۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

تحليل مجله تايم از سياست های جدید اوباما

چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۸

شکست سياست های در رویاروئی با ايران

راهب هماوندی



اگر مشکلات متعدد باراک اوباما در داخل کشور، نظير از دست رفتن کرسی ماساچوست برای دموکرات ها در سنا، فروپاشی لايحه اصلاحات خدمات بهداشتی و جنگ فرسايشی با بانک ها را کنار بگذاريم، او اينک با يک مشکل بزرگ در سياست خارجی خود روبرو شده است. اوباما از زمان همايش های انتخاباتی سال 2008، قول داده بود با استفاده از دو سیاست پيشنهاد یا گفتگو و تهديد به تحريم، برنامه هسته ای ايران را متوقف کند. به نظر می رسد هر دو رويکرد پس از يک سال آزمايش، در آستانه شکست قرار گرفته اند.

رئيس جمهور آمريکا دو ضرب الاجل برای ايران در نظر گرفت تا اين کشور به اعتماد سازی دست بزند. دولت وی در بهار گذشته اعلام کرد اگر ايران تا ماه سپتامبر، تمايلی به شرکت در گفتگوها از خود نشان ندهد، تحريم ها وضع خواند شد. زمانيکه ايران در ماه سپتامبر از احتمال شرکت در گفتگو خبر داد، اوباما ضرب الاجل جديدی را برای آخر سال 2009 درنظر گرفت.

واکنش ايران به ضرب الاجل ها، گنگ و همراه با تأخير بوده است. ابتدا در بهار گذشته، ايران بيانيه ای صادر کرد که ربطی به موضوع نداشت و از صلح جهانی سخن می گفت. ماه های تابستان هم با ناآرامی های داخلی ايران همراه شدند. اما در پائيز، گفتگوهائی با ايالات متحده و متحدان بين المللی اش صورت گرفت و در همين گفتگوها بود که ايران از احتمال پذيرش توافقی سخن گفت که شامل مبادلۀ ذخيرۀ اورانيوم کشور با سوخت هسته ای می شد. همزمان با جاری شدن سيل انتقادات داخلی از طيف های سياسی مختلف، آنها بلافاصله نظر خود را تغيير دادند. ايران پيشنهاد متقابلی برای خارج شدن تدریجی ذخيره اورانيوم طی يک دوره طولانی ارائه داد. پی- جی کروالی سخنگوی وزارت خارجه آمريکا نيز اين پيشنهاد را «يک پاسخ کاملاً نامناسب» خواند.

ايده ای که در پس رويکرد تماس اوباما به ايران وجود داشت، اين بود که در صورت تکرار مواضع قبلی از سوی ايران، کشورهائی نظير چين و روسيه به عنوان مخالفان تحريم، سرانجام به حمايت از تمهيدات تنبيهی رضايت خواهند داد. به اين ترتيب ايران مجبور به همکاری خواهد شد. هيلاری کلينتون وزير خارجه آمريکا در آوريل گذشته خطاب به کميسيون روابط خارجی مجلس آن کشور گفت: «ما اعتقاد داريم با ادامه مسير ديپلماتيک، اعتبار لازم برای کسب پشتيبانی برخی دولت ها برای وضع تحريم عليه رژيم ايران را بدست خواهيم آورد؛ تحريم هائی که به اندازه کافی سنگين و کارآمد باشند.»

سؤال اين است که چنين رويکردی به کجا رسيده است؟ شواهد نشان می دهد اين رويکرد، بازده خيلی خوبی نداشته است.

اين درست است که در اثر عدم همکاری ايران، آلمان با موضوع تحريم ها کنار آمده است. اما اين کشور در اوائل سال جاری اعلام کرد تنها از آن دسته تحريم ها پشتيبانی می کند که از سوی سازمان ملل وضع شده باشند. هرچند مقامات ارشد آمريکا و ديپلمات های اروپائی از کسب پشتيبانی روسيه خبر می دهند، اما هيچ نشانه آشکاری برای اثبات اين ادعا به چشم نمی خورد و علائم ارسال شده از مسکو، همچنان گيج کننده و ضد و نقيض است.

در عين حال، نقشی که روسيه در گذشته برای مهار وضع هرگونه تحريمی عليه ايران برعهده داشت، اکنون توسط چين ايفا می شود. چين به طور فزاينده در تمامی بخش های اقتصادی ايران ريشه دوانده است. به اعتقاد پکن، هرچند ايران بايد به همکاری با پيمان منع اشاعه جنگ افزار کشتار جمعی مجبور شود، اما برنامه هسته ای ايران با هيچ خطر فوری نظير توليد تسليحات همراه نيست و به همين دليل، بايد به ديپلماسی وقت بيشتری داده شود.

پکن جلوی هرگونه تلاشی برای وضع تمهيدات تنبيهی جديد عليه ايران را گرفته است. معاون وزارت خارجه آن کشور در هفته گذشته با فرستادن يک مقام سطح پائين به گفتگوها، همتايان خود از آمريکا، انگلستان، فرانسه، روسيه و آلمان را ناخرسند کرد. اين نشست برای بحث و گفتگو دربارۀ اعمال فشارهای جديد عليه ايران ترتيب يافته بود. يک ديپلمات اروپائی گفت: «ديدار هفته گذشته ما چندان خوب نبود. چينی ها کسی را فرستادند که می گفت نمی تواند تصميمی بگيرد.» بدتر از آن، اينکه چينی ها اصولاً نسبت به درنظر گرفتن هرگونه تحريمی حساس شده اند. يک مقام ارشد اروپائی در حاشيه نشست هفته گذشته، برای پرهيز از ناخشنود کردن پکن، حتی از به کار بردن لفظ «تحريم» نيز خودداری کرد.

بدون مشارکت چين، کشوری که صاحب حق وتو در شورای امنيت سازمان ملل است، امکان وضع تحريم های کارآمد در سازمان ملل وجود نخواهد داشت. اين خود باعث می شود کسب پشتيبانی تمامی کشورهای اروپائی برای وضع تحريم های سنگين، دشوار شود؛ زيرا برخی از اين کشورها نمی توانند بدون تصويب سازمان ملل، به پيروی از تحريم ها تن بدهند.

اکنون اوباما با وضعيتی روبرو شده که نه تحريم ها، و نه تماس، هيچکدام به جائی راه نمی برند. مدافعان او در داخل و خارج می گويند اين شيوه درستی برای حرکت بوده است. از سوی ديگر، بر تعداد منتقدان سياست اوباما، حتی در داخل حزب دموکرات نیز افزوده می شود. يکی از دموکرات های سنا پرسيد: «سالی که به رويکرد تماس اختصاص داده شده بود، دقيقاً چه دستاوردی داشته است؟»

سؤال اين است که چه گزينه هائی برای اوباما باقی مانده است؟ برخی ديپلمات های آمريکائی و اروپائی هنوز اميدوارند که بتوانند چين را به قبول همکاری متقاعد کنند. اما آنها در خفا می گويند ممکن است لازم باشد آمريکا و متحدانش بدون چين دست به کار شوند. ديپلمات اروپائی گفت: «هيچکس نمی خواهد کار به آنجا برسد، اما ما به چينی ها می گوييم، اگر رويکرد فعلی تان در برابر ايران تغيير نکند، ديگر دليلی وجود ندارد که با هم تصميم بگيريم.»

ايجاد شکاف در جامعه جهانی، از همان ابتدا هدف و منظور ايران بوده است. وضع تحريم های يکجانبه نيز می تواند درصورت ادامه روابط تجاری يکی از قدرت ها با ايران، نظير چين، روسيه، ترکيه و هند، بی نتيجه بماند. حتی تصور اينکه آمريکا و متحدانش به فکر ادامه مسير، آنهم بدون همراهی ديگران افتاده اند، نشان می دهد سياست اوباما در چه شرايط دشواری قرار گرفته است.



منبع: تايم- 25 ژانويه 2010

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر