۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

سبزها حتما بخوانند؛ استراتژی حکومت کودتا در آستانه 22 بهمن سبز

سبزها حتما بخوانند؛ استراتژی حکومت کودتا در آستانه 22 بهمن سبز

سرویس سیاسی جرس


22 بهمن هم برای اقتدارگرایان و هم برای جنبش سبز یک روز سرنوشت ساز به شمار می رود. برای درک اهمیت این روز خوبست اندکی به عقب برگردیم و به نقشه راه کودتاچیان توجه کنیم و استراتژی سبزها را به کمک هم ترسیم کنیم.

ادامه سناریوی عاشورا وراهپیمائی فرمایشی 9 دی

به خشونت کشاندن حرکت اعتراضی مردم در روز عاشورا توطئه ای سازمان یافته از سوی اقتدار گرایان بود. و حاکمیت اقتدارگرا در اجرای این سناریو موفق شد و بهره تبلیغاتی لازم را نیز از آن برد و ضمن توجیه اعمال خشونت و سرکوب در سطح تبلیغاتی و سیاسی با به راه انداختن تظاهرات حکومتی 9 دیماه توانست خود را از موضع انفعال خارج ساخته و تا حدودی وضعیت به هم ریخته خود را سامان دهد.

اقتدار گرایان با تبلیغات گسترده و سنگین خود در باره روز عاشورا برای مدتی کوتاه توانستند حداقل درسطح حاکمیت انسجام ایجاد کرده و جناح معتدل خود را به همراهی با خود و یا حداقل ناگزیر به سکوت کنند.

اقتدارگرایان می کوشند تظاهرات 9 دی را به آغاز پایان جنبش سبز تبدیل کنند. آنان روز 22 بهمن را پایان حرکتی می دانند که از روز 9 دی آغاز کرده اند. آنان چنین ارزیابی می کنند که اگر بتوانند در 22بهمن از حضور گسترده و عظیم سبز ها در راهپیمایی جلوگیری کنند، به پشتوانه قدرت وامکانات تبلیغاتی که در اختیار دارند، خواهند توانست راهپیمایی مردمی این روز را به یک رفراندم ملی به نفع خود تبدیل کرده و این روز را به پایان جریانی که از 22 خرداد آغاز شد یعنی پایان عمر جنبش سبز تبدیل کنند و به همگان ثابت نمایند جنبش سبز نه یک جنبش بلکه یک حرکت کور و ماهیتاً ضد انقلابی بود که با برخورد قاطع سرکوب شد.

خواب رفراندم ملی و بستن تومار جنبش سبزرا در سر دارند

آنان در صورت توفیق در این سناریو چنان که گفتیم 22 بهمن را به یک رفراندم ملی در تأیید خود تبدیل کرده و به پشتوانه آن تمام خشونت ها ،سرکوب ها و دستگیری ها و کشتارها و ضرب و شتم های گذشته را به عنوان موضعی قاطع، انقلابی، ضروری واجتناب ناپذیر در برابر توطئه خطرناک مشروع جلوه داده و این موفقیت عملی را نشانه صحت و حقانیت و ضرورت تمام خشونت ها و سرکوب های هشت ماه اخیر تبلیغ خواهند کرد. آنان امیدوارند که با برگزاری این به اصطلاح رفراندم ملی بخش وسیعی از بدنه اجتماعی جنبش سبز را منفعل و سرخورده کرده از میدان خارج کنند. از این رو بلافاصله بعد از این رفراندم به اصطلاح ملی سران و فعالان اصلاح طلب و جنبش سبز را دستگیر و محاکمه کرده و سرکوب و خشونت را علیه گروه های پراکنده معترضان باقیمانده صد چندان خواهند کرد و هر صدای اعتراضی را بلافاصله در نطفه خفه خواهند کرد. آنان به این ترتیب امیدوارند پرونده جنبش سبز را به عنوان یک حرکت اجتماعی و مدنی گسترده و فراگیر ببندند و آن را به حرکتی محدود، غیر علنی، که برای تحقق اهداف خود به روش های خشونت طلبانه پناه برده، تبدیل کنند.

پادزهر مهندسی کودتاچیان: حضور سنگین و مقتدرانه سبزها در تظاهرات 22 بهمن

تنها مشکل و نگرانی اقتدارگرایان در اجرای این سناریو حضور قدرتمند و گسترده سبز ها در روز 22 بهمن است. از این رو از هم اکنون با ارعاب و ایجاد وحشت می کوشند بدنه اجتماعی جنبش سبز را از حضور در راهپیمایی این روز منصرف سازند. صدور شتابزده احکام اعدام علیه برخی افراد به عنوان آشوب گران روز عاشورا، تهدید به برخورد و سرکوب شدید در روز 22 بهمن که این روزها به ویژه در اظهارات برخی سرداران سپاه شنیده می شود و تبلیغات گسترده و رعب انگیز صدا و سیما و تهدیدها و خط و نشان کشیدن در نماز جمعه به خصوص صحبت های اخیر جنتی در نماز جمعه که قوه قضائیه را به ریختن خون بیشتر تشویق کرد و ... همگی از نگرانی و وحشت شدید اقتدار گرایان از حضور سبز ملت در روز 22 بهمن حکایت دارد.

سیطره جناح افراطی اقتدار گرایان بر حاکمیت را با حضور سبزتان در 22 بهمن درهم بشکنید

اما این همه تنها دلیل حضور سبز ها در 22 بهمن نیست. دلایل ایجابی مهمی وجود دارد که حضور گسترده سبزها را در راهپیمایی 22 بهمن ضرورت می بخشد. از جمله این که بخش افراطی حاکمیت اقتدارگرا طی هشت ماه اخیر همواره در برابر این واقعیت که کشور با یک بحران اجتماعی عمیق مواجه است، مقاومت کرده و در برابر هشدارهای بخش معتدل هنوز حاضر نشده جنبش سبز را به رسمیت بشناسد.

شواهد و قرائنی وجود دارد که تا قبل از روز عاشورا به خصوص تشییع جنازه با شکوه آیة الله العظمی منتظری در قم کانون اصلی قدرت را به این صرافت انداخته بود که ظاهراً چاره این جز پذیرفتن "بحران" و تن دادن به خواسته های ملت و در نتیجه مذاکره با رهبران جنبش سبز وجود ندارد، اما موفقیت اقتدارگرایان در اجرای سناریوی خشونت در روز عاشورا و تظاهرات حکومتی روز 9 دی و خارج شدن موقت اقتدار گرایان از بحران موجب تغییر نظر کانون مذکور شد. آنان امیدوارند اگر 22 بهمن را به سلامت پشت سر بگذارند دیگر از کابوس جنبش سبز رهایی یابند. بنابراین حضور گسترده سبزها در 22 بهمن می تواند بن بست کنونی بر سر راه جنبش را شکسته و اقتدارگرایان حاکم را ناگزیر از اعتراف به بحران و به رسمیت شناختن جنبش کند.

اقتدارگرایان با اجرای سناریوی روز عاشورا توانستند خشونت را عملاً به جنبش سبز تحمیل کنند. ادامه این روند می تواند به تقویت عنصر خشونت در جنبش سبز انجامیده و این جنبش را از یک جنبش گسترده مدنی به حرکتی محدود و خشونت طلب در برابر خشونت طلبی حاکمیت تبدیل کند. حضور گسترده و مسالمت آمیز در روز 22 بهمن می تواند توطئه تحمیل خشونت به جنبش را خنثی کند.

حضور گسترده سبز ها در روز 22 بهمن قطعاً موجب تقویت موضع جناح معتدل حاکمیت و تضعیف هرچه بیشتر بخش های افراطی در حاکمیت خواهد شد که در حال حاضر قدرت را در دست دارند. به این ترتیب با تضعیف افراطیون، روش های خشونت و سرکوب رنگ خواهند باخت و زمینه برای جایگزینی روش ها و رویکردهای عقلانی تر فراهم خواهد شد.

با حضور میلیونی سبزها در 22 بهمن، جنبش بیمه می شود

حتی اگر دستیابی به اهداف اصلی جنبش یعنی آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و تأمین حقوق شهروندی و آزادی احزاب سیاسی و ... به این زودی ممکن نباشد. حضور قدرتمند چشمگیر سبز ها در 22 بهمن به همگان ثابت خواهد کرد که جنبش سبز از چنان عمق و ریشه ای برخوردار است که با ارعاب و دستگیری های گسترده و به گلوله بستن معترضان و تبلیغات سهمگین رسانه ای و ... نابود شدنی نیست. بنابراین باید آن را به رسمیت شناخت. این یعنی تضمین حضور جنبش سبز به عنوان یک اپوزیسیون اجتماعی سیاسی قدرتمند و تعیین کننده در عرصه سیاسی آینده کشور.

با توجه به آن چه که گفته شد حضور قدرتمند و میلیونی سبزها در راهپیمایی 22 بهمن به معنای تضمین موجودیت و بقای جنبش سبز به عنوان یک جنبش اجتماعی گسترده در ایران خواهد بود.

امکان ضعیف سرکوب و برخورد خشن در تظاهرات 22 بهمن

اقتدارگرایان در 22 بهمن امکان سرکوب و برخورد خشن را ندارند. 22 بهمن مانند روز 16 آذر و یا روز عاشورا نیست. 22 بهمن سالگرد انقلاب اسلامی است. چشم همه جهانیان متوجه این است که در این روز چه اتفاقی خواهد افتاد. مطابق معمول همه ساله حاکمیت اقتدارگرا ناگزیر از پذیرش خبرنگاران رسانه های جهانی است. 22 بهمن از این نظر با روز قدس قابل مقایسه است. روز قدس نیز اقتدار گرایان قادر به سرکوب و ضرب وشتم مردم نبودند زیرا در این صورت به جهانیان نشان می دادند فرقی با اسرائیلی ها که فلسطینی ها را سرکوب می کنند ندارند. سرکوب مردم در روز سالگرد مردمی ترین انقلاب جهان نشانه ورشکستگی کامل اقتدارگرایان و پایانی بر انقلاب اسلامی ایران خواهد بود. حاکمیتی که خود را مدعی و مدافع انقلاب می داند قطعاً نمی تواند چنین هزینه ای را بپذیرد. بنابراین تهدید و ارعاب و تبلیغات اقتدارگرایان مبنی بر برخورد قاطع با هرگونه حرکتی در روز 22 بهمن ناشی از ترس و نگرانی است و ماهیتی کاملاً واکنشی دارد. رسانه ها و رهبران جنبش سبز باید به مردم اطمینان خاطر بدهند که روز 22 بهمن هیچ خطری آن ها را تهدید نمی کند وهیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. از هم اکنون اقتدارگرایان به نحوی سازمان یافته شایعاتی را در میان مردم دامن می زنند. از جمله این که هزاران اسلحه برای روز 22 بهمن تهیه شده و در این روز قرار است جواب سرکوب با اسلحه داده شود و یا این که قرار است بسیج را از سراسر کشور جمع کرده در 22 بهمن برای سرکوب به تهران بیاورند. هدف از این شایعات یک چیز بیشتر نیست و آن منصرف کردن بدنه مردمی جنبش سبز از حضور در راهپیمایی 22 بهمن است.

حضور هوشمندانه و مبتکرانه سبزها در تظاهرات تاریخی 22 بهمن

با توجه به این عملیات روانی و جنگ روانی که اقتدارگرایان علیه حضور مردم در 22 بهمن به راه انداخته اند اصلاح طلبان و رسانه های جنبش سبز علاوه بر تبلیغات گسترده و اطمینان خاطر دادن به مردم باید طراحی حضور مردم در راهپیمایی را به گونه ای سامان دهند که مردم به عدم به آشوب کشیده شدن راهپیمایی یقین پیدا کنند. به عنوان مثال سبزها می توانند در این راهپیمایی و به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی بر شعار های راستین و مطالبات اصیل ملت ایران در انقلاب تأکید داشته باشند. در میان شعارهای دوران انقلاب اسلامی ایران شعارهای بسیاری می توان یافت که با خواسته های کنونی ملت ایران سازگاری کامل دارد. بسیاری از مطالبات و خواسته های ملت در انقلاب اسلامی که تا کنون محقق نشده می تواند شعار امروز ما باشد تنها به عنوان یک نمونه شعار "جمهوری اسلامی آری، حکومت خودکامان هرگز" که شعار مشهور دوران انقلاب بود .ضمن این که بیانگر خواست عمیق ملت ماست هیچ تحریک آمیز نیز نمی تواند باشد. حتی اگر احتمال داده شود که دادن شعار نهایتاً موجب می شود اوضاع از کنترل خارج شده و شعارهای تحریک آمیز داده شود می توان تدبیری دیگر اندیشید شاید بهترین شکل برای حضور سبزها در 22 بهمن حضوری سبز و ساکت مانند 25 خرداد و 29 خرداد باشد. سبزها می توانند با نماد های سبز و با سکوت کامل و پلاکاردهایی که برروی آن شعارها و مطالبات مدنی خود را نوشته اند حضور یابند.

مهم حضور چشمگیر سبز است نه شعار و صدا

دراین روز، فریاد و صدا مهم نیست. مهم حضور اعتراضی عظیم و قدرت نمایی میلیونی سبزها و سبز کردن راهپیمایی 22 بهمن، تضمین بقای جنبش مدنی سبز ملت ایران و وادار کردن اقتدارگرایان به اعتراف به بحران و به رسمیت شناختن جنبش سبز اعتراضی ملت ایران است.

در نهایت هر تصمیمی برای نحوه این حضور باید با توجه به صلاح دید و نظر رهبران جنبش سبز یعنی موسوی و خاتمی و کروبی باشد

ازخوانی خطابه تاریخی 12 بهمن 1357 آیت الله خمینی در بهشت زهرا

بازخوانی خطابه تاریخی 12 بهمن 1357 آیت الله خمینی در بهشت زهرا

سپهر سعادت


شبکه جنبش راه سبز(جرس):آن چه پس از سي سال سخنان "آيت الله خميني" را در بهشت زهراي تهران تازه و شنيدني نگاه داشته اراده و صلابتي است كه در آهنگ اين خطابه وجود دارد.اراده براي تغيير وضع موجود و در انداختن طرحي نو.

بنيانگزار انقلاب اسلامي هم زمان كه بر ويراني بناي ر‍ژيم پهلوي حكم مي داد ايده هاي تاسيس جامعه آرماني اسلامي را نيز پي ریزی می کرد.او توفيق يافت كه به" پشتوانه ملت" نظام سلطنت را ويران سازد و دولت تعيين كند.توفيق يافت كه مجلس موسسان را براي نگارش قانون اساسي جمهوري اسلامي دورهم بنشاند و توفيق يافت كه جمهوري اسلامي را با همه پرسي 12 فروردين 58 رسمي و قانوني سازد

از سخنرانی 12 بهمن 57 تا رفراندوم 12 فرودين 58 تنها 60 روز فاصله بود ولی مانیفست انقلاب اسلامی حتی پیش از رفراندوم نیز مخاطبان مشتاق خود را یافته بود. مانيفستي كه تنها به دگرديسي سياسي بسنده نمي كرد و خواهان زيرو رو كردن فرهنگ و اقتصاد و اجتماع شده بود. بازخواني خطابه 12 بهمن "آيت الله خميني" به عنوان مانيفست انقلاب اسلامي مسیر پیشنهادی ایشان برای رسیدن به یک جامعه آرمانی اسلامی را به خوبی ترسیم می کند. مسیری که به عقیده بسیاری از انقلابیون نسل اول در گذر ایام دچار انحرافهای اساسی شده و عارضه دیکتاتوری را در تمام ساختارهای جمهوری اسلامی بازتولید کرده است.

دفاع از حق تعیین سرنوشت

نقد آيت الله خميني به رژيم سلطنت يك نقد تمام عيار بود.او به كليت سلطنت بي باور بود و تمام اجزاي مربوط به آن کل را نيز يكسره باطل مي دانست.سخنان او در 12 بهمن 57 از اين جهت به اندازه کافی روشنگر است.بنيانگزار انقلاب یکی از دلايل بي باوري خود به نظام سلطنت را در بي توجهي حاكمان به راي ملت خلاصه مي كرد. به اعتقاد او "سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود." چرا كه ، "مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند." نتيجه گيري آيت الله خميني اين بود كه حتي "اگر یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد،"نبايد اين راي به نسل هاي بعد هم تحميل شود چرا كه "سرنوشت هر ملتی به دست خودش است."او از همين زوايه ساير نهادهاي مرتبط با حكومت پهلوي اعم از دولت و پارلمان و مجلس سنا و ارتش را نيز مورد حمله قرار مي داد و در براندازي بناي رژيم پهلوي كوچكترين ترديدي نداشت.تكيه او به حق مردم در تعيين سرنوشت خود تشويق و تكبيرهاي فراوان ميليونها هوادار ايشان در بهشت زهرا را به همراه داشت. او هیچ وقت تصور نمی کرد که پس از سي سال از پیروزی انقلاب اسلامی ميليونها شهروند ايراني به خيابان بیایند و به جهانیان بگویند که كه حكومت برآمده از جمهوري اسلامي رايشان را دزدیده و دولت و مجلس را با زور سرنيزه سركار آورده است.

مخالفت با اقتصاد وابسته

شاكله انتقادهاي بنيانگزار انقلاب اسلامي نسبت به حكومت پهلوي متاثر از ريشه هاي فرهنگي و سياسي بود اما نابساماني هاي اقتصادي سالهاي پاياني آن رژيم نيز محركي قدرتمند براي دعوت هزاران شهروند به قيام عليه نظم موجود به حساب مي آمد.

آيت الله خميني با آگاهي از نارضايتي هاي عميق اقتصادي بخشي از سخنراني 12 بهمن خود را به تشريح بحران هاي اقتصادي اختصاص داد و اين نابساماني ها را در يك جمع بندي كلي محصول سوءمديريت حاكمان و وابستگي آنان به بيگانگان دانست.او بزرگترين طرح زيرساختي محمد رضا پهلوي يعني اصلاحات ارضي را در این سخنرانی مورد حمله قرار داد و گفت كه در اثر اجراي اين طرح "بكلي دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج."بنيانگزار انقلاب علاوه بر سوءمديريت حاكمان در نابساماني اقتصادي آنها را به خيانت نيز متهم مي كرد. او هدف محمدرضا پهلوي در اصلاحات ارضي را اين مي دانست كه "بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم" بنابراین، نتيجه گيري كلي آيت الله خميني نسبت به عملكرد اقتصادي محمد رضا پهلوي در اين جمله خلاصه مي شد كه :" کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است."

نمونه اين دست انتقادها در برهه كنوني نيز از جانب مخالفان جمهوري اسلامي به وفور شنيده مي شود .طیف گسترده ای از كارشناسان اقتصادي به شاخص هايي نظير تورم،ميزان توليد ناخالص داخلي و نسبت نامتعادل واردات و صادارت اشاره می کنند و نتيجه مي گيرند كه پروژه هاي اقتصادي دولت فعلي جمهوري اسلامي دستاوردي جز گسترش بيكاري و تورم نداشته است و ایران را نیز بیش از همیشه به کشورهایی چون روسیه و چین وابسته کرده است.

سنتز میان تجدد و اسلام

مخالفان سياست هاي فرهنگي حكومت پهلوي بدان حد از نظر فكري متنوع بودند كه نمي توان مبناي مشتركي براي مخالفت آنان در نظر گرفت.كوشش آيت الله خميني به عنوان رهبر انقلاب از اين رو ايجاد نوعي سنتز ميان باورهاي فرهنگي مخالفان در جهت تجميع توان آنان براي مقابله با حكومت بود.او در سخنراني 12 بهمن خود نيز زماني كه قصد تخطئه سياست هاي فرهنگي پهلوي را داشت از يك مبناي مورد توافق شروع كرد. او موضوع عقب ماندگي فرهنگي را پيش كشيد و با متهم كردن محمدرضا پهلوي به خيانت نتيجه گرفت كه"بيشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده و رشد انسانی ندارد"

بنيانگزار انقلاب پس از تخطئه الگوهاي آموزشي حكومت پهلوي سراغ ساير شاخص هاي فرهنگي رفت.نوك پيكان در نقد فرهنگي نيز متوجه محمدرضا پهلوي بود.نقد ايشان به ساختاري بود كه:" تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشاالله است. "

ساختارهاي فرهنگي پهلوي در پيامد استقرار جمهوري اسلامي دچار دگرديسي شدند اما مروري بر موضع مخالفان كنوني جمهوري اسلامي نشان مي دهد كه آنان نيز بيشترين نقد را نسبت به نحوه اداره دانشگاه ها ،به صدا و سيماي دولتي و وضع نشر كتاب دارند.مخالفان جمهوري اسلامي ساختارهاي فرهنگي كنوني را متهم به اشاعه فحشا نمي كنند اما عقيده دارند كه اداره این ساختارها با نگاه متصلبانه اسباب بی اعتمادی عمومی را فراهم کرده و فرهنگ تظاهر و ریا را در جامعه نهادینه ساخته است.

نقشه هایی برای جامعه آرمانی

مانیفست انقلابی آیت الله خمینی در سخنرانی روز دوازدهم بهمن 57 به مشروعیت زدایی از وضع موجود منحصر نبود.او ايده هاي ايجابي براي تاسيس جامعه مطلوب اسلامي را در این سخنراني به وضوح بيان کرده بود.ايده هايي كه بسياري از ناظران آن را آرمانگرايانه مي دانستند و بسیاری دیگر آن را كليد پيروزي به حساب مي آوردند.بنيانگزار انقلاب اسلامي به عنوان الهام بخش يك نظام سياسي آرماني می كوشيد تصويري روشن و اميدبخش از آينده ارايه كند.او پس از تخطئه حكومت پهلوي به دليل ناديده گرفتن نقش مردم در تعيين سرنوشت خود به ايرانيان وعده داد كه از اين پس قرار است :" به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را تعیین بکنیم."

هدف وي فقط تو دهني زدن به دولت شاپور بختيار نبود.او مي خواست به پشتوانه ملت دولت تعيين كند.كاري كه با رفراندوم تعيين قانون اساسي جمهوري اسلامي در 12 فروردين 58 محقق شد.در حوزه اقتصاد دیدگاه آیت الله خمینی مبتنی بر مدلی بود که به زبان فنی آن را عدالت توزیعی می خوانند با این حال از آنجا که ایشان به دلیل خاستگاه اسلامی خود زندگی دنیوی را در خدمت سعادت اخروی می دانست به مردم وعده داد که "ما هم دنیا را آباد می کنیم و هم آخرت را." او از مردم خواست دلخوش به این مقدار نباشند که "فقط مسکن می سازیم، آب و برق را مجانی می کنیم و اتوبوس را مجانی می کنیم" بلکه باید دلخوش باشند به این که حکومت معنویات و روحیات آن ها را عظمت می دهد و آنان را به مقام انسانیت می رساند.بنیانگزار انقلاب، تئوری فرهنگی ایده آل خود را نیز بر یک پایه بنیادی بنا کرده بود.او قصد غرب ستیزی تمام عیار از ساختارهای فرهنگی ایران داشت.هدف او در مانیفست شفاهی دوازده بهمن به خوبی عیان شده است.ایشان مخالفان مدل حکومت اسلامی را متهم به بی اطلاعی از اسلام می کرد و به ایرانیان وعده می داد که " فحشا را قطع می کنیم.مطبوعات را اصلاح می کنیم.رادیو را اصلاح می کنیم.تلویزیون را اصلاح می کنیم.سینماها را اصلاح می کنیم."مدل آیت الله خمینی مدلی بود که تمام این ابزارهای فرهنگی در آن "به فرم اسلام باید باشد. تبلیغات ، تبلیغات اسلامی . وزارت خانه ها ، وزارت خانه های اسلامی. احکام ، احکام اسلام."او عقیده داشت که "غرب ما را خوار کرده و روحیات ما را از بین برده" است بنابراین هدف انقلاب باید غرب زدایی باشد.هدف باید این باشد که " یک مملکت محمدی ایجاد "کنیم.غرب زدایی در مدل فرهنگی مطلوب بنیانگزار انقلاب به معنی نفی تجدد نبود.او سعی کرده بود سنتری میان مفاهیم مدرن و اسلام ایجاد کند به همین جهت در سخنرانی دوازدهم بهمن در پاسخ مخالفان مدل فرهنگی اش به صراحت گفت که "ما کی مخالفت کردیم با تجدد"او در توضیح این گزاره ابرازهای وارداتی فرهنگ غرب در کشورهای شرقی را اسباب توحش معرفی کرد و گفت "سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها."بنابراین "با اینها در این جهات مخالف هستیم."

دیدگاه آیت الله خمینی درباره ساختار نظامی کشور نیز آن طور که از اظهارات ایشان در روز دوازدهم بهمن برمی آید مبتنی بر تاسیس یک ارتش مستقل ملی بود.او بر همین اساس به ارتشیان توصیه کرد "بیائید در آغوش ملت" و "زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی" نباشید.

پایان بندی سخنان آیت الله خمینی در دوازدهم بهمن نیز در نوع خود جالب توجه است.او در پایان سخنانش تصریح می کند که "نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد"حفظ نظام در ادبیات آیت الله خمینی مطمئنا حفظ نظام سلطنت نبوده است.اراده او برای براندازی حکومت پهلوی امر غیرقابل انکاری به حساب می آید منظور او از کاربرد واژه حفظ نظام پاسخ به کسانی بوده که انقلابیون را به آشوب گری و هرج و مرج طلبی متهم می کردند.پاسخ آیت الله خمینی این بود که می خواهیم نظام محفوظ باشد "لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند."

این سخن برای کسانی که تحولات سیاسی امروز ایران را از نزدیک دنبال می کنند سخنی آشناست چرا که رهبران کنونی مخالف دولت نیز به صراحت می گویند که می خواهیم نظام حفظ شود لکن نظام ناشی از ملت و در خدمت ملت.


چشمان نگران، در انتظار باز شدن درهای زندان اوین

چشمان نگران، در انتظار باز شدن درهای زندان اوین

یاسمن تهرانی


شبکه جنبش راه سبز(جرس):در کنار زندان اوین خانواده های زندانیان تجمع کرده اند، منتظر 13 نفری هستند که مامور زندان اسم شان را خوانده است . قرار است امشب آزاد شوند. دیشب هم حدود 70 نفر آزاد شده اند.

آزادی ساعت ندارد، از ساعت 6 تا 12 شب طول می کشد و خانواده ها در سرما ، چشم به دری دارند که گاه باز می شود و جوانی خسته و البته گاه سرحال و شاد از آن بیرون می آید و جمعیت بلند برایش صلوات می فرستنند. این شب ها زندانیان زیادی را آزاد کرده اند و خانواده ها با بیم و امید در منتظر فرزندانشان هستند، بیم از اینکه مبادا بچه هایشان را به محاربه متهم کنند و امید به اینکه شاید بچه هایشان در میان کسانی باشد که این شب ها آزاد می شوند.

زندانیان از هر سنی هستند جوان، میانسال، مسن، زن، مرد اما به نظر می رسد در میان دستگیر شده های روز عاشورا تعداد جوانان بیشتر است، دختر و یا پسر فرقی نمی کند، آنهایی که آزاد می شنود همگی جوان هستند، گویا جوانان شکارهای بهتری هستند. بعضی خانواده ها چند تا زندانی دارند، دو یا حتی سه تا که بعضی را با هم دستگیر کرده اند و برخی را یکی را در خیابان و دیگری و دیگران را از خانه.

خانواده ها با هم حرف می زنند و می گویند آنها که آزاد شده اند، از بازجویی های 7 - 8 ساعته و نصفه شب حرف می زنند و شکنجه های جسمی مثل صندلی گذاشتن روی پا و فشار دادن آن روی پا.

می گویند وقتی زندانی را برای بازجویی می برند، هکر می آورند و اگر پس ورد اشتباهی بدهید فایده ای ندارد، پسورد را هکر پیدا می کند و ایمیل ها را چک می کنند. همچنین اس ام اس هایی که در ششماه گذشته فرستادید و یا دریافت کردید را هم لیستش را می آورند.

بازجوها هم متفاوت هستند، برخی بیسواد و برخی دیگر بسیار متبحر و باسواد. بیشتر زندانی ها روزهای زیادی را در انفرادی می گذرانند، و بعد کم کم به بند منتقل می شوند.

شب گذشته که 70 نفر آزاد شدند، تعداد زیادی از خانواده های منتظر خوشحال شدند اما امشب فقط 13 نفر آزاد شدند که دو تن از آنان دختر بودند. همه آزاد شده ها از زندانیان سیاسی نیستند، برخی از آنها زندانیان عادی هستند، چک داشته اند و یا.. بنا براین سهم آزاد شده های عاشورا از 13 نفر هم کمتر است. از تعداد خانواده هایی که هر شب در زندان جمع می شود، نشان می دهد که دستگیر شده ها بیش از تعدادی است که فرمانده نیروی انتظامی گفت. مقامات نیروی انتظامی ابتدا اعلام کردند 300 نفر را در روز عاشورا دستگیر کرده اند، سپس از 500 دستگیر شده خبر دادند و به نظر می رسد، دستگیر شده ها حدود 1000 نفر بودند.


مهاجرانی:آیت الله منتظری ملاک حقوق فرد را انسان بودن می دانست

مهاجرانی:آیت الله منتظری ملاک حقوق فرد را انسان بودن می دانست

حمید تکاپو


شبکه جنبش راه سبز(جرس): به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری مجاهد نستوه و پدر معنوی جنبش سبز، برنامه ای به همت کانون توحید لندن (وابسته به انجمن اسلامی دانشجویان مقیم بریتانیا) در شامگاه شنبه ۱۰ بهمن ماه برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جرس، در این مراسم آقایان دکتر سید عطاءالله مهاجرانی با موضوع قرآن کلام خداوند؛ دکتر سید مجید تفرشی با موضوع نگاهی به تحولات مرجعیت شیعه درتاریخ ایران معاصر و دکتر ابوالقاسم فنایی با موضوع فقه و اخلاق از نگاه آیت الله منتظری، سخنرانی کردند.

در ابتدای این جلسه دکتر فنایی سخنرانی نموده و با بیان این نکته که آیت الله منتظری آبروی حوزه های علمیه ی جهان تشبع بود، وی را مرجعی ذکر کرد که تا آخرین لحظات عمر "یار مظلومان و خصم ظالمان" بود و خاطرنشان نمود "منتظری نشان داد ریاست دنیوی ارزش ذاتی ندارد و در تعارض اخلاق و عدالت با قدرت، اخلاق و عدالت باید در اولویت باشد." دکتر فنایی همچنین به این نکته اشاره نمود که "آیت الله منتظری اخلاق را با ریاست و قدرت معامله نکرد."

ایشان در ادامه سخنان خود پیرامون فقه و اخلاق از نگاه آیت الله منتظری، یکی از آخرین کتب معظم له را که پیرامون حقوق بشر نوشته شده و عنوان آن «رساله حقوق» می باشد مورد اشاره و ماخذ قرار داد و خاطرنشان کرد "اولین بار آیت الله منتظری بود که در مورد حقوق مخالفان و حقوق شهروندی در جهان تشیع سخن گفت و حقوق شهروندی را همانند جهان مدرن پذیرفت و تاکید داشت که حقوق شهروندی کافران و غیر مسلمانان با مومنان هیچ فرقی ندارد."

فنایی همچنین تصریح کرد که آیت الله منتظری میثاق جهانی حقوق بشر را پذیرفت و معتقد بودند "کل حقوق بشر، از یک اصل اساسی یعنی کرامت انسانی ناشی می شود."

دکتر تفرشی نیز پیرامون تحولات مرجعیت شیعه درتاریخ ایران معاصر سخن گفت و بعد از کالبد شکافی این موضوع از منظر تاریخی، سالهای مرجعیت آیت الله منتظری را مورد بررسی و مرور قرار داد و با تکریم مواضع آن مرجع تقلید مردمی، خاطرنشان ساخت "نوع برخوردهایی که با ایشان در زمان عزل از قائم مقامی رهبری و بی حرمتی هایی که سالهای بعد از آن صورت گرفت و همچنین برخوردی که حاکمیت با مراسم تشییع جنازه و مراسم ایشان داشت، آسیبی بزرگ به مرجعیت شیعه وارد نمود."

در ادامه مراسم، دکتر مهاجرانی موضوع «قرآن کلام خداوند» را آغاز نمود و با ذکر این مقدمه که "آیت الله منتظری در تمام طول عمرش به عهدی که با خداوند داشت پایبند بود و ماند"، خاطرنشان ساخت "قرآن مجید در همین مورد اشاره نموده است که برخی انسانها زندگی خود را دچار دگرگونی هایی نمی کنند که پیمانشان با خداوند به فراموشی سپرده شود و مصلحتی را تشخیص نمی دهند که نهایتا پیمان شکن شوند."

اولین وزیر فرهنگ در دولت اصلاحات، با ذکر مقدمه فوق به بیان این مسئله پرداخت که مرحوم آیت الله منتظری بعنوان یکی از بهترین شاگردهای مرحوم آیت الله بروجردی نگاهی همانند ایشان به مقوله قدرت داشت.."

دکتر مهاجرانی در این زمینه خاطرنشان می سازد که آیت الله منتظری نیز وقتی می خواست به مقوله قدرت نزدیک شود، ملاحظاتی مختلف را مدنظر داشت، بعلاوه اینکه ایشان با نهج البلاغه "زندگی" می کرد که بوضوح حضرت امیر در نامه ای معروف به مالک اشتر خاطرنشان کرده بود "انسانهای جامعه ی تحت حکومت تو دو گروهند؛ یا مسلمانند یا اینکه شهروند غیر مسلمانند، که البته گروه دوم نیز مانند خودت انسان هستند، و یقینا دارای حقوق انسانی می باشند."

دکتر مهاجرانی همچنین تصریح نمود که آقای عمادالدین باقی* در همین زمینه گفتگوئی مفصل با مرحوم منتظری انجام داده بود که در آن گفتگو آیت الله منتظری مبنای حقوق انسان در نگاه دینی را "از حقوق مسلمان به حقوق انسانی" تغییر داد. یعنی ایشان تاکید کرده بودند که "مبنای حقوق یک فرد در جامعه، مسلمان بودنِ وی نیست؛ بلکه انسان و بشر بودنِ وی است."

دکتر مهاجرانی در ادامه سخنان خود، کتاب «سفیر حق، صفیر وحی» اثر سالهای اخیر آیت الله العظمی منتظری را از منابع قابل توجه و با اهمیت در بحث قرآن دانست و از نکات مهم در این کتاب را "نوع ادبیات منحصر به فرد مرحوم منتظری در گفتگو با مخاطبینِ خود" ذکر کرد.

ایشان همچنین با نقد گفتار برخی متفکرین که "منشا غیر وحی برای قرآن" ذکر کرده اند خاطرنشان نمود در گذشته نیز گروهی (مانندسید احمد خان هندی) بر این باور بودند که "پیامبر خودش گمان می کرده قرآن به ایشان وحی می شود و وحی مانند فواره ای از جان پیامبر می جوشیده و بر خود وی فرود می آمده است...یعنی مبدا و مقصد آن، خودِ پیامبر است."

دکتر مهاجرانی خاطرنشان ساختند که آیت الله منتظری توجه ویژه ای به این مسئله داشتند و بحث جامعی در این زمینه سامان دادند و در جائی از کتاب خود (همان) متذکر شده بودند که وقتی با هستی و پدیده های آن روبرو می شویم و می خواهیم آنرا بشناسیم، دو راه برای شناخت داریم؛ یکی کسبی و دیگری کشفی. در اولی اراده ما دخیل است و ابزار آنرا می توان تحصیل نمود و هرچه قدر ابزار و امکان علمی بیشتری داشته باشیم، شناخت بیشتری خواهیم داشت، ولی در دومی منشا آن اراده یا تلاش ما نیست و بر مبنای الهام می باشد.

دکتر مهاجرانی سپس با بیان این نکته که "پیامبران الهی نیز تا کنون نگفته یا ادعا نکرده اند که این سخنان، سخنانِ خودِ آنهاست"، بر گفتار برخی از متفکرین پیرامون اینکه "مولوی، ملاصدرا و ابن عربی نیز به انسانی بودن منشا قرآن معتقد بوده اند" نقد وارد نمود و با الهام از کتاب آیت الله منتظری در ارتباط با این مسئله گفت "مراد این بود که خاطرنشان کنم آیت الله منتظری بعنوان یک فقیه، متکلم و فیلسوف، معتقد بود وقتی می خواهیم در مواردی بدین مهمی نظریه ای را مطرح کنیم و یا قضاوت کنیم، ضرورت دارد مجموعه فکری و کلامی این افراد را مورد تحقیق کامل و بررسی قرار دهیم و نه اینکه صرفا بر اساس جمله ای برداشت و استنتاج خودمان را تعمیم بدهیم.."

ایشان همچنین خاطرنشان کرد که هم ملاصدرا، هم مولوی، هم ابن عربی و هم آیت الله منتظری معتقد به این بودند که "قرآن مجید کلام خداوند است."

ایشان خاطرنشان کردند "چهار جلسه آینده از سخنانم بابت این چهار نفر و همین بحث خواهد بود."

بعد از سخنرانی دکتر مهاجرانی، دکتر فنائی دقایقی دیگر سخن گفته و پیرامون دو نکته از کتاب رساله حقوق از آیت الله منتظری مطالبی را طرح نمود. ایشان در این زمینه خاطرنشان ساخت آیت الله منتظری تاکید زیادی پیرامون "لزوم جلوگیری از سوء استفاده از قدرت توسط حاکمان و ابزار های آن و همچنین حق تعیین سرنوشت افراد جامعه" داشته و معتقد بودند که "همیشه امکان سوء استفاده از قدرت و حتی انتخابات توسط حاکمان وجود دارد، چرا که قدرتمندان، ابزار زیادی در دست دارد برای اینکه بتوانند تضببع حقوق ملت و مابقی کارهای خود را شرعی و قانونی نشان دهند، بنابراین جهت جلوگیری از هرگونه سوء استفاده از قدرت، پنج مکانیسم نهادینه کردن نظارت مردمی، تامین آزادی های سیاسی- حزبی- رسانه ای، رعایت تفکیک قوا، محدود ساختن زمان حاکمان و همچنین پاسخگو بودن حاکمیت لازم و ضروری است."

در خلال مراسم، دو فیلم کوتاه یکی با سخنان پدر معنوی جنبش سبز در مراسم عید قربان و همچنین آخرین نماز ایشان (پیش از وفات) پخش گردید.

در پایان این مراسم چند پرسش قرآنی و فقهی مورد سوال قرار گرفت که مهمانان به آن پاسخ دادند.

لازم به ذکر است مراسم چهلم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری و مرحوم مهندس بازرگان، با سخنرانی دکتر سروش، مسعود بهنود و فرخ نگهدار، روز دوشنبه ۸ فوربه در دانشگاه UCL لندن برگزار خواهد شد.

*عمادالدین باقی، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و محقق، در جریان دستگیری گسترده ی فعالان کشور بعد از عاشورای خونین کشور بازداشت و به زندان منتقل شد.

آیت الله منتظری در مصاحبه ای با عمادالدین باقی در پاییز سال ۸۶ ، پیرامون مسایل سیاسی روز، زوایای تاریک اتفاقات انقلاب اسلامی، ولایت فقیه و احکام قضایی (نظیر سنگسار و اعدام و …)، جلسات خصوصی خود و آیت الله خمینی و آزادی بیان و بسیاری مسایل دیگر صحبت کرد.


۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

کشتار چاره بحران نیست

کشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸
واکنش ها به اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی

کشتار چاره بحران نیست

در حالیکه برخی اخبار ازاحتمال اجرای علنی حکم ۵ تن از بازداشت شدگان روز عاشورا که توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شده اند، حکایت دارد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی ضمن اعتراض به تداوم وضعیت موجود، اعدام آرش رحمانی پور و محمد رضا علی زمانی را محکوم کردند.

دو نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، اجرای این احکام را عجولانه و با هدف ایجاد ترس برای شرکت نکردن مردم در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن ارزیابی کردند.

این اقدام رهبران معترض به انتخابات 22 خرداد، محافظه کاران تندرو و حامیان محمود احمدی نژاد را چنان به خشم آورد که اين اظهارات را به معني "ورود به فاز مسلحانه و حمايت صريح از تروريست‌ها" دانستند!

آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی، روز پنج شنبه براساس اطلاعیه دادستانی تهران اعدام شدند.

اعدام برای ایجاد خوف در مردم

میرحسین موسوی و مهدی کروبی، روز گذشته به طور مشترک، نسبت به احکامی که بدون رعایت مراحل دادرسی برای اعدام برخی از شهروندان صادر شده اعتراض و نسبت به اجرای عجولانه آن ابراز تاسف کردند.

موسوی و کروبی خواهان رسیدگی قانونی به وضعیت بازداشت شدگان اخیر شدند و با اشاره به پرونده اعدام شدگان، گفتند : "به نظر می رسد کسانی که اقدام به اعدام آنها شد ماهها قبل از جریان برگزاری انتخابات دستگیر شده و پرونده آنها نیز ارتباطی با حوادث انتخابات اخیر نداشته است و به گفته وکلایشان آنها تنها توانسته اند دیداری کوتاه با موکلان خود داشته و مراحل دادرسی برای آنها انجام نشده است."

آنها اعلام کرده اند که به نظر می رسد چنین اقدامی برای ایجاد خوف در مردم جهت عدم حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن است.

نخست وزیر زمان جنگ و رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، همچنین بازداشت های گسترده فعالان سیاسی، مطبوعاتی و دانشگاهی به اتهام اعتراض جهت دفاع از حقوق خودشان را غیرقانونی دانسته و روند اعتراف گیری از این زندانیان را مغایر با مبانی اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده اند.

کروبی و موسوی با اشاره به خطبه های احمد جنتی در نماز جمعه این هفته ضمن ابراز تاسف از بیان چنین مسائلی از زبان امام جمعه موقت تهران گفته اند: "متاسفانه به جای آنکه از تریبون نماز جمعه برای دعوت مردم به تقوا استفاده شود خطیب نماز جمعه با توصیه به قوه قضائیه مبنی بر اینکه اگر در ۱۸ تیر ضعف نشان نداده بودید و دستگاه قضایی چند نفر را اعدام کرده بود حادثه روز عاشورا به وجود نمی آمد، مسئولان را به برخورد و کشتار مردم و ترغیب می کند و عملکرد برخی مسئولان برای اعدام شهروندان به اتهاماتی مبهم و واهی را تبرئه می کند. و این جای بسی تاسف است که تریبون نماز جمعه به جایگاهی برای تشویق به خشونت گرایی و ترغیب مسئولان برای اعدام شهروندان تبدیل شده است."

دو نامزد معترض به انتخابات 22 بهمن، تنها راه خروج از بحران و بازگشت آرامش به کشور را آزادی زندانیان سیاسی و رفع توقیف مطبوعات، رفع پلمپ احزاب و برگزاری انتخابات آزاد دانسته و اعلام کرده اند: "اکنون اکثریت مردم برای احقاق حقوق خود بدون هیچ گونه واهمه ای در میدان حضور دارند و خواست آنها نیز برگزاری انتخابات آزاد می باشد که متاسفانه گویا صدای اکثریت مردم شنیده نمی شود."

کروبی و موسوی، براساس گزارش وب سایت سحام نیوز که ارگان رسمی حزب اعتماد ملی است ـ تشکلی که کروبی دبیر کلی آن را برعهده دارد ـ تداوم وضع موجود را موجب وارد شدن ضربه به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی که حاصل رنج و فداکاری ملت ایران است دانسته و افزوده اند: "به نظر می رسد که در میان برخی از مسئولان کشور توهم توطئه نسبت به تغییر ساختاری در نظام شکل گرفته است که این تفکر کشور را به سقوط می کشاند و اصل نظام را با خطر رو به رو می سازد".

آنها در عین حال ضمن دعوت از مردم مردم برای شرکت در راهپیمایی 22 بهمن، گسترده تاکید کرده اند: "اکثریت مردم تنها حق خود را می خواهند و به دنبال تغییرات ساختاری در اصل نظام نیستند ولیکن به نظر می رسد که حاکمیت نسبت به همین صدای حق خواهی مردم نیز احساس خطر می کند در حالیکه شنیدن این صدای اکثریت و پاسخ به آن تنها راهکار خروج از بحران است."

اعدام برای عبرت یک ملت

آرش رحمانی پور و محمد رضا علی زمانی، روز پنج شنبه در حالی اعدام شدند که وکلا و خانواده های آنان از اجرای حکم بی خبر بودند.

دادستانی تهران روز پنج شنبه با انتشار اطلاعیه ای خبر از اعدام رحمانی پور و علی زمانی داد و اعلام کرد: "تاکنون ۱۱ نفر از بازداشت‌شدگان اعتراضات پس از انتخابات به اعدام محکوم شده‌اند".

در این اطلاعیه اسمی از افراد محکوم به اعدام ذکر نشده اما اعدام محمدرضا علی‌زمانی و آرش رحمانی‌پور، واکنشی به حوادث پس از انتخابات توصیف شده است. این در حالیست که نسرین ستوده و محمد سیف زاده به "روز" گفته اند که این دو نفر در فروردین و اردیبهشت 88 بازداشت شده اند و هنگام برگزاری انتخابات و وقایع بعد از آن در زندان بودند.

اما دادستانی تهران، با بیان اینکه "احکام ۹ نفر ديگر از محكومان اغتشاشات ماه‌هاي اخير نيز در مرحله تجديدنظرخواهي است" وعده داده كه "در صورت قطعيت احكام صادره، طبق مقررات نسبت به اجرای حكم اقدام خواهد شد".

نسرین ستوده، وکیل آرش رحمانی پور که از اعدام مخفیانه موکلش شوکه شده است می گوید: "پرونده ايشان برای رفع نقص از ديوان عالی کشور به دادگاه تجديد نظر فرستاده شده بود اما ناگهان خبر اعدام او منتشر شد".

وی توضیح میدهد: "من که يک بار اجازه مطالعه پرونده را پيدا کردم متوجه شدم که اساساً قرار مجرميتی در پرونده نيست. دوم آنکه کيفرخواست آرش در يک روند غيرمعمول توسط سعيد مرتضوی که در آن زمان دادستانی تهران را بر عهده داشت، امضا شده بود. اگر پرونده اتهامی آقای مرتضوی در دادسرای انتظامی قضات به موجب گزارش کميته ويژه مجلس در جريان است، بنابراين بايد از اجرای کليه احکامی که به استناد کيفرخواست صادره توسط ايشان صادر شده است، جلوگيری شود".

به گفته خانم ستوده "بسیاری از اتهاماتی که علیه آرش مطرح شد مربوط به زمانی بود که کمتر از ۱۸ سال داشت. بنابراین به طور قطع ویقین پرونده آرش از پرونده های اعدام های زیر ۱۸سال است که اعلام شده و این بار اعدام زیر ۱۸ سال از بین متهمان سیاسی قربانی گرفت".

وی توضیح میدهد: "در تمام طول بازداشت و محاکمه علیه وی فشارها و وعده و وعید های فراوانی در جریان بود. از ابتدا خواهر آرش بازداشت شد. دو ماه خواهر آرش در بازداشت بود. پس از آن با قرار منع تعقیب آزاد شد اما فشارهایی که در زمان بازداشت تحمل کرده بود منجر به از دست دادن فرزندش شد. آرش در تنها ملاقاتی که من به مدت ربع ساعت با وی داشتم به من گفت که در دو بازجویی خواهرش را روبروی او گذاشته اند و گفتند که اگر می خواهد آزاد شود باید به اعتراف هایی که از او درخواست می شود اقرار کند. همین طور به من به عنوان وکیل انتخابی آرش هرگز اجازه شرکت در محاکمه داده نشد. در جلسه ای که مرداد ماه دادگاه آرش تشکیل شد من برای شرکت در جلسه دادگاه اصرار کردم. این موضوع باعث شد ماموران امنیتی من را تهدید به بازداشت کنند و سپس با اخذ پروانه وکالت من آن را صورت جلسه کردند و بعدا پروانه را به من بازگرداندند".

نسرین ستوده پیشتر و زمانی که حکم اعدام موکلش اعلام شد نیز به "روز" گفته بود: "روز برگزاری دادگاه نمایشی، پدر آرش با او دیدار داشته و گفته که من وکالت او را پذیرفته ام و از پسرش خواسته که از دادگاه تقاضای مهلت کند تا من به عنوان وکیل پرونده اش را مطالعه کنم اما همین که ایشان این حرف را میزنند، 6 نفر از ماموران سراغ او می روند و تهدید می کنند که یا پسرت را وادار به اقرار کن و یا همین الان تو را هم بازداشت خواهیم کرد".

به گفته این حقوقدان "آقای رحمانی پور با توجه به وعده هایی که درباره آزادی و تخفیف در مجازات در صورت اعتراف و همکاری با ماموران، به او داده بودند به کارهای نکرده اعتراف کرده بود".

محمد سیف زاده نیز به "روز" گفته بود که "محمدرضا علی زمانی هم پرونده ای موکل او، یعنی آقای روحی نژاد بوده و پرونده آنها هیچ ارتباطی با انتخابات و وقایع پس از آن ندارد."

یکی از نزدیکان محمدرضا علی زمانی نیز به "روز" گفته بود "که پرونده او و روحی نژاد هیچ ارتباطی با انتخابات و وقایع بعد از آن ندارد."

محمدرضا علی زمانی و حامد روحی نژاد در اوایل اردیبهشت ماه از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده بودند. این دو نفر، اعضای انجمن پادشاهی ایران بودند و سال گذشته به کشور عراق سفر کرده بودند. به گفته یکی از نزدیکان علی زمانی، این دو نفر پس از سفر به عراق از همکاری با انجمن پادشاهی ایران منصرف شده و داوطلبانه و با همکاری وزارت اطلاعات ایران به تهران بازگشته بودند.

براساس این گزارش علی زمانی و روحی نژاد پس از بازگشت به ایران، ضمن قطع ارتباط خود با انجمن مذکور، اطلاعات خود درباره این انجمن را در اختیار دستگاه امنیتی قرار داده بودند. در مقابل وزارت اطلاعات به آنها تضمین داده بود که هیچ گونه برخوردی با آنها نخواهد شد. اما اوایل اردیبهشت ماه و در حالیکه چند ماه از بازگشت آنها به ایران می گذشت، این دو نفر به اتفاق تعداد دیگری از اعضای انجمن پادشاهی ایران بازداشت شدند و در حالیکه خانواده هایشان کوچکترین خبری از آنان نداشتند به یکباره در جلسه دوم دادگاه، در کنار کسانی قرار گرفتند که بعد از انتخابات و در جریان اعتراضات مردمی بازداشت شده بودند.

همزمان اظهارت ضد و نقیض مقامات قضایی و حامیان محمود احمدی نژاد که از سویی آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی را از متهمان وقایع بعد از انتخابات معرفی و از سوی دیگر آن دو را به بمب گذاری در حسینیه شیراز متهم کرده اند این سئوال را در اذهان عمومی ایجاد کرده که اگر به راستی آنها بمب گذاران حسینیه شیراز بوده اند، چگونه سر از دادگاه معترضان به کودتای انتخاباتی سر در آوردند؛بخصوص اینکه این دو نفر از مدتها قبل از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده بودندو تا زمان اعدام در زندان به سر می بردند.

اعدام، چاره کار نیست

تنها موسوی و کروبی نبودند که به اعدام این دو جوان اعتراض کردند، مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، از نحوه برخورد حکومت با اعتراض ها و انتقادها، افزایش اعدام ها، و اعتراف گرفتن با اعمال فشار و شکنجه انتقاد کرده است. او یک روز پس از اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی، در خطبه های نماز جمعه زاهدان گفت: "هیچ سیستم حکومتی در دنیا با قدرت اسلحه حفظ نشده است."

او با بیان اینکه "متاسفانه به مسئولان نظام دسترسی ندارد و برای همین نظراتش را از تریبون عمومی اعلام می کند"، افزود: "اعتراضات و مسایلی که در کشور به وجود آمده است حکایت از مطالباتی دارند که بی‌پاسخ مانده است. این اعتراضات باید شنیده شوند و سیاستهای نادرستی که موجب آن شده‌اند تغییر یابند."

او با بیان اینکه "هیچ کس نباید خود را بالاتر از انتقاد بداند" تصریح کرد: "به طور معمول دوستان و مشاوران انتقادات را صریح و روشن بیان نمی‌کنند. مشکلی که شاه داشت نیز همین بود که دوستان و مشاوران وی اعتراضات و انتقادات مردم را به او نمی‌گفتند و او زمانی صدای اعتراضات را شنید که دیگر خیلی دیر شده بود".

مولوی عبدالحمید با اشاره به نگرانی مردم از اعدام ها، گفت: "کشور ما از معدود کشورهایی است که آمار اعدام در آن زیاد است. به ویژه آمار اعدام ها در استان سیستان و بلوچستان از همه استان های کشور بیشتر است.اعدام نمی‌تواند مشکلات جامعه را حل کند بلکه بر میزان مشکلات می‌افزاید.ما در میان مردم می‌بینیم که این اعدام ها آثار مثبتی نداشته‌اند و درخواست خیرخواهانه و دلسوزانه ما این است که برای این مسئله چاره‌جویی شود".

اعدامی عجولانه و سئوال برانگیز

جبهه مشارکت نیز با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه، به اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی اعتراض کرد.

این تشکل سیاسی با "عجولانه، سئوال برانگیز و پراز ابهام خواندن" اعدام این دو زندانی سیاسی، از اینکه "قوه قضاييه تحت تاثير تريبون هايی که هر روز و شب فرمان خونريزی و اعدام بيشتر صادرمی کنند، قرار گيرد" ابراز نگرانی کرده است.

جبهه مشارکت از لاریجانی خواسته است روشن کند که این افراد در چه زمانی دستگير شده بودند، علت دستگيری آنها چه بوده، به چه دلیل در دادگاه حوادث پس انتخابات شرکت داده شدند، و همچنین غیر از اعترافات، چه مدارک مستندی در اثبات جرائم آنها وجود داشته و مراحل دادرسی و دسترسی آنها به وکلایشان چگونه بوده و آیا فریب متهمان به اعترافات ساختگی به امید سبک شدن جرمشان، صحت دارد یانه.

رضایت حامیان احمدی نژاد

اما در اردوگاه محافظه کاران و حامیان محمود احمدی نژاد، وضعیت دیگری حاکم است. شخصیت ها و رسانه های حامی احمدی نژاد، ضمن ابراز خشنودی از اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی، خواهان اعدام تعداد بیشتری از بازداشت شدگان شده و میرحسین موسوی و مهدی کروبی را متهم به ورود به فاز مسلحانه کرده اند.

احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، روز جمعه در خطبه های نماز جمعه، خطاب به رئیس قوه قضائیه گفت: "شما روحیه ضد ظلم، انقلابی و ولایی دارید. پس بیایید برای رضای خدا همین طور که دو نفر را صریح اعدام کردید، و دست شما هم درد نکند، مردانه بایستید."

وی افزود: "هر جا سستی و ضعف داشته ایم، ضربه خورده ایم، مثل ۱۸ تیر که ضعف نشان دادیم. باید پرسید دستگاه قضایی چند نفر را اعدام کرد که عاشورا به وجود آمد؟ می گویم اگر ضعف نشان دهید، آینده بدتری در انتظار شماست".

جنتی گفت: "خدا رحم نکند به کسانی که به مفسدان فی الارض رحم می کنند. جای رافت نیست و جای غلظت است. همان طور که در زمان پیامبر پیمان شکنان را کشتند. ما نه می توانیم افراط در مجازات داشته باشیم و نه تفریط در مجازات".

سایت رجانیوز نیز، محمدرضا زماني و آرش رحماني‌پور را به فعاليت در گروهك تروريستي انجمن پادشاهي و اقدام به اخلال در امنيت ملي از طريق اقدام به بمب‌گذاري و ترور مسئولان نظام متهم کرده و با اشاره به اظهارات دیروز مهدی کروبی و میرحسین موسوی در محکوم کردن اعدام این دو نفر مدعی شده است: "به نظر مي‌رسد اين اظهارات به معني ورود به فاز مسلحانه و حمايت صريح از تروريست‌ها باشد".

این سایت که متعلق به فاطمه رجبی است در مطلبی دیگر نوشته است: "حمایت سران اصلاحات از تروریست هایی که برنامه های مختلفی برای ترور مردم و مسئولان به ویژه در ایام انتخابات داشته اند، به سخره گرفتن هشدارهای مردم در راهپیمایی میلیونی 9 دی ماه خوانده شده است. در واقع در شرایطی که انتظار می رفت آقای موسوی و آقای کروبی از گروهک های تروریستی که زخم های زیادی را بر پیکره ملت ایران ایجاد کرده، اعلام برائت کنند، آنان در اقدامی که تاکنون علت آن را بیان نکرده اند، جبهه خود را به گروهک های تروریستی و ضد انقلاب هم پیوند زدند".

روزنامه کیهان نیز در شماره امروز خود با اشاره به محکوم کردن اعدام رحمانی پور و علیزمانی از سوی موسوی و کروبی، مدعی شده است: "غير از شانتاژ 48 ساعته رسانه اي، تماس يا تردد به خانه مهدي كروبي و ميرحسين موسوي براي موضع گيري عليه اعدام، تروريست يا حداقل ابراز ترديد و تشكيك نسبت به قانوني بودن اين رويداد در جريان بوده است كه نهايتا منجر به ديدار صبح ديروز موسوي با كروبي و انتشار خبر جهت دار از طرف «سحام نيوز» مي شود. در موضع منتشره به اسم اين دو نفر نيز به سياق موضع گيري علني دولت هاي آمريكا و انگليس- كه تروريست هاي مذكور را «مخالفان مسالمت جو» توصيف كردند- و سپس گروهك هاي مقيم داخل و خارج، از تروريست هاي محارب و بمبگذار به عنوان «شهروند» ياد شده است."

روزنامه حسین شریعتمداری نوشته است: "موسوي و كروبي در اين موضع تلاش كرده اند ضمن فرار به جلو و دعوت مردم به راهپيمايي 22بهمن- همان گونه كه كيهان پيش بيني كرده بود- توطئه وسيع مثلث استكبار (آمريكا، اسرائيل و انگليس) را در فتنه پس از انتخابات انكاركنند حال آنكه تحركات ضد انقلاب زير علم حمايت از آن دو و در روزهاي روز قدس، 13آبان، 16آذر و روز عاشورا قابل كتمان و انكار نيست".
حسین شریعتمداری مدعی شده است: "تازه ترين موضع موسوي و كروبي نشان مي دهد كه آنها مانند تروريست ها و گروهك ها بخشي از پازل فتنه دشمن بوده اند و به همين دليل همان گونه كه قبلا نيز بارها به اثبات رسيده اجازه مرزبندي حتي با تروريست هاي آدم كش را نيز ندارند. بدين ترتيب اكنون با صراحت بيشتري مي توان گفت كه موسوي و كروبي در خون دهها نفر شهروند بي گناهي كه در فتنه ضدانقلاب جان باختند، شريكند و دستشان به اين خون ها آلوده است."

واکنش های بین المللی

سازمان عفو بين الملل اعدام آرش رحمانی‌پور و محمدرضا علی‌زمانی را محکوم و اعلام کرد: "اين دو نفر غير منصفانه، محاکمه و ناعادلانه اعدام شده اند."
به گفته حسيبه حاج صحراوی، مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقای عفو بين الملل، "اين اعدام های تکان دهنده نشان می دهد که مقامات ايران برای مقابله با تظاهرات مسالمت آميز که پس از انتخابات آغاز شده است، دست به هرکاری می زنند."
مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقای عفو بين الملل گفت: "نگرانی ما اين است که اين سر آغاز موج اعدام کسانی باشد که به جرايم مبهم و مشابهی متهم شده اند".

آرون رودز، یکی از سخنگویان کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نیز اعلام کرد که این اعدام ها با هدف مرعوب کردن شهروندان ایرانی است تا از حضور آنها در تظاهرات جلوگیری شود.

اتحادیه اروپا نیز اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی را شدیداً محکوم و نسبت به اجراى احکام اعدام براى سایر محکومان محاکمه‌هاى جمعى، عمیقاً ابراز نگرانى کرد.

کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجى اتحادیه اروپا، با انتشار بیانیه‌اى با اشاره به اعدام دو نفر در ارتباط با اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهورى در ایران، اعلام کرد: اتحادیه اروپا اعدام این دو نفر را شدیداً محکوم کرده و نگرانى عمیق خود را نسبت به صدور حکم اعدام براى افراد در محاکمه‌هاى جمعى اعلام مى‌کند.

خانم اشتون با تاکید بر مخالفت اتحادیه اروپا با مجازات اعدام تحت هر شرایطى از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است که احکام اعدام صادر شده براى معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهورى را لغو کنند.

همزمان ایالات متحده امریکا، اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی را "نشانۀ تازه ای از سرکوب بيرحمانه مخالفان دولت ايران" دانسته و محکوم کرده است. بیل برتن، معاون مطبوعاتی کاخ سفید در همین زمینه اعلام کرد: "اين گونه اعمال، تنها انزوای بيشتر دولت ايران در ميان ايرانيان و جهانيان را گسترش می دهد".

دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا نیز اعلام کرد که این اعدام ها با انگیزه سیاسی و با هدف ساکت کردن مخالفان انجام شده است.

وی ضمن ابراز "اشمئزاز" پس از شنیدن خبر اعدام رحمانی پور و علیزمانی گفت: "محاکمه و اعدام های متعاقب کنونی این ادعای ایران را که به عدالت، حقوق بشر و ارزش های دموکراتیک پایبند است تضعیف می کند".

50 سال رفاقت و رقابت بین هاشمی و یزدی

یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸
روز بررسی می کند

50 سال رفاقت و رقابت بین هاشمی و یزدی

اکبر هاشمی میگوید بوی توطئه می آید. محمد یزدی خطاب به او میگوید شما چه کاره هستید در انتخابات کمیته صیانت از آرا تشکیل میدهی؟ یا: شما چه کاره ای که خواستار آزادی زندانیان میشوی؟ این دعوا که با آخرین واکنش رفسنجانی می رفت تا به "جاهای باریک" بکشد، از کی آغاز شده؟ در گزارش زیر داستان 50 سال رقابت و رفاقت هاشمی رفسنجانی و محمد یزدی را بازخوانی کرده ایم.

وقتی محمد یزدی، حملات به سران اصلاحات، به ویژه کروبی و موسوی را افزایش بخشید و با همین بهانه، تندترین حملات را متوجه هاشمی رفسنجانی کرد، اول مهدی کروبی در پاسخ به وی گفت: آقای یزدی بهتر نیست از تمام مقام های خود استعفا دهید؟ !

و: آقای یزدی نکند به خاطر گفته های پالیزدار وشایعاتی که در خصوص لاستیک دنا وجنگل های شمال که پشت سر پسرتان مطرح است این اظهارات را میکنید؟

پس از آن اکبر هاشمی اما تهدید کرد که این بار دیگر "سلام" برای شیخ محمد نمی فرستد ودست به قلم میبرد وروزهای بازنگری قانون اساسی را یادآور شد. و درست در این نقطه، احمد خاتمی، یک روحانی معمولا عصبانی که چند باری هم گوشه به رییس خود در خبرگان زده وارد میدان شد تا وحدت نظام ـ به گفته خودش ـ در آستانه دهه فجر حفظ شودومنازعه علنی رییس ونایب رییس مجلس خبرگان پایان گیرد. احمد خاتمی در روایت رسمی میگوید "هر دو بزرگوار پذیرفتند که مطالبی علیه خویش مطرح نکنند" اما در روایت غیر رسمی می آید که او "به رییس مجلس خبرگان گفته که یزدی پذیرفته اشتباه کرده است شما چیزی را منتشر نکنید."

شما چه کاره اید؟

26تیرماه که اکبر هاشمی رفسنجانی یک ماه بعد از انتخابات22 خرداد نوبت یافت در نماز جمعه حضور یابد مطالبی را پیش کشید که آن نماز جمعه را بدل به یکی از تاریخی ترین نماز جمعه های 30سال گذشته نظام جمهوری اسلامی کرد. محور کلام او این بود که خیل کثیری از مردم در نتیجه انتخابات تردید دارند ومشروعیت حکومت از آن مردم است واگر رضایت وخواست مردم نباشد حکومت معصوم هم مشروعیت نمی یابد. فردای آن روز به ظهر نرسیده، محمد یزدی برای پاسخ به هاشمی یک کنفرانس مطبوعاتی گذاشت که فقط خبرگزاری فارس در آن شرکت کرد. وی در این کنفرانس، مشروعیت حکومت را نه از ان مردم که از جانب خدا دانست وهمان تئوری کشف را که مصباح یزدی واضع آن است، بیان کرد. به جمله اکبر هاشمی هم در خصوص تردید مردم در انتخابات حمله برد و بر این کنفرانس خود، پیرایه هایی افزود با ترجیح بند "شما چه کاره اید؟"

با اینکه پس از گفته های یزدی، هاشمی پاسخی به وی نداد اما گفته های هرکدام، دو نحله از فلسفه سیاسی یا دو چهره از اسلام سیاسی را به تصویر میکشید. یکی مشروعیت مردمی حکومت ودیگری دولت اسلامی. تبار مشروعیت مردمی حکومت که هاشمی هم در نماز جمعه 26تیرماه طرح کرد به آیت الله منتظری میرسد ودیگری به آیت الله مصباح یزدی.

این دو سو ایستادن را این دو با اینکه 50سالی یا حتی بیشتر با هم همراه ورفیق اند قبلا هم تجربه کرده اند. در واقع بین اکبر ومحمد که هر دو از حلقه یاران آیت الله خمینی از قبل از انقلاب بودند، در این نیم قرن رفاقت، همراه با نوعی رقابت در جریان بوده که ظاهرا خاصیت صحنه قدرت است.

دو امضا در 45 سال پیش

روایتی معتبر می گوید جمعی از فضلای قم در سال 43 نامه ای به امیر عباس هویدا نوشتند واز او حق آزادی بیان وحق تعیین سرنوشت مردم، محو خفقان وسانسور ورفع تفتیش عقاید را خواستار شدند. در بخشی از این نامه میخوانیم: "آقای هویدا! شما یک سری به زندان‌ها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی؛ علما، وعاظ، اساتید دانشگاه، دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدت‌ها در زندان به سر می‌برند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشته‌اند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروت‌های سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولت‌ها در تامین خواسته‌های مردم باید کوشش نمایند، و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیه چال زندان زندگی کند و با محرومیت های همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جدا می‌خواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فکری کنید و به خواسته های مردم ترتیب اثر بدهید."

این نامه 56 امضای پای خود دارد من جمله سید علی خامنه ای، حسینعلی منتظری، اکبر هاشمی، ابراهیم امینی، محمدعلی گرامی، ابوالقاسم خزعلی، سید هادی خسروشاهی، سید ابوالفضل میرمحمدی، احمد جنتی، محمد یزدی، سیدموسی شبیری زنجانی، عبدالله جوادی، محمدتقی مصباح یزدی، حسین نوری، حسین شب زنده دار.
(اصل سند در کتاب کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه ص 55 الی 57 به نقل از اسناد ساواک )

نایب و نماینده هاشمی

همراهی هاشمی ویزدی تا پیروزی انقلاب ادامه داشت؛ هردو در دوران مبارزه دچار زندان وتبعید وخانه به دوشی. بعد از انقلاب در اولین دور مجلس شورای اسلامی، هر دو در هیات رییسه مجلس بودند؛ اکبر رییس ومحمد نایب رییس. به همراه اسدالله بیات، موسوی خوئینی‌ها و مرتضی الویری. بعدها مهدی کروبی نیز به این جمع راه یافت. شیخ محمد از سنتی های حوزه بود اما همراه آِیت الله خمینی. ولی درمجلس او نقش دوگانه‌ای را ایفا می‌کرد: از یک سو نماینده روحانیت سنتی بود و از جانب دیگر آنجا که بحث دیدگاه‌های آیت الله خمینی در تقابل با آن به میان می‌آمد جانب رهبر نظام را می‌گرفت. او از این حیث با افرادی چون احمد آذری‌قمی متفاوت بود که تنها از سنت دفاع می‌کردند. یک بار که بحث‌مالیات در مجلس مطرح بود، آذری قمی ناگاه خواستار قطع مذاکرات و بیان یک تذکر شد و هاشمی رفسنجانی در جایگاه رییس مجلس شگفت‌زده پرسید: "آقای آذری! چه اشکال شرعی وارد می‌دانید که خواستار تذکر شرعی شده‌اید؟"

او پاسخ داد: "مالیات حرام است".

هاشمی گفت: "این فتوای امام است و در حکومت اسلامی مالیات شکل گذشته و قبل از جمهوری اسلامی را ندارد."

ولی آذری قمی از موضع خود عقب ننشست و تاکید کرد این نیز موضع من و عده‌ای از فقهاست. روزنامه اطلاعات نیز این جمله او را با تیتر درشت منعکس کرد که "مالیات حرام است". با اینکه به نظر می‌رسید محمد یزدی نیز درباره مواردی چون اخذ مالیات توسط دولت، اشتغال و تحصیل و حق رای زنان، پخش موسیقی ـ ولو غیرغنایی ـ از صدا و سیما، پرداخت سود بانکی ولو با عنوان کارمزد یا علی‌الحساب، دخالت دولت در روابط کارگر و کارفرما و مواردی از این دست، دیدگاه‌های سنتی و مشابه آذری قمی و سنتی‌ها دارد که جملگی را حرام و ممنوع می‌دانند اما او به فقه حکومتی نیز نظر داشت و اقتضائات حکومت‌داری را می‌فهمید و اگر هم مخالفت می‌کرد برای افزایش نقش روحانیت سنتی بود نه کناره‌گیری آنها. وی در آنجا با هاشمی همراه شد هر چندشکاف فکری خود با او را به کنار نگذاشت.

دوره شیخین سفید پوش در ماه عسل بود چنانچه بعد از سخنرانی 14اسفند بنی صدر در سال 59 وبالا گرفتن منازعه در درون قدرت بین رییس دولت از یک سو وهاشمی وبهشتی از سوی دیگر، مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی به این رفت که هیاتی برای رفع اختلاف میان دو طیف شکل بگیرد. از طرف بنی صدر داماد آیت الله خمینی ـ اقای اشراقی ـ واز طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی، مهدوی کنی از سوی هاشمی وبهشتی شیخ محمد یزدی معرفی شد وسنت ریش سفیدی به پا شد. کار هیات اما به گل نشست وبه گل افتاد چرا که چهار ماه بعد از آن اتفاق، در آخرین روز خرداد60مجلس به عدم کفایت اولین رییس جمهور ایران رای داد. یزدی نماینده بهشتی وهاشمی ورجایی در هیاتی بود که تا پایان آن تابستان فقط از آن او مانده بود وهاشمی.

جدا شدن واسلام آمریکایی

حرارت انقلابی سالهای اول انقلاب فروکش کرد؛ شیخ محمد به صراحت نماینده طیف سنتی اسلام در حاکمیت شد؛ همانها که دردهه 60به گفته آِیت الله خمینی صاحبان "اسلام آمریکایی" بودند. همانها که رهبر اول جمهوری اسلامی در پیامش به میر حسین موسوی در توصیف آنان گفت: "مخالفان شما توان اداره یک نانوایی را ندارند." یزدی چهره شاخص این جریان بود که با وجود نزدیکی به آیت الله خمینی اما افتراق ها واختلاف هایی هایی هم داشتند؛ بر خلاف اکبر هاشمی که هیچ اختلاف وتفاوتی با قرائت آیت الله خمینی از اسلام نداشت وهماره همراه بود. خط محمد واکبر جدا شدن را آغاز نموده بود. اوج این جدا شدن در نامه 99 نفره معروف است که نمایندگان مجلس دوم به آقای خمینی نوشتند تا میرحسین موسوی دوباره نخست وزیر نشود، که شد و رهبر انقلاب پرخاش شدیدی هم کرد. هاشمی بسیار تلاش کرد این نامه نوشته نشود اما چون رییس جمهورـ آیت الله خامنه ای ـ وقت هم همراه نامه بودو گفته بود چرا 99 نفر؟ یکی هم من 100نفر، نامه نوشته شد وبه دست آیت الله خمینی رسید. بعد از رحلت رهبر اول جمهوری اسلامی، یزدی اما در پی ولی فقیه کردن آیت الله گلپایگانی برآمد ودر مجلس انتخاب رهبری، حجت الاسلام خامنه ای را فاقد تجربه برای رهبری دانست. اما آنچه به ویژه سنتی بودن محمد یزدی آن روزها رانشان میداد مخالفت هایی است که او در بررسی وبازنگری قانون اساسی با ولایت فقیه کرد. اودر آنجا گفته بود که: "یعنی چی مملکت را بسپاریم به یک آخوند این موجب تباهی میشود وصواب نیست."

دهه 70 و بها دادن به سنتی ها

بعد از رهبری سید علی خامنه ای وتغییرات در هرم قدرت، نوبت بها دادن به سنتی ها بود، برخلاف دهه 60که رهبر اول بها وقدر را به نواندیشان وسیاسیون جوان تر میداد. شورای نگهبان در یک تقسیم قدرت، حتی در زمان آقای خمینی هم در دست سنتی ها بود اما قوه قضاییه خلاف این. موسوی خویینی ها وموسوی تبریزی و خلخالی چهره های شاخص در دهه60بودند. با آغازدهه70ونمودار تازه قدرت در جمهوری اسلامی نوبت سنتی ها بود وشیخ محمد یزدی شد قاضی القضات. این بار کنار اکبر بود اما نه به عنوان نایب بلکه سری در بین سران قوا. اما آنچه رخ داده نشان میدهد هاشمی چندان در دوره ریاست جمهوری خود دیگر سران قوا را به بازی نمی گرفت؛ نمونه آنکه در 8سال ریاست جمهوری خود تنها دوبار شورای عالی امنیت ملی را که سران 3قوه در آن جمع میشوند، تشکیل داد یکبار در سال68ویکبار هم در سال76وازاین نظر شیخ محمد همیشه گله مند بود.

آغاز نزاع در پشت پرده

یزدی وهاشمی اما در سالهای اصلاحات در پشت پرده سیاست به هم پیچ خوردند. یکی در تعطیلی روزنامه "زن" که متعلق به دختر هاشمی بود ودیگری در پرونده معروف وجنجالی کرباسچی. شیخ محمد پس از سالها این دو را اینگونه روایت میکند: "آقاي هاشمي در زمان بررسي پرونده كرباسچي شهردار اسبق تهران نيز مي‌گفت اين پرونده معضل است، بايد بدهند مجمع تشخيص مصلحت نظام بررسي كند. در مجمع هم معلوم بود چه سرنوشتي در انتظار آن است."

يزدي بررسي پرونده كرباسچي را يكي از تاريخي‌ترين محاكمات كشور دانست. وي همچنین عنوان كرد: "در خصوص پرونده دختر ايشان هم آقاي هاشمي به من گفت: اين پرونده را ببنديد، بنده گفتم ما هر چه از دختر شما دعوت كرديم تا بياييد بررسي كنيم نيامد."

غلامحسین کرباسچی از نزدیکان سیاسی هاشمی در آن دوران وفائزه هاشمی دختر وی چوب همراهی با اصلاح طلبان وخاتمی را میخوردند اما چوب خط را در پشت صحنه به نام هاشمی زدند چرا که خود اوهم پی رایزنی بود وحل مشکل. یزدی در دوسالی که در دوران اصلاحات کرسی ریاست قضا را داشت تمام قد جلوی اصلاحات ایستاد ولی ویرانه ای را به دیگر شیخ سنتی، هاشمی شاهرودی تحویل داد وچند سالی از سیاست کناره گرفت تا رییس مجلس خبرگان ایت الله مشکینی از دنیا رفت. در جا دوپست خالی شد که شیخ محمد برای هر دوسودا در سر داشت: هم ریاست جامعه مدرسین هم ریاست مجلس خبرگان. ریاست جامعه را راحت گرفت اما ریاست خبرگان را به شیخ اکبر باخت وباز شد نایب رییس او مانند سالهای اول انقلاب در مجلس اول.

مخالفت با خود در دهه 60

در انتخابات 22خرداد 88 یزدی تمام سابقه خویش را به کناری نهاد واز قالب یک شیخ سنت گرا که حتی به بنیانگذار جمهوری اسلامی نامه اعتراضی می نوشت درآمد وبه یک روحانی صد در صد حامی احمدی نژاد بدل شد. کسی که آموزه های سنتی اسلام سیاسی را به چالش گرفته ودیگر علمای سنتی مانند مکارم وصافی معترض او هستند. شیخ یزدی امروز نماینده اسلامی شده که خود در دهه 60 با آن مخالف بود. هاشمی اما به کفه مردم در حاکمیت نزدیک شده ومشروعیت حکومت را کامل از آن مردم می داند. هر دو با خنده ولبخند اما روبه روی هم اند ووساطت کسانی چون احمد خاتمی فقط موقتا آرامش به همراه دارد. شیوه محمد یزدی، جدلی وآخوندی است، گفته ها وکردار طرف مقابل را به چالش میگیرد اما هاشمی از بازی رودر رو پرهیز دارد او تاریخ را ورق میزند وبه شیخ محمد وغیر مستقیم به رهبری یادآور روزهای پایان عمر رهبر اول جمهوری اسلامی میشود. هاشمی تا امروز به توصیه احمد خاتمی عمل کرده ونامه را بیرون نداده اما میشود یزدی هم به توصیه کروبی عمل کند واز تمامی پست هایش استعفا دهد؟ این سئوالی است که فقط شیخ محمد جوابگو نیست؛ تند روهایی که این روزها دار به پا میکنند ونفس کش در سیاست میطلبند، اما در نزاع با هاشمی فعلا مجبور شده اند خواهش به سکوت کنند، آنان نیز می توانند در معرض این سئوال باشند.

شاعری که اغتشاشگر نام گرفت

امیدی که امروز محاکمه شد

شاعری که اغتشاشگر نام گرفت

جوانی که روز شنبه محاکمه شد و از وی به عنوان الف - م نام برده شد (امید منتظری) شاعری است که اینک عنوان اغتشاش گر روز عاشورا گرفته و تصاویر دفاعیات‌او از سیمای جمهوری اسلامی در حالی پخش می شود که وی در روز عاشورا در خانه بوده است.

امید که شاعری تواناست،کتابی نیز در مورد شعر منتشر کرده که حاوی دیدگاه های او پیرامون شعر امروزاست.

امید منتظری می‌نویسد:شعر نه آن جملات پر طمطراق را می باید، نه آن همه استعاره و تشبیه و مجاز. اینطور فکر می کنم که شعر در نگاه شاعر است. هنگام که به همین رویدادهای روزمره خیره می ماند.هنگام که دست کودک را می گیرد و می نویسد: آب
سهلی که محال می شود، نه حتی ممتنع. گمان می کنم اثبات شعر نه به کلمات ثقیل و پیچیده است که اینچنین ارتباط با مخاطب کمرنگ و باور ناپذیر می گردد. همچنین به قالب ریزی واژگان بی اثر نیز نمی باشد. قالب ناشی از سیما و شکل بیان محتوای خاصی است که آنارشی ذهنی و زبانی معاصر آنرا بر نمی تابد و پذیرا نیست.
ادبیات زبان فاصله و مجزا بودن نیست؛ زبان ارتباط است، تنیده به درک و وجود آدمی. شعر را اینگونه باور دارم نه آن خیال بعید و نه آن پرندۀ دور. می نویسیم: دلتنگ دلتنگی هامان، شکستۀ دلشکستگی هامان، با الفبای امید و حسرت که هی خط می خورد و دوباره...
اینگونه بر می گزینم، کلمات باور پذیر و تصاویر آشنا؛ اما نگاهی فراتر از تصویر بودن، در کشاکش نیستی و هستی و به معنایی شاید متافیزیک زندگی روزمره.
اما نه شاعر فیلسوف است و نه شعر چراگاه فلسفه. نمی دانم فلسفه چیست با این حال می دانم که شعر آن نیست ...
شعر من درازنای پر پیچ و خم هیچ خطابه ای نخواهد بود. استدلالی برای گویشش ندارم، اما ضرورتی است. زمین لرزه ای به مانند آوار آوار تشویش انسان معاصر.
تفکیک شعر در نگاه از زاویه ای دیگر است. شاید خیال و شاید فراتر از آن؛ در عمل هم بیان این دید و حس، به گفتاری مؤثرتر، گویاتر و ماندگار تر است.
آفرینش هنرمی باید از درون هنرمند باشد. مخلوق بی هویت بیگانه است. انگار که نیست. ولی مقصود تنها اصالت اثر نیست که اصالت اثر ناشی از اصالت آفرینندۀ آن می باشد، بدان شکل که به ضرورت خلق آن رسیده باشد. اثری خالص و مستقل!
هنری از خویشتن که بر تنها نشیند.

در زیر نمونه‌ای از شعر امید منتظری که پدر وی نیز جزو اعدام شدگان سال 67 است و در حال حاضر مادراو نیز در زندان به سر می برد،می آید.

امروز
صبحانه نخوردم
شعری نگفتم
و چای که همین‌جور دم می‌کشد روی اجاق
بوی مرداب می‌گیرد
بندگی روزهای سرد می‌کنم
پنجره آزارم می‌دهد
و باز منتظرت می‌ایستم...؛

گفتنی ست که امید منتظری از وابستگان سهراب اعرابی نیز هست که جزواولین جان باختگان حوادث پس از انتخابات است.

بازجویی های دوباره سلول های سرد

یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸
آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

بازجویی های دوباره
سلول های سرد

دادگاه نمایشی محاکمه معترضان به کودتای انتخاباتی در حالی از روز گذشته مجددا آغاز شده است که گزارش ها از تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی و مطبوعاتی حکایت دارد. فشارهایی که در راستای کشاندن بازداشت شدگان به تلویزیون و انجام اعترافات تلویزیونی صورت میگیرد.

از سوی دیگر بازداشت فعالان نیز همچنان ادامه دارد و در تازه ترین بازداشت ها، علی اشرف فتحی، نویسنده وبلاگ "تورجان" در مقابل بیت آیت الله منتظری بازداشت شده است.

علیرضا بهشتی: بر مواضع خود هستم

دکتر علیرضا بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی روز گذشته در تماس کوتاهی با خانواده اش، از وضعیت نامساعد جسمی خود خبر داده و به همسرش گفته است که افت فشار خون پیدا کرده و دائما به او سرم وصل می کنند.

فرزند دکتر بهشتی در پاسخ به همسرش درخصوص ادعای رسانه های حامی کودتا مبنی بر اینکه برخی از مشاوران ارشد موسوی اعترافات تکاندهنده داشته اند، گفته که کوچکترین اتهامی را نپذیرفته و تاکید کرده که بر مواضع خود باقی است.

دکتر علیرضا بهشتی از روز هفتم دیماه و در موج دستگیری های پس از عاشورای خونین تهران بازداشت شد. او که طی مدت بازداشت دچار حمله قلبی شده بود، همچنان در سلول انفرادی محبوس است.

افزایش فشارها بر بهزادیان نژاد

فشارها بر قربانعلی بهزادیان نژاد، رییس ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی افزایش یافته است. این فعال سیاسی در پی بازداشت های فله ای بعد از روز عاشورا بازداشت شده است.

چند روز پیش ماموران وزارت اطلاعات بهزادیان نژاد را برای تفتیش منزلش از زندان همراه خود برده اند. حال جسمی او در این دیدار نامساعد توصیف شده و بسیار رنگ پریده و لاغر به نظر می رسیده است.

سایت کلمه گزارش داده است که او حتی قبل از بازداشت و درهمه چند ماه گذشته تحت فشارهای شدید قرار داشته تا جایی که حتی محل کارش از پرداخت حقوق وی خودداری می کرده است.

نگرانی از وضعیت عمادالدین باقی

عمادالدین باقی همچنان در سلول انفرادی بند ۲۴۰ به سر می برد وممنوع الملاقات است. وی حتی از دسترسی به قرآن کریم هم محروم است.

باقی یک روز پس از عاشورا و با حکم کلی «پیشگیری از سوء استفاده از فوت آیت الله منتظری» در منزل دستگیر شد و اتهام وی مصاحبه با آیت الله منتظری اعلام شده است که از شبکه بی بی سی پخش شد.

باقی تاکنون به صورت متناوب ۴ سال در زندان بوده که ۳ سال آن در دولت سابق و ۱ سال آن در دوره رئیس دولت فعلی بوده است. در دوره اول زندان، اتهام او مطبوعاتی بود و در دوره دوم، به علت فعالیت های مدنی در انجمن دفاع از حقوق زندانیان، که خود پایه گذار آن بود، زندانی شده است.

در دوره اخیر در سال ۸۶، باقی به علت نگهداری در شرایط نامناسب در زندان دچار عارضه ای شد که در نهایت در بیمارستان بستری گردید و باقی مانده دوره محکومیت خود را در بند عمومی گذراند. پزشکان مورد اعتماد وزارت اطلاعات نیز توصیه کرده بودند که بودن وی در محیط بسته و استرس زا خطرناک است.این در حالی است که اکنون باقی در سلول انفرادی و بدون هیچ امکاناتی نگهداری می شود. او همچنین از دیسک کمر مزمن نیز رنج می برد. خانواده باقی گفته اند دادستان تهران هفته گذشته با باقی در زندان اوین دیدار کرده اما با وجود پیگیری برای کسب اطلاع از وضعیت وی از طریق دادستان، این مقام تاکنون پاسخی به خانواده نداده و صرفا به ممنوع الملاقات بودن او تا اطلاع ثانوی اشاره کرده است.آن ها معتقدند حتی اگر باقی برای انجام آن مصاحبه متهم باشد بیش از سی و پنج روز بازجویی در سلول انفرادی با شرایط جسمانی او غیر ضروری است. باقی که بارها در سال های گذشته در دادگاه و دادسرا احضار شده و حضور به موقع داشته است می توانسته در آزادی و یا در شرایط قانونی تری به پرسش های مربوطه پاسخ دهد.

خانواده باقی نگران سلامت جسمانی وی بوده و خواهان رعایت حداقل حقوق قانونی او مانند تماس تلفنی منظم، ملاقات وی، خروج او از سلول انفرادی و دسترسی اش به کتاب هستند. آن ها می گویند این خواسته های قانونی خود را به اطلاع دادستان تهران هم رسانده اند اما پاسخی دریافت نکرده اند.

تشدید فشارها بر عبدالله مومنی و شهاب الدین طباطبایی

به دنبال انتقال مسعود باستانی روزنامه نگار جوان به زندان رجایی شهر و محصور ساختن وی در سلولی با حضور ۵ قاتل سابقه دار اقدامات ایذایی دیگری نیز علیه سایر جوانان آزادیخواه در زندان اوین صورت گرفته است.به گزارش میزان، عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم و از فعالین سابق دانشجویی که در جریان بازداشتهای بعد از انتخابات بازداشت شده بود و پس از مدتها زندان انفرادی و فشارهای روانی سرانجام به شش سال حبس محکوم شده بود در روزهای اخیر مجدداً به بند ۲۰۹ اوین انتقال یافته است.

همچنین سید شهاب الدین طباطبایی رئیس شاخه جوانان جبهه مشارکت و ستاد۸۸ جوانان در انتخابات نیز که ماه هاست در زندان به سر می برد در روزهای اخیر به کرات از بند ۲۰۹ به ۲۴۰ و بالعکس انتقال یافته است.در جریان این نقل و انتقالات کلیه لوازم شخصی و البسه ایشان توسط مسوولان زندان توقیف شده و این دو زندانی در حال حاضر در سلول های سرد اوین محبوس هستند.

توقیف لوازم شخصی زندانیان که با هزینه شخصی آنها و پس از پایان بازجویی ها و انتقال آنها به بند عمومی توسط خانواده تهیه و پس از گذر از سیستم بوروکراسی و کارشکنی های مسوولان سرانجام در اختیار زندانیان قرار گرفته بود نمایانگر دور جدیدی از اقدامات ایذایی برای محروم نمودن آنان از ابتدایی ترین حقوق در سیستم قضایی است.

این اقدامات در حالی صورت می گیرد که روز پنجشنبه مسوولان زندان اوین حتی با حکم رسمی دادستانی از ملاقات حضوری زندانیان ممانعت و صراحتا اعلام نمودند که تنها نهاد تصمیم گیرنده در مورد ملاقات زندانیان، بازجویان هستند.

فشار برای اعتراف تلویزیونی

مهرداد رحیمی، قائم مقام کمیته دفاع از حقوق شهروندی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در بیست و هفتمین روز بازداشت خود با خانواده اش ملاقات کرد.به گزارش سحام نیوز، مهرداد در این دیدار که به صورت کابینی انجام شد اظهار داشت در هفته گذشته تحت فشار شدید بازجویانش برای انجام مصاحبه تلویزیونی قرار گرفته است و تأکید نمود که به هیچ وجهی زیر بار این خواسته غیر قانونی بازجویان نرفته و نمی رود.

خانواده مهرداد رحیمی که به شدت از برخوردهای غیر قانونی بازجویان پرونده با فرزندشان متأثر و متأسف بودند اظهار داشتند که تمام مساعی لازمه را در جهت احقاق حق مهرداد و جلوگیری از برخوردهای غیر قانونی بازجویان با او را به کار خواهند بست و دراین باره به نامه ای اشاره نمودند که اوائل هفته آینده از سوی پدر و مادر مهرداد خطاب به دادستان تهران، جعفری دولت آبادی در اعتراض به شیوه های غیر قانونی بازجویان مهرداد، بخصوص مورد اخیر فشار برای انجام مصاحبه تلویزیونی٬ نگاشته خواهد شد.

وضعیت نگران کننده مریم ضیا

مریم ضیاء از فعالان حقوق کودک در وضعیت نا مناسبی بسر می برد.بنابر گزارشات دریافتی، یکی از زندانیان تازه آزاد شده با بیان این مطلب اظهار داشته است که شرایط مریم ضیاء نسبت به هفته اول بازداشت بسیار تغییر کرده و فشارها بر وی شدت یافته است.

به گزارش وبلاگ تا آزادی زندانیان سبز، اتهام تفهیم شده به ضیاء در مراحل اولیه بازجویی، همکاری با منافقین اعلام شده است.گفتنی است که این فعال زندانی تنها در هفته اول بازداشت امکان تماس با خانوده خود را یافته و در طول مدتی که از بازداشت وی می گذرد، خانواده اش به هیچ وجه امکان ملاقات با وی را نداشته اند.

مریم ضیاء فعال حقوق کودک و مدیر جمعیت تلاش برای جهانی شایسته کودک است که در روز دهم دی ماه در منزل خود بازداشت و به اوین منتقل شد.

نامه روزنامه نگاران

جمعی از روزنامه نگاران کشور با ارسال نامه ای سرگشاده به مسئولان نظام و کسانی که آنها را "عقلای قوم و دلسوزان نظام" می دانند، خواستار آزادی همکاران دربندشان و بازگشایی دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران شدند.

متن این نامه، به شرح زیراست :

این روزها سخن از اعتدال و میانه روی زیاد گفته می شود و بارها از تریبون های رسمی عنوان شده است که حاکمیت انتقاد و اعتراض قانونی را به رسمیت می شناسد.اگر بنا باشد انتقاد و اعتراض قانونی به رسمیت شناخته شود، بدون شک یکی از بهترین و قانونمندترین شکل آن مطبوعات هستند که می توانند با طرح مطالبات قانونی و انتقادات بحق جامعه، فضای عمومی را به سمت اعتدال، آرامش، امید و اعتماد سوق دهند. بدیهی است اگر این مجاری قانونی بسته شود و یا روزنامه نگاران با محدودیت های گزاف روبرو گردند، رفتارهای ناهنجار مورد توجه قرارگرفته و جامعه از مسیر طبیعی و قانونی خود فاصله می گیرد.مسئولانی که میانه روی و اعتدال را چاره گشای بحران فعلی می دانند، توجه دارند در شرایطی که تنها نهاد صنفی قانونی حامی خانواده مطبوعات مدتهاست بدون ارائه هرگونه حکم و توجیه قضایی پلمب شده است، و تعدادی از اعضای هیأت مدیره و روزنامه نگاران عضو انجمن بازهم بدون ارائه حکم و مستند قانونی در بازداشت به سر می برند، جامعه مطبوعاتی چگونه می تواند طرح مباحثی چون لزوم اعتدال و قانونگرایی را جدی بگیرد؟وقتی آنها که زیر ذره بین هزاران چشم اهل قلم، به دفاع از حقوق صنفی و قانونی این قشر مشغول بودند بازداشت می شوند، چگونه می توان به مردم قبولاند که اعتدال تنها راه رهایی از بحران فعلی است؟ما جمعی ازاعضای خانواده مطبوعاتی که همواره ملاحظاتی فراتر از چارچوب های قانونی را در نظر داریم، از مقامات قضایی خواستار فک پلمپ انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و آزادی اعضای زندانی هیأت مدیره زحمتکش آن و دیگر روزنامه نگاران بازداشت شده هستیم.

نامه مادران

مادران روزبه کریمی و فروغ میرزایی، روزنامه نگار و وکیل دادگستری با گذشت یک ماه از بازداشت فرزندانشان در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی آنها شدند.

در نامه این دو مادر خطاب به رییس قوه قضاییه آمده است:هنوز زمان چندانی از فرمایشات حضرتعالی در مراسم معارفه تان به عنوان "رئیس قوه قضائیه" در ضرورت حفظ و رعایت حقوق شهروندی نگذشته است، هنوز غروب بر آن صبحی که از تلاش مجدانه در تحقق راستین حقوق الناس در کسوت قضا دم زدید نگذشته است و هنوز گرد نسیان و فراموشی بر حافظه ای که از شما کوتاه کردن دست متجاوزین به امنیت و آسایش مردم را به یاد دارد ننشسته است. این یاد و خاطره از شما از یک سو و بی لطفی دیگر دست اندرکاران امر قضا از سوی دیگر باعث شد تا مستقیماً مزاحم شما شویم، شاید راه نجات دو مادر رنجوری که چشمشان به امید بازگشت و دیدار عزیزانشان بر در زندان اوین سوسو میزند در دستان شما باشد.

این نامه می افزاید: غروب شنبه ۱۲ دیماه بود، آن زمان که خود را برای نماز مغرب و عشاء آماده میکردیم که زنگ تلفن خانه‌مان به صدا در آمد. آن سو صدای لرزان فروغ مان بود که ما را از بازداشت ناگهانی خود و "روزبه" مان خبر میداد. تماس اگرچه کوتاه بود اما، غم و اندوه آن به اندازه تمامی روزهای بازداشت فرزندانمان، ما را مبهوت و رنجور کرده است. سراسیمه خود را از شهرستان به تهران رساندیم تا منزلی را ببینیم که تا دیروز مأمن فرزندانمان بود و از آن روز محنت کده ای که به دست ماموران و به دستور یکی از قضات زیر مجموعه دستگاه شما در جستجوی آلات و ادوات جرم به هم زدن "امنیت و آسایش" بدل به ویرانه ای شده بود. از آشپزخانه تا کمد لباسهای شخصی، همه و همه را گشته بودند. نگشته بودند آوار کرده بودند.

در این نامه آمده است: از فردای همان روز در جستجوی خبری از فرزندانمان به تمام تهران سر زدیم. از دادگاه انقلابی که ما را به زندان اوین حواله میداد و از زندان اوینی که ما را به پلیس امنیت گسیل میداشت و پلیسی که پاسخ این همه جستجو را در دادگاه انقلاب میدانست! رفت و آمدهای مکرر و البته بی نتیجه ای که اینک ما را مطمئن ساخته است که حتی ماموران شما در مشایعت زندانیان این همه راه را در تمامی مدت زمامداری شما نپیموده اند. حال اگر فرزندان شما را این گونه بازداشت میکردند و پس از ۳۰ روز خبری از آن ها نمیشنیدید، چه میکردید؟ آیا بازهم مدعی بودید که قوه قضا دست اندرکار رعایت قانون و به جا آوردن عدالت است؟مگر میشود از رعایت قانون دم زد و دادگاه انقلاب به عنوان یکی از ارکان قوه تحت امر شما پس از گذشت یک ماه از بازداشت فرزندانمان مدعی باشد که هنوز پرونده ای برای آنها تشکیل نشده است؟ مگر میشود متهم را بدون پرونده اتهامی در بازداشت نگاه داشت؟! مگر قانون که قوه قضائیه برای اجرای آن تشکیل شده تاکید نکرده است که باید ظرف ۲۴ ساعت دلیل اتهام به متهم تفهیم شود؟ مگر میشود از رعایت حقوق شهروندی دم زد، آن زمان که ماموران شب هنگام و با تمسک به راه و روشهایی که به کار دستگیری مجرمان حرفه ای میخورد به درب منزلی مراجعه تا زن و شوهری را بازداشت کنند که یکیشان روزنامه نگار و دیگری وکیل دادگستری است؟ مگر میشود داد رعایت حقوق الناس داشت و به مدت یک ماه اجازه ملاقات مادرانی خسته دل و رنجور را با فرزندان دربندشان نداد؟ مگر میشود از رعایت امنیت و آسایش مردم سخن راند آن زمان که با بازداشت ناگهانی و بدون دلیل فرزندانشان همه آسایش و آرامششان گرفته میشود؟

مادران روزبه کریمی و فروغ میرزایی در پایان نامه خود آورده اند: اینک پس از تمامی پیگیریها و مراجعات مکرر به نهادهای گوناگون به خوبی یافته ایم که مس‍‍وولی را نمیتوان برای پاسخگویی حتی به این سوال کوتاه که "حال فرزندانمان چه طور است" پیدا کرد. چگونه و بر اساس کدام رویه شرعی، قانونی و اخلاقی رنج ۳۰ روز بی خبری مطلق مادرانی از دختر و پسرشان را بر ما روا میدارید؟ لابد دیده اید که دل مادر چگونه در هوای شنیدن خبری از فرزند گم گمشته اش پرپر میزند. برای نظامی که با انقلابی مردمی بنا شده است نازیبنده آن است که مادرانی خسته و دل شکسته رنج و آه دل خویش را به خدای خویش حوالت دهند. اکنون نیز به شما متوسل شدیم تا مگر آزادی فرزندانی که سرمایه تمامی عمرمان هستند را از شما طلب کنیم. این آخرین راه حل دنیوی ماست، دل مادرانی که چشم انتظار دیدار دوباره عزیزانشان هستند، رنجورتر نکنید.

تجاوزی در کار نبود؛ از بازجومتشکریم

یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸
اعتراف در دادگاه های نمایشی

تجاوزی در کار نبود؛ از بازجومتشکریم

دادگاه نمایشی رسیدگی به اتهامات 16 تن از بازداشت شدگان روز عاشورا، در حالی در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار شد که متهمان به جای دفاع از خود، ضمن پذیرش تمام ادعاهای ذکر شده در کیفرخواست، به بیان اتهاماتی علیه خود نیز پرداختند.

در جلسه دیروز دادگاه که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، 5 تن از بازداشت شدگان روز عاشورا به "محاربه و افساد فی الارض" متهم شدند و اتهامات سایر متهمان "اجتماع و تبانی علیه امنیت، تبلیغ علیه نظام و قصد بر هم زدن کشور از طریق تحریک افراد به شورش و آشوب" اعلام شد.

این 16 نفر همچنین به "جاسوسی و براندازی نرم" متهم شده اند.

در گزارش های منتشره از این جلسه دادگاه که به صورت علنی برگزار شد، اسامی متهمان به صورت اختصاری ذکر شده است.

متهم کردن معترضان مردمی به ارتباط با کشورهای خارجی، مراکز بهائیت در جهان، سازمان مجاهدین خلق و سایر سازمان های خارج از کشور، صحنه گردانی توسط عوامل اطلاعاتی دشمن و شبکه های معاند خارجی از جمله موارد مطروحه در کیفر خواست قرائت شده است.

در این کیفرخواست آمده است: "دشمنان با استفاده از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و فضای غبار آلود ناشی از انحرافات فاحش برخی احزاب و سیاسیون و همچنین زمینه تردید به وجود آمده از سکوت برخی خواص و افراد عافیت طلب تلاش کردند با به کارگیری تمامی امکانات خود از جمله بسیج رسانه ها و شبکه های ماهواره ای، ضمن ایجاد تردید و ناامیدی به آینده کشور، تئوری جنگ نرم را کلید بزنند".

نماینده دادستان پیش از قرائت کیفرخواست های جداگانه، متهمان حاضر را منافقین دستگیر شده در روز عاشورا نامید و گفت آنها اعتراف کرده‌اند که به کرات در مقر این گروهک ملحد و محارب در عراق و سایر کشورهای اروپایی آموزش ترور و آشوب دیده‌اند.

اتهام: عضویت در فیس بوک و دعوت به بالاترین!

براساس ادعای کیفرخواست قرائت شده در دادگاه، "س – گ" به اجتماع و تبانی برای ارتكاب جرایم علیه امنیت كشور، توهین به رهبری از طریق ارسال ایمیل به دادگاه كیفری لاهه، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق فعالیت گسترده در جهت طرح براندازی و جنگ نرم، عضویت در فیس بوک و ارسال پیام های متعدد و دعوت به سایت بالاترین، همکاری با خبرگزاری‌های معاند نظام، شركت فیزیكی فعال در تجمع 25، 26، 28، 30 خرداد، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر، تاسوعا و عاشورا و تنظیم شکوائیه علیه رهبر جمهوری اسلامی و ارسال آن به دادگاه کیفری لاهه و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی متهم شده است.

"س- گ" با پذیرفتن تمام اتهامات منتسب، به بوق زدن با ماشین و سردادن فریاد الله اکبر نیز اعتراف کرد و گفت که پیرامون شرکت در اغتشاشات 13 آبان، 16 آذر و ظهر عاشورا و فوت آیت الله منتظری، به حدود 100 نفر، اس ام اس ارسال کردم.

براساس گزارش خبرگزاری ایسنا، وی همچنین به عضویت اش در خبرنامه محسن سازگارا اشاره کرد و گفت: فكر می‌كردم چون او قبلا خودش در نظام بوده و بعد جدا شده حتما نظام مشكلی داشته است.

وی با بیان اینکه از طریق فیس بوک از اخبار مطلع می شده، افزود: از طریق سرویس ریدر گوگل، اخبار بالاترین، ایران پرس‌نیوز، جرس، خبرگزاری نهضت آزادی ایران و همچنین برخی خبرگزاری‌های داخلی مانند قلم، كلمه و... از زمان اغتشاشات بعدی مطلع می‌شدم و در آن شركت می‌كردم.

این متهم، برخوردهای نیروهای امنیتی با خود را مودبانه و محترمانه ذکر و هر گونه «تجاوز، شكنجه، اعترافات زوری و قرص خوراندن» بعد از بازداشت را رد کرده است.

وی در ادامه گفت: آقایانی كه خوب بیانیه می‌دهند بیایند و از منافقین، سلطنت‌طلبان، وابستگان به فرقه های ضاله، رقاصان خارج از کشور و مطربان اعلام برائت کنند و با هماهنگی وزارت کشور تجمعی را برگزار کنند. اگر کسی آمد؟ این شعارها، حمایت‌ها و... به پایان می رسد. دشمن در حوادث بعد از انتخابات از ما دولت وابسته نظامی می‌خواست تا آخرین نظریه ساموئل هانتینگتون محقق شود كه دست خدا بالاتر از دست آنها قرار گرفت چون نظام ما معنوی است.

فرزند رانده شده از خانه

متهم دوم اما از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود که اسم او اعلام نشده است. او در دادگاه گفت: ما قبول داریم مرتكب جرم شده‌ایم اما زندان و فضای بازداشتگاه جایی نیست كه ما بتوانیم رفتارمان را تغییر دهیم.

وی افزود: ما در تجمعات بودیم اما سازماندهی شده نبودیم و تحكیم وحدت هیچ تجمعی را سازماندهی نکرده است.

قاضی از او سئوال كرد شما در دو مرحله جداگانه با صدور بیانیه و در یك مصاحبه با صدای آمریكا انتخابات را تحریم كرده بودیدچه توضیحی دارید؟ او پاسخ داد: تحریم انتخابات اشتباه بود و از روی عناد نبود بلکه ناشی از درگیریها در مجموعه انتخابات بود.

او درباره مصاحبه ها با رسانه های خارجی گفت: انگیزه ما عناد نبود ما به دنبال اصلاحات هستیم. من به بازجویم گفتم كه راه‌های رسانه های داخلی به روی ما بسته است و ما مجبوریم با رسانه های خارجی مصاحبه کنیم و ما فرزندان پدری هستیم که ما را از خانه بیرون کرده است.

وی با این حال افزود: در برآورده كردن خواست نظام خوب عمل نكردیم و فرزندان و شاگردان خوبی برای نظام نبودیم. دفتر تحكیم وحدت چه قانونی و چه غیرقانونی دارای یك ساختار حقوقی است دادگاه درباره بیانیه های صادره به صورت مجزا باید تشکیل شود و مجموعه باید از نظر حقوقی پاسخگو باشد.

متهم سوم، الف – م بود که مادرش عضو کمیته مادران صلح است و پدرش در سال 67 اعدام شده است.

او به ارائه تحلیلی درباره گروههای اپوزیسیون خارج از کشور پرداخت و گفت: این گروه ها دچار بحران هویت هستند، مانند چیزی كه در اردوگاه اشرف است، هویت‌طلب و معارضند. پس از فروپاشی كمونیسم ایرانی، این گروه شروع به مهاجرت به كشورهای اروپایی كردند. به دل امپریالیسم رفتند و آن‌جا دوباره دچار بحران هویت شدند و امكان بازگشت هم نبود و كار به آن‌جایی رسید كه اپوزیسیون خارج‌نشین پوسیده، نسخه‌های غیرواقعی برای ایران بپیچید..

وی گفت: بخشی از این محاکمه درواقعه محاکمه من نیست محاکمه رهبرانی است که حاضر نشدند به احزاب رسمی تن دهند. چرا کسانی که با ادعای تقلب اعلام تجمع کردند مسئولیت کارشان را نمی پذیرند؟

متهم چهارم، "پ-ف" اعلام شد که بهایی است. فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروه‌های معاند از طریق شركت در اغتشاشات عاشورا، اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت كشور و استفاده از تشكیلات دریافت ماهواره از جمله اتهامات وی است.

او نیز به طرح مباحثی علیه جامعه بهائیان پرداخت و ضمن ارائه اعترافاتی علیه خود، از بازجویانش در وزارت اطلاعات تشکر کرد.

محاربه اتهام پرونده پنجم

قاضی صلواتی اتهام ارتباط، هواداری و هواخواهی موثر با گروهك منافقین با مجازات محاربه را به متهم پرونده پنجم تفهیم کرد. این متهم نیز در حالی که گریه میکرد به آنچه که در کیفرخواست، ادعا شده بود اعتراف و طلب عفو کرد. قاضی صلواتی در پایان این جلسه دادگاه متذکر شده است که زمان جلسه بعدی به زودی اعلام خواهد شد.