شبکه جنبش راه سبز(جرس): آیت الله العظمی منتظری در سپيده دم 29 آذر 88 در حالی دعوت حق تعالی را لبيک گفت که در آخرين سخنرانی خود در قالب درسهايی از نهج البلاغه که در روز سه شنبه 24 آذر ارايه نمود، کمتر آثاری از بيماری، خستگی و يا مرگ در او قابل مشاهده بود.

قوت حافظه، قدرت بيان و شجاعت گفتار که از ويژگیهای ايشان بود همچنان تا آخرين لحظات عمر با برکتش با او بود. شايد برای کسانی که در اين جلسه حضور داشتند، غير قابل تصور و باور بود که از عمر بابرکت ايشان کمتر از چهار روز باقی مانده است که اگر می دانستند قطعاً بيشتر از ايشان طلب فيض می کردند. اينک به بهانه چهلمين روز درگذشت اين مجاهد نستوه و عالم ربانی، متن پياده شده آخرين سخنرانی ايشان که حاوی نکات ارزشمندی در زمينه نگاه رحمانی به اسلام سیاسی است، با اندکی تلخيص ارايه شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در دهمین حکمت از کلمات قصار نهجالبلاغه، حضرت علی (ع) میفرمایند: «اذا قَدَرتَ علی عَدوک فَاجعَل العفو عنه شکراً لِلقُدرت علیه، چنانچه قدرت یافتی و بر دشمن خود پیروز شدی، عفو و گذشت را شکرانه پیروزیت قرار بده»
معنای کلام حضرت اين است که زمانیکه بر دشمن خود پیروز شدی، برای او پروندهسازی نکن و نخواه که علیه او مصاحبه بگیری و او را روانه زندان کنی، تا میشود باید او را عفو و بخشش کرد. زمانی وجود فردی واقعاً برای اجتماع مضر است، در اينصورت باید با او به گونهای دیگر رفتار کرد. اما زمانیکه وجود فرد مضر نیست و يا بالاتر از آن، صرفاً دیدگاههایی مخالف نظرات شما داشته است، در این حالت نباید با او مانند یک مجرم و گناهکار رفتار نمود. بر اساس این دستور امیرالمؤمنین (ع)، زمانی که بر دشمن خود قدرت یافتی و او را شکست دادی به شکرانه قدرت یافتن و پیروز شدن بر او باید از وی در گذشت. روایات و آیات متعددی در زمینه عفو در حدود صفحات 400 جلد دوم دراسات فی ولایه الفقیه ذکر کردهام. به طور مثال در آیه 159 سوره آل عمران خدا به پیغمبر میفرماید: « فَبِما رحمهٍ مِن الله لِنتَ لَهم، و لو کُنتَ فظّاً غلیظَ القلب لَانفضُّوا من حولک، فَاعفُ عنهم و استغفرلهم و شاورهم فی الامر، ای پیامبر تو در اثر رحمت خدا با مردم نرمخو و خوشخلق شدی و اگر تندخوی و سختدل بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند، پس چون امت مرتکب خطایی شدند از آنان در گذر و بر آنها طلب آمرزش کن و با آنها در امور مهم مشورت نما ... »
موضوعی که باعث نفوذ پیامبر و تأثیر کلام او بر قلوب انسانها شد، اخلاق خوب او بود. خداوند در این آیه صراحتاً به 3 نکته در مورد افرادی که مرتکب اشتباه و یا گناه شدهاند اشاره میکند:
1- عفو و بخشش ایشان 2- طلب آمرزش برای آنها 3- مشورت با آنها در امور
اما پیرامون این سه نکته باید به این موارد نیز با دقت بیشتر توجه نمود:
1- عفو و بخشش در مواردی صادق است که افراد مرتکب خطا و اشتباهی شدهاند، پس عفو کسانی که خطایی نکردهاند معنایی ندارد. باید توجه داشت که اختلاف نظر در میان افراد به مبنای اشتباه و خطای یک طرف نیست و این گونه نباید تعبیر نمود که افرادی که دیدگاه سیاسی، اقتصادی و ... متفاوتی با دیدگاه ما دارند، خطا کارند و عفو در مورد این افراد معنی دارد.
2- نکتهای که بالاتر از عفو و پس از آن طلب آمرزش برای خطاکاران در این آیه ذکر شده است، مشورت در امور حتی با همین افراد خاطی است. کلمه امر در اصطلاحات قرآن و احادیث به معنای امر حاکمیت است.
حضرت علی میفرمایند: «اِن اَحقَّ الناس بهذا الامر، اقواهم اِلیه و اَعلمهم بِاَمرالله» امر یعنی حاکمیت.
خداوند به پیامبر (ص) میفرمایند کسانیکه اشتباه کردند را عفو کن و بر ایشان استغفار هم بکن. خداوند نمیفرمایند در صورتیکه مردم قدرت دارند و بر تو غالب هستند آنها را ببخش بلکه به استناد این که حضرت نیز در حکمت دهم فرمودند « اذا قدرت علی عدوک فاجعل العفو»، عفو در زمان قدرت داشتن بر مردم و خطاکار بودن ایشان معنا پیدا میکند. از طرفی خداوند برای این فرموده است که با آنها در امور اجتماعی مشورت کن که به آنها بها و ارزش داده شود. نه این که خلاف این آیه عمل شود و نه تنها افرادی که اشتباه نکردهاند را دستگیر کنی، محکوم کنی و از مشورت با آنها صرفنظر کنی. در هیچ جای این آیه اشاره نشده است که افراد را باید مجبور به نوشتن عفو نامه کرد و بعد حاکمیت بخواهد آنها را عفو کند. در هیچ کجای روایات و آیات متعدد عفو، اشاره نشده که افراد باید طلب عفو کنند.
این که حالا رسم شده است که افراد باید تقاضای عفو کنند، خلاف شرع اسلام و دستورات در زمینه عفو و گذشت است. مجبور کردن افراد گناهکار برای تقاضای عفو، بیشتر جنبه تحقیر آنها را دارد و برای این است که شخصیت این افراد خُرد شود، در حالی که دستور صریح اسلام بر اساس همین آیه خلاف این است و نه تنها نمیفرماید که باید آنها طلب عفو کنند تا عفوشان نمود، بلکه دستور میدهد که خطاکاران را ببخش و برایشان طلب آمرزش کن. قرآن نه تنها نمیفرماید افراد بیگناه را گناهکار قلمداد کن و نه تنها نمیفرماید افراد گناهکار را تحقیر و شخصیت آنها را تخریب کن بلکه میفرماید با مشورت با آنها به ایشان ارزش و بها و شخصیت بده.
همچنین در آیه 13 سوره مائده خداوند به پیامبر به عنوان حاکم مسلمین میفرماید « و لاتَزالَ تَطَّلِعُ عَلی خائنهٍ مِنهُم الّا قلیلاً منهم، فاعف عنهم و اصفَح ان الله یحب المحسنین. و دائم بر خیانتکاری و نادرستی آن قوم مطلع میشوی، جز اندکی از آنها که با ایمان و نیکوکارند، تو از آنها در گذر و کار بدشان را عفو کن که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» یا در آیه 199 سوره اعراف باز خداوند به پیامبر (ص) میفرمایند: «خُذِ العفوَ وَ أمُر بالعُرف و اَعِرض عَن الجاهلین، ای پیامبر طریقه عفو و بخشش پیش گیر و امر به معروف کن و چنانچه نپذیرند از مردم نادان روی گردان»
از روایات دیگر در این زمینه، نامه 53 حضرت علی (ع) به مالک اشتر به عنوان فرمانروا و حاکم کشور مصر است. این نامه را مسوولین و متصدیان امور باید به دقت ملاحظه کنند و ببینند حضرت چه دستوراتی به مالک اشتر به عنوان حاکم مسلمین داده است.
حضرت میفرمایند: «و اَشعِر قلبک الرَّحمه لِلرَّعیه و المُحَبه لهم و اللُّطفَ بِهم» بارها این نکته را عرض کردهام که شِعار اصلش از لباس زیر است مانند زیر پیراهن چون با موی بدن تماس دارد به آنها شِعار میگویند، در مقابل دِسار که لباس رو است. پس شعار یعنی از ته دل و منظور حضرت این است که از ته دل خود به مردم محبت داشته باش چون این مردم مردمان کشور تو هستند و باید آنها را از صمیم قلب دوست داشته باشی. به عبارت دیگر رحمت و مهربانی نسبت به مردم و لطف و محبت به آنها را در ته دل خود قرار بده.
در ادامه میفرمایند: «و لا تَکونَنَّ عَلیهم صَبُعاً ضاریاً تَغتَنِمَ أکلَهم، فانهم صنفان: اِمّا اَخُّ لک فی الدین او نظیرٌ لک فی الخلق» و تو بر این مردم مانند یک درنده که خوردن آنها را غنیمت میشمرد مباش.
منظور از خوردن آنها خرد کردن و له کردن مردم است. حضرت میفرمایند این گونه مباش. چرا؟ چون مردمی که تو بر ايشان حکومت میکنی دو دستهاند: یا مثل تو مسلمان و برادر دینی تو هستند و یا انسانی هستند که در خلقت همانند تو می باشند. پس انسان اعم از مسلمان و غیر مسلمان در حکومت اسلامی حرمت و حقوقی دارد که حاکم موظف به رعايت آن است.
بعد علی (ع) میفرمایند: «یَفرُط منهم الذَّلل و تَعرِضُ لَهُمُ العِلَل و تؤتی علی ایدیهم فی العمد و الخطا، فاعطهم من عفوک و صَفحِک مثل الذی تُحِبُّ و تُرضی اَن یُعطِیَک الله مِن عفوه و صَفحِه»
این مردم زیاد لغزش میکنند و بواسطه علتها و مشکلاتی که برایشان پیش میآید کاری میکنند که مطلوب و مقبول تو نیست و مردم کارهایی را عمداً و یا سهواً مرتکب میشوند. مثل زمانی که تو اشتباه میکنی و دوست داری خداوند از گناهان تو بگذرد و تو را مورد عفو و بخشش قرار دهد، تو هم مردم خطاکاری که به هر علتی از روی عمد یا به طور سهو مرتکب خطا شدهاند، ببخش و آنها را عفو کن.
پس روحیه عفو و گذشت روحیهای است که حُکام باید داشته باشند و وظیفه حُکام و افرادی که قدرت دارند این است که با عفو و گذشت با مردم برخورد کنند، نه با تندی. بالاخره مردم هم خودشان را آدم میدانند و زمانی که بخواهی با آنها با خشونت و زور رفتار کنی آنها زیر بار زور نمیروند و در نتیجه بحران و درگیری و اختلاف در کشور به وجود میآید. با شعار تند و تندروی چیزی درست نمیشود. در این مورد نمیخواستم اظهار نظر بکنم اما یکی از تندرویها همین است. امام خمینی (ره) واقعاً به کشور خدمت کرد و انقلاب کار ایشان بود و خدمات زیادی هم کردند و عموم مردم هم قدردان ایشان هستند و لو اینکه روحانیت را قبول نداشته باشند، اما ایشان را قبول دارند. حالا یک کسی، یک جایی، یک کار خلافی انجام داده باشد و عکسی از ایشان را پاره کرده باشد، نباید این کار اشتباه را اینقدر بزرگ کرد. با این کار ما داریم آبروی ایشان را در دنیا میبریم. داریم این مطلب را القا میکنیم که ملت ایران اینجوری هستند که عکس ایشان را پاره میکنند. در حالی که اصلاً نباید این موضوع را رسانهای میکردیم و سر و صدای آن را نباید در میآوردیم. این که اینقدر روی موضوع مانور دهیم و مردم را راه بیاندازیم اینها چیزهای موقتی است و مشخص است که میخواهیم از نام و اسم ایشان استفاده ابزاری کنیم و الا اگر دلسوز ایشان بودیم اصلاً نباید به روی مبارک میآوردیم.
حالا یک شخص یک کار اشتباهی کرده است، این که از این صحنه فیلم بگیرند و بعد آن را در صدا و سیما پخش کنند و بعد مردم را به راهپیمایی وادار کنند، همه اينها خلاف موازین عقل و عدل است. البته ما معصوم نیستیم و اشتباه هم داریم اما مسوولین و بزرگان باید دقت کنند از این اشتباهها نکنند. بالاخره امام مرد بزرگی بود و رهبر انقلاب هم بود اما معصوم هم نبودند و هیچ وقت هم خودشان ادعای عصمت نکردند. بالاتر از ایشان مولی امیرالمؤمنین علی (ع) با این که معصوم بودند، در خطبه 216 میفرمایند: «فلا تَکفوا من مَقالَه بحق اَو مَشُورَهٍ بِعَدل، فاَنی لَستُ فی نفسی بِفَوقٍ اَن اُخطیء و لا اَمِن ذلک من فعلی الا اَن یُکفی اللهُ مِن نفسی»
حضرت میفرمایند از گفتار حق و مشورت عادلانه صرفنظر نکنید و اظهار نظر کنید، ما میگوییم نه! اظهار نظر نکنید. ایشان میفرمایند بگوئید چون من ذاتاً فوق خطا نیستم. بشر بالاخره فوق خطا نیست با این که حضرت معصوم بودند، خود را بالاتر از آن نمیدانند که اشتباهی نکنند و برای مردم آزادی بیان قائل شدهاند. بنابراین مردم باید آزاد باشند و بتوانند حرف خود را مطرح کنند. از اول انقلاب همه به یاد دارند، مرحوم امام (ره) و به تبع ایشان همه ما میگفتیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». آزادی یعنی مردم آزادند نه اینکه دولت آزاد است هر کاری میخواهد انجام دهد و مردم هم نباید هیچ حرفی بزنند. بنابراین لازم است مسوولین به این امور توجه کنند. از قدیم گفتهاند جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت است. حالا اگر یک اشتباهی کردیم باید جلوی آن را بگیریم و آن را جبران کنیم. یک عده از افراد متدین و انقلابی که قلمشان و سخنشان در راه انقلاب بود دستگیر و زندانی کردهایم. بعد از آنها بخواهیم تعهد بدهند و مصاحبه کنند. مصاحبه در زندان که ارزش ندارد. ما روایات متعددی داریم که این گونه مصاحبهها را فاقد ارزش میداند. بارها عرض کردهام این که آقایان میگویند حفظ نظام واجب است، حفظ نظام از واجبات نفسی نیست و وجوب مقدمی دارد. حفظ نظام برای آن است که در سایه نظام، دستورات اسلام را اجرا کنیم نه این که دستورات اسلام را به اسم حفظ نظام زیر پا بگذاریم

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر