار ها قرار دهند ناگزیر به عقده گشایی با روش لمپنهای چال میدان می باشند.

تصمیم دولت در مصادره شهید سبز ۲۵ نشانه اوج استیصال و سر در گمی آقایان می باشد، و با اینکار بدون شک ته مانده آبروی خود را بر باد داده اند چرا که هیچ دروغی از چشم مردم ایران پنهان نمی ماند. ژاله صانع با ملاقات آقای منتظری، بازی در فیلم

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

گزارش از راهپیمایی ۲۵ بهمن از شیراز

این گزارش یکی از دوستان از شیراز هست و چون فینگلیش بود با بهنویس به فارسی برگردونده شده ولی بقول شیرازی ها حالش نبود ادیتش کنم ولی قابل فهم هست، گفتم بهتره امضاء شیراز روش بمونه


مردم پر تا پر از ۴راه ملاصدرا تا خود فلکه نمازی ازاونور هم به سمت عالم و ارم ایستاده بودند و شعار میدادند


اصلا باورم نمی‌شد که همچین جمعیت با غیرتی‌ بیآد،آدمهای که هرچند مثل من میدونستن که
به این چیزا، چیزی از سر جاش تکون نمی‌خوره با رذالت آقایون،اما اومده بودن که نشون بدن که مخالفا هنوز زندن و هنوزم صداشون در میاد
خلاصه ماشینو گذا شتم توی اول هدایت و رفتم توی جمعیت
واقعا که خیلی شلوغ بود،،،عالی
دیگه خلاصه ازونجا بود که کامل تا پایان و از انورم تا عالم ارم پیاده رفتمو برگشتم که واقعا جمعیت خیلی‌ زیاد بود!

اونجا گوش تا گوش در همین مدت پره پلیس شده بودو ازونجأییم که اصلا سات ۳ که رفتم حتا هیچ پلیسیم نبود حس می‌کنم که پلیسا و آقیون اصلا فکر همچین جمییتیو هم نمیکردنو خورده خورده بود که دعاش تعدادشون زیاد میشد... رفته رفته اومدن و زدن تهدید کردن با باتومو سپر زدن هل دادن عربده کشیدن سر مردم!!
دیگه بیشتره جمعیت تقریبا توی خیابون ملاصدرا جم شده بودنو یهو یه تعداد ۲۰-۳۰تا از موتورای ۲ترکهٔ پلیس سیاهی یگان ریختن توی خیبونو تهدید کردن که اگه نرید می‌زنیم(توی دستشون هم باتوم بود هم تفنگ سوزنی) خلاصه اینجا بود که یه تعدادی رفتن‌و یه تعداد زیادی هم موندنو ما هم که مونده بودیم اومدن ریختن سرمونو ۲تا باتومم خورد توی کتف راسته من!!!!!


دیگه کم کم یکی مردم ازینجا به اونجای خیابون میرفتنو همه‌جا شعا ر میدادنو هوو میکشیدن،توی دانشکده مهندسی‌ توی ملا سدرام کلی‌ از دنشجواها ییستاده بودنو شعار میدادن و ریختن توی!!!!! پراکندشون کردن!!!
روی پشت بومی‌ تک تک خونه ها هم کلی‌ دوربین پای در گذشته بودنو فیلم میگرفتنو کلی هم از خدشونیا دوربین داشتن فیلم میگرفتن!!!!!!
خدا شاهد که من روی پشت بووم بیمارستان امام رضا که سر فلکه نمازی تازه سا خته شده ۲تا آدم تفنگ به دست دیدم،ازون دوربین دارا!!! البته اصلا صدای شلیکم نیومد!!
خلاصه کلّی این پلیسا زدن بردنو چندین تا رو هم دستگیر کردن جداً که نه زانو مرد پیرو جوون نمیشنا ختنو همه‌رو با باطوم میزدن!


دیگه طرفا ی‌ ساعت ۶.۴۵ بود که رفتم باز دنبال کارو زندگیم یخردئو باز شب تعارفی‌ ساعت ۸ رفتم فلکه نما زیو اونجا بود که دیگه پای بسیجیا باز شده بود به مویونو کپلللن پلیسا ییستاده بودن کنار و کامل بسیجیا با باتوم ،۲تاشونم باتوم برقی داشتن، و با ماسک توی صورت واسه آدم شناسایی و متر سر مردم میرختنو قشنگ نزدیک به ۱۰ - ۱۲ نفرو در ارز نیم ساعت گرفتنو بردن،به بهونه ی مسخرهٔ که مثلا چرا فیلم میگیری یو چرا اینجا ییستادی!!!!
خیلی‌ رزل بودن این بسیجیی ( خیلی‌ خیلی‌ کهلی‌ ببخشید) حروم زاده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا میتونستم مردمو میزدنو خوار کش میکردنو مینداختن توی ماشین میبردن!!!!!!!!!!!!!!!!!
انقد همین کارو کردن اشک آور زدن که کم کم مردمم متفرق شدن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

آیا جمهوری اسلامی از ترس در گذشت ابراهیم یزدی در بیمارستان و انتشار خبر آن، او را در حال مرگ به زندان باز گردانده است؟

آیا جسد دکتر یزدی را آزاد می کنند!؟

یک منبع آگاه که در بیمارستان محل درمان ابراهیم یزدی پزشک است، گفت: آخرین بار که دکتر یزدی را آوردند حالش بسیار وخیم بود. پزشکان بیمارستان به مامورانی که او را به بیمارستان منتقل کرده بودند گفتند که دیگر امیدی به نجات او نیست و ما هم مسئولیت بستری کردن او را نمی پذیریم. این پزشک همچنین گفت: این احتمال که دکتر ابراهیم یزدی هنگام بازگرداندن او به خانه امنیتی فوت کرده باشد کم نیست، اما بدلیل بازتاب داخلی و جهانی خبر، شاید بخواهند از اعلام آن تا بعد از 25 بهمن خودداری کنند و شاید هم هنوز در رایزنی هایی که سرگرم آن هستند به نتیجه قطعی برای نحوه اعلام آن نرسیده باشند.

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

با بانگ الله اکبر شبانه و تحریم تظاهرات دولتی ۲۲ بهمن به استقبال تظاهرات میلیونی ۲۵ بهمن برویم

حضور گسترده مردم در روز ۲۵ بهمن احتیاج به تمهیداتی دارد که بصورت خود جوش در حال فراهم شدن است

از جمله آنها می توان به ۱. شعار نویسی ۲. بانگ الله اکبر ۳. اسکناس نویسی ۴. تحریم تظاهرات ۲۲ بهمن ۵. اطلاع رسانی به کسانی که دسترسی به اینترنت ندارند از نزدیکترین فامیل تا دورترین آنها.
برای همراه کردن مردم ایران این حرکتها باید در همه جا و از همین حالا انجام شود وگر نه ۲۴ بهمن ممکن است برای اطلاع رسانی دیر باشد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

درخواست راهپیمایی از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از قیام مردم مصر و تونس

درخواست راهپیمایی از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از قیام مردم مصر و تونس
درخواست راهپیمایی از سوی  میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از قیام مردم مصر و تونس
جرس: مهدي کروبي وميرحسين موسوي درنامه اي مشترک به وزارت کشور درخواست صدورمجوز براي دعوت راهپيمايي مردمي درجهت حمايت ازقيام مردم مصر و تونس را خواستار شدند.


بر اساس این درخواست راهپیمایی در حمایت از مردم مصر و تونس دوشنبه ساعت سه بعدازظهر از میدان امام حسین به سمت میدان آزادی برگزار می شود.

این درخواست صبح امروز تحویل وزارت کشورگردید و رسید دریافت شد.

متن این درخواست که همزمان در کلمه و سحام نیوز منتشر شد به شرح زیر است:

وزيرمحترم کشور

بدينوسيله به اطلاع مي رساندکه به منظوراعلام همبستگي باحرکت هاي مردمي درمنطقه بويژه قيام آزاديخواهانه مردم تونس و مصربرعليه حکومت استبدادي درکشوردرخواست صدورمجوزبراي دعوت به راهپيمايي مردمي طبق اصل بيست وهفت قانون اساسي درجهت حمايت ازقيام مردم اين دوکشورمسلمان رادرروز دوشنبه25 بهمن ساعت 3 بعدازظهر ازميدان امام حسين تاميدان آزادي راداريم.


گفتنی است از همان فردای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ٢٢ خرداد ٨٨، اصلاح طلبان و ستادهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی مکررا خواستار صدور مجوز برای برگزاری تجمع، تحصن، میتینگ یا راهپیمایی - جهت اعتراض به نتایج انتخابات، سوگواری برای جانباختگان و قربانیان حوادث بعد از انتخابات و همچنین اقدامات مشکوک جریان های خاص برای تخریب چهرۀ جنبش سبز- شدند؛ ولی وزارت کشور دولت احمدی نژاد، اکیدا از صدور چنین مجوزی خودداری کرد.

لازم به ذکر است بعد از اعلام نتایج انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨، در اولین حرکت اعتراضی، «انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها» از وزارت کشور برای برگزاری راهپیمایی روز ٢۵ خرداد مجوز درخواست کرد، که مورد موافقت قرار نگرفت.

درخواست راهپیمایی آرام و سکوتِ حامیان میرحسین موسوی برای همان روز نیز مورد موافقت قرار نگرفت .

مجمع روحانیون مبارز نیز، در نامه‌ای به فرمانداری تهران، به منظور برگزاری راهپیمایی از میدان انقلاب تا آزادی، برای روز شنبه مورخ ۳۰ خرداد ۸۸ درخواست مجوز کرده و هدف از این راهپیمایی را، پی‌گیری مطالبات قانونی مردم و تداوم اعتراض مدنی آنان اعلام نموده بود. (که این تقاضا رد شد)

این درحالیست که در هفته‌های پس از انتخابات، طرفداران محمود احمدی‌نژاد و حکومتی ها، دو راهپیمایی و تجمع بزرگ در تهران برگزار کردند و صدا و سیما نیز با تبلیغاتی گسترده‌، حضور در آن را تشویق نمود و مسیرهای راهپیمایی را مرتباً تبلیغ کرد.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی، روز چهارم مرداد ماه ٨٨، با انتشار درخواست مشتركي از وزارت كشور، خواستار برگزاري مراسم چهلم جانباختگان حوادث پس از انتخابات در مصلای تهران - صرفاً با قرائت قرآن و بدون سخنراني- شده بودند.

این دو رهبر جنبش سبز، در درخواست خود آورده بودند "بدینوسیله به اطلاع می‌رسانیم به مناسبت گذشت چهل روز از آغاز حوادث ناگواری که طی آن عده‌ای از هموطنانمان جان خود را از دست دادند، درخواست برگزاری مراسم یادبود این عزیزان در روز پنجشنبه ۸/۵/۸۸ ساعت ۱۸ الی ۳۰/۱۹ بعدازظهر در محل مصلای بزرگ تهران را داریم." (با این درخواست موافقت نشد)

در اولین واکنش به این درخواست، روزنامه کیهان تهران نوشت "دو نامزد ناكام انتخابات كه با تن ندادن به قانون و رأي مردم، و خياباني كردن اعتراض، زمينه ايجاد اغتشاش و درگيري و جنايت و تخريب را فراهم كردند، همچنان به شيوه فرار به جلو ادامه مي دهند."

پاسداشت ياد شهيدان روزهاى گذشته و تأكيد بر حقوق قانونى مردم"

گفتنی است همان زمان حامیان میرحسین موسوی از وزارت كشور درخواست مجوز براى "پاسداشت ياد شهيدان روزهاى گذشته و تأكيد بر حقوق قانونى مردم" کردند، که این ارگان دولتی شرايطى را براى صدور مجوز تجمع به هواداران موسوی تعيين كرده و گفته بود "بررسى و صدور مجوز برگزارى تجمع سراسرى منوط به اعلام درخواست يك هفته پيش از برگزارى به صورت حضورى و با سپردن تعهداتى است."

بعد از این اعلام موضع وزارت کشور، دفتر ارتباطات مردمى ستاد موسوى اعلام کرد که چنين مجوزى صادر نشده است.

انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها برای برگزاری راهپیمایی در روز ۱۳ آبان ٨٨، از استانداری تهران درخواست مجوز کرده بود که مورد موافقت قرار نگرفت.

بعد از حرکت مشکوک آتش زدن تصاویر رهبر فقید جمهوری اسلامی در حاشیۀ مراسم ۱۶ آذر و روز دانشجوی سال ٨٨، و پخش مکرر فیلم آن توسط صدا و سیما جهت تحریک برخی علیه فعالان جنبش و دانشجویان، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در اعتراض به این هتک حرمت، مجوز راهپیمایی درخواست کردند.

مهدی کروبی در آستانۀ این درخواست مجوز گفته بود "گرچه برای راهپیمایی مسالمت آمیز، طبق اصل ۲۷ قانون اساسی نباید درخواست مجوز داد اما با توجه به شرایط امروز ما و عدم خواست ما برای آسیبی پذیری مردم، مجوز خود را به وزارت کشور ارایه می کنیم." گفتنی است، با این درخواست آنان نیز موافقت نشد.

دوشنبه دهم خرداد ٨٩، میرحسین موسوی، با هدف بررسی مسائل و رخدادهای ماه جاری به دیدار مهدی کروبی رفت و در این دیدار، کروبی و موسوی با امضاء نامه‌ای مشترک و ارسال آن به استانداری تهران، برگزاری راهپیمایی مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی در سالگرد انتخابات ۲۲خرداد ۸۸ را خواستار شدند که برای آنان مجوز صادر نگردید.

موسوی و کروبی اوایل اردیبهشت ماه ٨٩ نیز، از گروه ها و احزاب اصلاح طلب خواسته بودند که برای برگزاری راهپیمایی روز ۲۲ خرداد تقاضای مجوز کنند که برای آنها نیز مجوز صادر نشد.