۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

احزاب اصلاح طلب: به فعالیت ادامه می دهیم

پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
همزمان با ابراز نگرانی اصولگرایان معتدل

احزاب اصلاح طلب: به فعالیت ادامه می دهیم

درحالی که دوهفته از اعلام خبر توقیف پروانه فعالیت حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب می گذرد، این دو تشکل اصلاح طلب در نامه های جداگانه ای به محمود عباس زاده مشکینی، دبیر این کمسیون موارد مطرح شده برای توقیف پروانه این احزاب را غیرقانونی خواندند و تاکید کردند تا زمان رای دادگاه قضایی به فعالیت های سیاسی و حزبی خود ادامه خواهند داد.

در همین باره رییس هیات اجرایی حزب مشارکت ایران اسلامی در نامه ای که به دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب ارسال کرد با رد ادعاها و موارد ذکر شده در نامه این کمیسیون به وی اعلام کرد که جبهه مشارکت تا دریافت حکم از طرف مرجع قضایی مبنی بر ممنوعیت فعالیت این حزب به کار خود ادامه خواهد داد.

محسن صفایی فراهانی در این نامه به دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب نوشته: "امیدواریم کمیسیون احزاب بجای سخت گیری و مانع تراشی و نگاه حذفی به فعالیت احزاب تلاش و همت خود را معطوف به عملیاتی کردن اصل 168 نماید، که براساس قانون احزاب باید از سال 1360 برای رسیدگی به جرائم احزاب عملیاتی می شد و تاکنون انجام نشده است، تا احزاب بتوانند در دادگاهی علنی با حضور هیات منصفه از تصمیم کمیسیون شکایت نموده و از عملکرد خود دفاع نمایند و افکار عمومی نیز در جریان کامل موضوع قرار گیرند. در غیراینصورت تصمیم کمیسیون وحتی رای صادره در دادگاهی بدون رعایت اصل 168 و حضور هیئت منصفه می تواند محل مناقشه بوده و حاکی از نوعی اراده سیاسی و جناحی برای حذف یک حزب سیاسی رقیب باشد."

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز با ارسال نامه ای به امضای دبیرکل این تشکل سیاسی اصلاح طلب ضمن اعتراض به "توقیف پروانه فعالیت" از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب، این اقدام را فاقد وجاهت قانونی دانسته و ضمن تاکید بر این نکته که این درخواست کمیسیون ماده 10 احزاب "لازم الاجرا نیست" اعلام کرده است که حق شکایت از این کمیسیون را برای خود محفوظ می داند.

محمد سلامتی در نامه خود به کمیسیون ماده 10 احزاب با تکرار پاسخ سازمان مجاهدین به اخطار اولیه کمیسیون ماده 10 احزاب در 27 مردادماه مبنی بر اینکه اخطار مذکور "فاقد هرگونه انگیزه اصلاحي و خير خواهانه بوده و شائبه زمينه سازي براي ايجاد محدوديت فعاليت گروه هاي شناسنامه دار سياسي را به وجود آورده است" تاکید کرده که: "با گذشت زمان پیش بینی مذکور قوت بیشتری گرفت و اینک با اطمینان بیشتری می توان مدعی شد که اخطار 8 ماه قبل آن کمیسیون تنها باهدف زمینه سازی برای اقدام امروز صورت گرفته است، چرا که اگر هدف، اجرای قانون بود، کمیسیون این فرصت را داشت تا با اعلام مستندات و دلایل قانونی خود امکان گفت و گو و زمینة حل سوء تفاهم را فراهم آورد."

دبیر کل سازمان مجاهدین در ادامه همچنین با اشاره به این بند از نامه توقیف پروانه فعالیت سازمان مجاهدین از سوی دبیر کمسیون ماده 10 احزاب که تاکید کرده بود تا زمان مشخص شدن پرونده این حزب اصلاح طلب در دادگاه، این تشکل سیاسی حق فعالیت نخواهد داشت، آن را "غیر قانونی" خوانده و همچون حزب مشارکت ایران اسلامی بر ادامه فعالیت قانونی خود تاکید کرده است.

تاکید حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر ادامه فعالیت و پاسخ آنها به توقیف پروانه فعالیت این احزاب در حالی است که دو هفته پیش محمود عباس زاده مشکینی، دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در نامه ای اعلام کرده بود که: "به دلیل انطباق برخی از فعالیت های آن گروه با بندهای "الف"، "ه"، "و"، "ز"، و "ح" ماده ۱۶ قانون احزاب که گروهها صراحتا از ارتکاب آن منع شده اند اعضای کمیسیون به اتفاق و به استناد بند ۳ و ۴ ماده ۱۷ قانون احزاب رای به توقیف پروانه فعالیت آن حزب داده و مقرر نمودند مستندات و گزارش تخلفات برای انحلال گروه به دادگاه ارسال شود."

دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در این نامه همچنین پروانه این دو تشکل سیاسی را به دلیل عدم رعایت ماده 16 که به "فعالیت نشریات و اجتماعات احزاب" مربوط است و با استناد به تبصره هایی چون "الف- ارتکاب افعالی که به نقض استقلال کشور منجر شود، ه- ایراد تهمت، افترا و شایعه پراکنی، و- نقض وحدت ملی و ارتکاب اعمالی چون طرح ریزی برای تجزیه کشور، ز- تلاش برای ایجاد و تشدید اختلاف میان صفوف ملت با استفاده از زمینه های متنوع فرهنگی و مذهبی و نژادی موجود در جامعه ایران، ح- نقض موازین اسلامی جمهوری اسلامی" توقیف و درخواست انحلال آنها را از دادگاه کرده بود. وی همچنین در نامه هایی که به این احزاب ارسال کرد نوشته بود تا تعیین تکلیف پرونده در دادگاه این تشکل های سیاسی باید فعالیت های خود را متوقف کنند.

تلاش تندروها برای حذف اصلاح طلبان

پاسخ حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به نامه توقیف پروانه فعالیت آنها و تاکید این دو تشکل بر ادامه فعالیت های قانونی درشرایطی است که طی دوهفته گذشته بسیاری از چهره های سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و در بسیاری موارد تلاش های جناح حاکم برای حذف اصلاح طلبان را عملکردی نادرست ارزیابی کرده اند.

درهمین باره حشمت الله فلاحت پیشه، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس روز گذشته گفت: "نظریه حذف جریان اصلاح‌طلبی از سوی برخی افراطیون جناح راست مطرح می شود اما طیف اصولگرایان منطقی به دنبال حذف هیچ جریانی نیستند چراكه حذف جریان‌های سیاسی وظیفه جریان‌های سیاسی رقیب نیست."

این عضو کمسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به گروه های تندرو و این توصیه که "حذف احزاب را برعهده قانون و دستگاه قضایی بگذارید" همچنین تاکید کرد که: "حذف یك جریان سیاسی وظیفه محاكم قضایی است و محاكم قضایی هرگاه تشخیص دهند كه جریانی بر خلاف قانون اساسی عمل می‌كند می تواند برای آن منع فعالیت ایجاد كند."

همچنین جواد آرین منش، یکی دیگر از اعضای فراکسیون اصولگرایان مجلس در این باره تاکید کرد که: "فراهم كردن شرايطي كه فضاي رقابت سياسي در كشور را از بين ببرد و تنها يك جريان بر كشور حاكم باشد به مصلحت نظام جمهوري اسلامي نيست."

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس تصریح کرد: "نبايد تضاد گرايش‌هاي سياسي بك حزب با گرايش‌هاي سياسي موجود و حاكم بر جامعه را بهانه انحلال آن حزب قرار داد."

ابراز نگرانی اصولگرایان معتدل

این واکنش ها در حالی است که همزمان محمد سلامتی دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در هفته جاری طی اظهاراتی با اشاره به اراده حذف احزاب اصلاح طلب هشداد داد که: "در چند سال اخير شاهد كاهش دايره خودي‌ها توسط جريان حاكم بوده‌ايم و اينكه نمي‌خواهند اصلاح‌طلبان در عرصه سياسي حضور داشته و كساني باشند كه با جناح اصولگرا رقابت كنند، زماني دامن خود آنها را خواهد گرفت."

این اظهارات هشدار آمیز محمد سلامتی در شرایطی منتشر شد که برخی اصولگرایان نیز از حذف احزاب اصلاح طلب احساس خطر کرده و آن را مقدمه چینی برای حذف سایر رقبای جناح حاکم دانسته اند. در همین ارتباط دبیر کل آبادگران جهادی از تشکل های اصولگرای منتقد دولت نیز گفت: "اصولگرايان تندرو كه هم با اصلاح‌طلبان و هم با اصولگرايان معتدل مشكل دارند مي‌خواهند با وارد كردن اصولگرايان معتدل به اين بازي هم با طيف معتدل اصولگرا تسويه حساب كنند و هم از دست اصلاح‌طلبان راحت شوند."

علی دورانی در ادامه اظهاراتش تاکید کرد: "با توجه به جايگاه اجتماعي كه اصلاح‌طلبان در ميان توده‌هاي مردم دارند و با توجه به اهميت مطالبات بدنه اجتماعي اصلاحات بهتر است به جاي اينكه به فكر حذف اصلاح‌طلبان از عرصه سياسي كشور باشند فكري براي حل مشكلات اصلاح‌طلبان كنند."

همزمان با این اظهارات و واکنش ها به حذف احزاب اصلاح طلب، حتی برخی از رسانه های میانه رو و نزدیک به اصولگرایان نیز با انتشار مقالات و گزارش هایی نسبت به حذف احزاب واکنش نشان دادند.

در همین راستا روزنامه جام جم با انتشار مقاله ای ضمن انتقاد از سیاست های "ضد حزبی" محمود احمدی نژاد و دولت مستقر نوشت: "با پايان عمر دولت اصلاحات و پيروزي محمود احمدي‌نژاد در انتخابات سال 84 وقتي رئيس‌جمهور نهم در نخستين اظهاراتش وابستگي به احزاب را رد كرد و تحزب را بي‌معنا دانست و تاكيد كرد وامدار هيچ حزبي نيست، احزاب و گروه‌هاي سياسي فهميدند راه سختي پيش رو دارند.اين نگراني با قطع يارانه احزاب توسط دولت نهم تشديد شد؛ در حالي كه دولت بر عدم حمايت از احزاب سياسي كشور در اداره كشور جدي‌ به نظر مي‌رسيد."

روزنامه متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی در ادامه گزارش خود تاکید کرده بود که: "بديهي است احزاب پس از آنكه موجوديت خويش را تثبيت كردند، مطالباتي هم خواهند داشت؛ آن هم مطالباتي در بالاترين سطوح سياسي كشور. اين هزينه‌اي است كه جوامع مردمسالار بايد حاضر به پرداخت آن باشند. احزاب راهكارهاي سياسي را ابداع خواهند كرد، نخبگان سياسي را پرورش مي‌دهند و جامعه‌اي شايسته سالار را تمهيد خواهند كرد و البته سهمي از قدرت را هم طلب خواهند كرد و موي دماغ افراد مستقر در قدرت خواهند شد. اين فلسفه وجودي آنهاست."

این روزنامه همچنین تصریح کرده بود که: "احزاب، پيش‌برنده و ضربه‌گير نظام هستند و هيچ چيز جاي احزاب را در اداره كشور نمي‌تواند بگيرد. با اين حال نكته مهم آن است كه تمام فعالان سياسي و وابستگان احزاب مختلف معتقدند تعطيلي گروه‌هاي سياسي موجب از ميان رفتن نشاط سياسي مي‌شود. "

واکنش موسوی به حذف احزاب اصلاح طلب

میرحسین موسوی نیز در تازه ترین اظهاراتش، نسبت به افزایش محدودیت های احزاب، رسانه ها و مردم واکنش نشان داده و گفته است: "شما اگر می گویید این حزب ها خوب نیستند یک حزب خوب تشکیل دهید که با اینها جوانمردانه رقابت و مقابله کنند تا اگر توانستند خود به خود زمینه اش را در جامعه از بین ببرند."

نخست وزیر سابق کشور افزوده: "قرار بود رقابت سیاسی داشته باشیم و این مرّ قانون اساسی در مورد آزادی تشکل های سیاسی است و به نفع ماست. این به آن معنا نیست که همه تشکل ها خیلی خوب باشند. ممکن است حزبی در کشور شکل بگیرد که تشکل بدی باشد ولی راه حل آن حذف شدن در فرآیند رقابت است که ابواب جمعی مردم در یک فضایی بهترین را انتخاب کنند. این هم متأسفانه به نام اسلام تمام شده است و به همین دلیل کسانی که با این رفتار مخالفند و پایبند ارزش های انقلاب و راه امام هستند باید به شکل های مختلف نشان بدهند که این اسلامی که ما می شناسیم این نیست".

میرحسین موسوی در ادامه ضمن هشدار به محدودیت های ایجاد شده برای احزاب اصلاح طلب افزوده است: "امروز یکی از نشریات سپاه را خواندم که نوشته باید امتیاز فعالیت مجمع روحانیون مبارز را هم لغو کرد. آنها نگاهشان اینطوری ست، می خواهند تمام تشکل ها را از بین ببرند و یقیناً بعد به حساب بقیه ی تشکل ها و گروه ها خواهند رسید. در چنین حالتی شبکه ها و هیئت ها اهمیت فوق العاده ای پیدا می کنند. مواظب خود بودن، مواظب خانواده بودن، مواظب محله بودن، مواظب جامعه و هر چه پیرامون ما هست بودن، اهمیت زیادی پیدا می کند. ما در این مصاف، نمی خواهیم که شمشیر بکشیم و با یک حالت رزمی به میدان برویم. ما تنها عنصری که داریم و قدرتش از همه اینها بیشتر است ایمان و آگاهی است."

احمدی نژاد در صدد کنترل کامل تهران

پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
منابع مالی پایتخت هم به دولت می رسد

احمدی نژاد در صدد کنترل کامل تهران

رييس مجمع نمايندگان تهران از مصوبه ای خبرداده است که طی آن هیات دولت درباره به دست گیری مدیریت تهران تصمیم خواهدگرفت. مصوبه هيات دولت درباره مديريت مجموعه شهر تهران توسط رييس جمهور، مغایرت با قوانینی را نشان می دهد که بر اساس آن مدیریت شهر به عهده شهردار است و شهردار نیز توسط شورای شهر انتخاب می شود. این مصوبه هنوز از هیات دولت بیرون نیامده و جزئیات آن مشخص نیست اما پرویزسروری نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی گفته است: "نمي توان تصور کرد مصوبه ای تا اين حد مغاير با قوانين و مقررات و برنامه های توسعه ای تصويب شده باشد".

مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران ورئيس شورای عالی استان‌ها چندی پیش در ارتباط با طرح تجمیع انتخابات مجلس نهم و شورای شهر طرحی را برای تصویب به مجلس فرستاد تا براساس آن عمر شورای شهر سوم طولانی شود و تا دوسال دیگر به کار خود ادامه دهد و همزمان با انتخابات مجلس نهم، انتخابات شورای چهارم نیز صورت گیرد. اما پیش از اعلام نظرمجلس دولت مخالفت خود را با این طرح اعلام کرد و پس از آن نیز مهدی چمران ازطرح ابقاء محمدباقرقالیباف به عنوان شهردار تهران تا پایان کار دوساله آینده شورای سوم خبر داد.

هنوز خبری از تصمیم نهایی مجلس برای 6ساله کردن عمرشورای سوم منتشر نشده که خبر تصویب طرح مدیریت شهرتهران توسط احمدی نژاد یا رحیمی معاون رئیس جمهوری منتشر شده است.بر اساس مصوبه دولت علاوه بر تهران، شهرهایی با بیش از 500 هزار نفر جمعیت نیز زیر نظر دولت اداره خواهند شد و به این ترتیب شهرداران از رئیس جمهور دستور خواهندگرفت.

خبر تصویب چنین طرحی در هیات دولت از یک سو نشانه ای از اختلاف های گذشته احمدی نژاد با قالیباف از دوران رقابت های انتخاباتی در ریاست جمهوری نهم است و از دیگرسو مباحث مورد اختلاف مدیریت شهر تهران از جمله بودجه های معوق شهرداری در حوزه حمل و نقل که باید ازسوی دولت به پایتخت تعلق می گرفت را یادآوری می کند. در همین راستا بود که پروژه های شهری بسیاری در دوران مدیریت خلبان قالیباف در تهران با مخالفت محمود احمدی نژاد رو به رو شد.

رييس شوراي تهران در حالي از مصوبه دولت مبنی بر واگذاری مديريت مجموعه شهر تهران به رييس جمهوری يا معاون اول وی خبر داده که این طرح غیرکارشناسی و مغاير با قانون و بر نامه های توسعه کشور است.

اما از آنجا که محمود احمدی نژاد به دنبال منابع مالی بیشتر برای دولت است و دست او از درآمد تهران کوتاه است مصوب کردن چنین طرحی دور از انتظار نیست.هرچند هنوز جزئیات طرح مذکور ارائه نشده اما گفته می شود رئیس دولت قصد دارد اختیار کامل مدیریت تهران را به اعضای هیات دولت واگذار کند و بعد از این شهردار تهران با حکم رئیس دولت منصوب شود.

به گزارش "تابناک"، رئيس مجمع نمايندگان تهران هم با بيان اينکه هنوز در جريان جزييات این خبر نيست، اعلام کرده اگر چنين مصوبه اي در کار باشد، مغاير با قوانين است و نمي توان تصور کرد مصوبه ای تا اين حد مغاير با قوانين و اهداف کشور به تصويب رسيده باشد.

پرويز سروری چنین طرحی رامغایربا قوانينی دانسته است که می خواهد از تصدی گري های دولت بکاهد.

وي با غیرقابل قبول دانستن چنین مصوبه ای گفته است: "در شرايطی که همه برنامه ها و مقررات از ضرورت کوچک شدن دولت سخن می گويند اصولا بايد بخشی از اختيارات دولت به شهرداريها و شوراهای شهر واگذار شود نه اين که شاهد عکس اين ماجرا باشيم".

وي با تاکيد بر اينکه بايد جزييات اين خبر معلوم شود گفته است: "در برنامه چهارم توسعه يکي از مهم ترين مفاد موضوع کوچک سازي دولت بود و در برنامه پنجم نيز اين ماده حتما گنجانده خواهد شد".

سروري تاکيد کرده: "يکی از مهم ترين مواردی که همواره در سئوال های نمايندگان مجلس از دولتي ها مطرح بوده، همين موضوع کاهش تصدی گريهای دولت است که برخی از نمايندگان دغدغه هايی را درباره بی توجهی به اين موضوع داشته و دارند. اين نشان می دهد که مجلس در اين باره حساس است و موضوع را زير نظر دارد".

سروری با بيان اينکه امروزه عمده کارها در مسير واگذاری به بخش خصوصی قرار دارد گفته است: "در چنين شرايطی، تصميمی که به بزرگتر شدن دولت آن همه در چنين حوزه ای بينجامد وجهه قانونی ندارد و مغاير با اهداف پيش بينی شده است".

اتحادیه روزنامه نگاران ایرانی تشکیل می شود

پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۹
با همیاری فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران

اتحادیه روزنامه نگاران ایرانی تشکیل می شود

اتحادیه روزنامه نگاران ایرانی به زودی با یاری فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ)، تشکیل خواهد شد.در جلسه مقدماتی راه اندازی این اتحادیه صنفی که در کپنهاگ و به ابتکار انجمن روزنامه نگاران این کشور برگزار شد، علاوه بررئیس فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران، رئیس اتحادیه سردبیران روزنامه های دانمارک، دبیرکل انجمن بین المللی روزنامه ها (WAN)، و مدیر مرکز بین المللی حمایت از رسانه ها (IMS) حضور داشتند و پس از شنیدن توضیحات همکاران ایرانی خود به بررسی رهیافت های عملی و فوری حمایت از روزنامه نگاران ایرانی در داخل و خارج از کشور پرداختند.

سرکوب بی سابقه روزنامه نگاران در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته که به بازداشت صدها روزنامه نگار و مخفی شدن یا خروج دهها تن دیگر انجامید، بیش از هر چیز توجه و همدلی روزنامه نگاران سراسر جهان با همکاران دربندشان در ایران را به دنبال داشته است.

در ماههای گذشته بسیاری از مجامع مرتبط با روزنامه نگاری و رسانه ها نسبت به وضعیت روزنامه نگاران ایرانی و بدل شدن ایران به بزرگترین و خطرناک ترین زندان روزنامه نگاران در جهان هشدار داده و با همکاران ایرانی خود ابراز همبستگی کرده اند.

در حالی که حدود پنجاه روزنامه نگار ایرانی در بازداشتگاه های مختلف اسیرند، دهها تن دیگر نیز از بیم دستگیری، شکنجه و واداشته شدن به اعترافات دروغین به زندگی مخفی روی آورده اند. همچنین برآورد می شود از تیرماه گذشته تا کنون بیش از صد روزنامه نگار از کشور خارج شده اند که بسیاری از آنها در شرایط زیستی و روانی نامناسبی به سر می برند.

انجمن روزنامه نگاران دانمارک به منظور یاری رسانی به همکاران ایرانی خود در هفته گذشته از برخی از روزنامه نگاران ایرانی دعوت کرد تا در جلسه ای با حضور دبیرکل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ)، دبیرکل انجمن بین المللی روزنامه ها (WAN)، مدیر مرکز بین المللی حمایت از رسانه ها (IMS) و اتحادیه سردبیران دانمارک به بررسی رهیافت های عملی و فوری حمایت از روزنامه نگاران ایرانی در داخل و خارج از کشور بپردازند.

در این جلسه که نوشابه امیری، نیک آهنگ کوثر، امید حبیبی نیا و گلنوش نیک نژاد از اعضای موسس انجمن روزنامه نگاران ایرانی در خارج از کشور و نماینده ای از شبکه بین المللی روزنامه نگاران (IJnet) حضور داشتند، در باره راهکارهای مختلف حمایت از روزنامه نگاران بحث و تصمیم گیری شد.

محورهای اصلی مورد بحث این جلسه عبارت بود از:

- راهکارهایی برای حمایت از آزادی بیان در ایران و حمایت از روزنامه نگاران و سردبیران در داخل کشور تا قادر به ادامه فعالیت حرفه ای خود باشند.

- شیوه های حمایت از روزنامه نگاران پناهجو و پناهنده.

- تقویت جریان خبررسانی آزاد برای روزنامه نگاران ایرانی

در این زمینه برخی از روزنامه نگاران به تشریح مهمترین جنبه های موارد فوق از جمله نیاز به جلب حمایت همگانی به ویژه افکار عمومی کشورهای اروپایی برای همسویی با روزنامه نگاران ایرانی که در خطرناک ترین شرایط به سر می برند و به فراموشی نسپردن نقض دائمی و سیستماتیک حقوق بشر که پس از بالیدن جنبش اعتراضی در ده ماه گذشته بدل به سرکوب لجام گسیخته شده و همچنین نیاز به رسانه های مستقل، آموزش برای روزنامه نگاران ایرانی و زمینه های مناسب برای ادامه فعالیت حرفه ای در خارج از کشور پرداختند.

در همین راستا تاسیس انجمن روزنامه نگاران ایرانی در خارج از کشور که می تواند منشاء و مبداء بسیاری از فعالیت های حرفه ای، حمایتی و آموزشی باشد مورد تاکید قرار گرفت و تاسیس آن با حمایت دبیرکل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران و دبیرکل اتحادیه بین المللی روزنامه ها روبرو شد.

پس از پایان این نشست، یک کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران روزنامه های سراسری دانمارک، خبرگزاری ها و رسانه های تخصصی برگزار شد که در ابتدا مونس بیارگد، رئیس هیات مدیره انجمن روزنامه نگاران دانمارک به عنوان میزبان اصلی این نشست گفت: این گردهمایی به منظور دستیابی به راه حلی عینی و فوری برای مشکلات روزنامه نگاران ایرانی برپا شده است. ما امیدواریم بتوانیم بیشتر از پیش در عمل از همکاران ایرانی خود که تحت سرکوب هستند پشتیبانی کنیم. ما برای رسیدن به این نتیجه از دولت های اروپایی خواهیم خواست که گام های بیشتری در این راستا بردارند.

سخنران بعدی، آیدن وایت دبیر کل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران بود که از جمله گفت: وضعیت روزنامه نگاران ایرانی به یک موضوع بین المللی بدل شده است. اینکه روزنامه نگاران ایرانی در خارج از کشور بتوانند شبکه ای مستقل ایجاد کنند که بتواند صدای روزنامه نگاران ایرانی را به گوش همگان برساند بسیار اهمیت دارد.

موضوع دیگر مورد بحث این جلسه، حمایت از روزنامه نگاران گمنام و نه چندان مشهوری بود که به دلیل اشتغال به حرفه خود با خطر و یا بازداشت مواجه شده اند.

آیدن وایت در این مورد تاکید کرد: اتحادیه اروپا باید واکنشی بسیار قوی تر و قاطعانه تر نسبت به وضعیت وخیم نقض حقوق بشر در ایران از خود نشان بدهد.اروپا باید به روزنامه نگارانی که به دلیل سرکوب از ایران خارج شده اند بلافاصله پاسخ بدهد و آنها را بپذیرد زیرا این موضوعی است که به ماهیت حمایت از حقوق بشر در سیاست های اروپا مربوط می شود و بورکراسی نباید مانع آن شود.

یسپر هابرگ، مدیر مرکز بین المللی حمایت از رسانه ها نیز در این کنفرانس خبری گفت: ما امیدواریم که این جلسه به سرآغازی برای جلب حمایت عملی از روزنامه نگاران ایرانی بدل شود.

در این جلسه همچنین روزنامه نگاران ایرانی به بیان نقطه نظرات خود پرداختند از جمله نیک آهنگ کوثر به تلاش هایی که برای حمایت از روزنامه نگاران پناهجو صورت گرفته اشاره کرد.

نوشابه امیری به ضرورت حمایت از روزنامه نگاران زندانی و خانواده های آنها در داخل کشورو همچنین روزنامه نگارانی که در شرایط مخفی به انجام رسالت حرفه ای خویش مشغولند، اشاره کرد، امید حبیبی نیا از لزوم تشکیل انجمن روزنامه نگاران ایرانی در خارج از کشور برای حمایت از روزنامه نگاران داخل و خارج از کشور و استقلال و حرفه گرایی آن و گلنوش نیک نژاد در مورد نقش سازمان های بین المللی حرفه ای در زمینه روزنامه نگاری و رسانه ها برای حمایت از روزنامه نگاران ایرانی سخن گفتند.

گفتنی است که مقدمات تشکیل انجمن روزنامه نگاران ایرانی در خارج فراهم آمده و اساسنامه آن به زودی برای نظرخواهی از کلیه روزنامه نگاران ایرانی منتشر خواهد شد.

مهد کودک اسلامی و پوشش یکسان زنان

چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹
طرح های جدید محمود احمدی نژاد

مهد کودک اسلامی و پوشش یکسان زنان

در ادامه تكاپوهاي جديد دولت محمود احمدي نژاد در ايجاد محدوديت هاي پوششی براي زنان، روز گذشته يك مقام دولتي از طرحي جديد سخن گفت كه بر اساس آن كارمندان زن دولت مجبور خواهند شد با پوشش يكسان در سر كار حاضر شوند. همزمان اخبار حكايت از آن دارد كه مقامات دولتي با تمركز بر مهدكودك ها و مدارس مي كوشند تا پس از پروژه "اسلامی کردن دانشگاهها" به اسلامی کردن مهد کودک ها بپردازند و "فرهنگ حجاب" را از نهاد هاي پايه آموزشي آغاز كنند.

معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي دیروز از لزوم "يكسان سازي" لباس كارمندان زن در ادارات كشور سخن گفت و انگيزه دولت برای انجام چنين اقدامي را در راستاي طرح "عفت و حجاب" معرفی کرد. تهمينه دانيالي زمان بندي اين طرح را چنين تشریح كرد: "تا آخر خرداد، هم به تمام كارمندان ميراث، اين لباس داده مي‌شود و پس از آن، به يكسان‌سازي لباس‌هاي نهادهاي تحت پوشش ميراث مي‌رسيم كه موزه‌ها و هتل‌ها از اولين نهادها هستند."

وی همچنین خبر داد که طرح يكسان سازي تنها مختص زنان كارمند است و شامل حال كارمندان مرد نمي شود.

خانم دانيالي همچنين در توضيح گستره اجرای طرح مذكور، از علاقه سازمان متبوع خود براي نفوذ اين طرح به آموزش و پرورش سخن گفته است: "منتظر جلسه‌اي با وزير آموزش و پرورش هستيم، تا در مورد چگونگي توزيع اين لباس‌ها تصميم‌گيري شود."

اين مقام دولتي اشاره اي به برنامه هاي دولت براي يكسان سازي پوشش دانشجويان دختر نكرده اما به نظر می رسد دولت عليرغم رغبت به مداخله در پوشش دانشجويان دختر به دليل فضای متشنج دانشگاه ها و همچنین احتمال واكنش دانشجويان به چنين طرحي، ترجيح داده است سخني از "يكسان سازي" پوشش در دانشگاه ها به ميان نياورد.البته به گفته تهمينه دانيالي، زناني كه در هتل ها و موزه ها مشغول به كار هستند نخستين هدف این طرح به حساب مي آيند و پس از آن قرار است ديگر زناني كه در ادارات و سازمان هاي دولتي شاغل اند نيز به استفاده از پوشش مورد علاقه دولت دهم ناچار شوند.

اسلامي سازي مهدكودك ها

اما "اسلامی" کردن به یکسان سازی لباس کارمندان زن ختم نمی شود؛در همين راستا، مصطفي محمد نجار در معرفي طرح هاي جديد دولت محمود احمدي نژاد از لزوم "اسلامي سازي مهدكودك ها" سخن به ميان آورده است: "هم‌اکنون در مهدکودک‌ها شاهد ناهنجاری‌هایی هستیم و امیدواریم با آموزش مربیان و آموزش بازی‌های مناسب به کودکان، فرهنگ اسلامی را در مهدکودک‌ها شاهد باشیم". مصطفي محمد نجار اشاره نكرده است كه ناهنجاري هاي موجود در مهدكودك ها شامل چه مواردي است.

سرمان شلوغ بود

برخي ناظران سياسي معتقدند دولت احمدي نژاد كه در يكسال گذشته به دليل حرکات سراسری معترضان به نتايج انتخاباتي، تمركز اصلي اش را بر سركوب سياسي جنبش سبز گذاشته بود اينك مي كوشد با پيش كشيدن پروژه هاي محدود كننده فرهنگي، نمايشي از كنترل دولت بر فضاي سياسي ارائه دهد. نجار روز يك شنبه صراحتا به نقش جنبش سبز در «كندي» طرح هاي فرهنگي دولت محمود احمدي نژاد اشاره و تاكيد كرده بود: "در سال گذشته به دليل انتخابات و فتنه‌هاي پس از آن سرمان شلوغ بود و تا حدودي روند كار كند شد."

از ديگر مقامات دولت محمود احمدي نژاد که در مانور "ترويج فرهنگ عفاف" هم شركت جست، مريم مجتهد زاده رئیس مرکز امور امور زنان و خانواده ریاست جمهوری است که از لزوم "استمرار" در ترويج فرهنگ حجاب سخن به ميان آورده است: "باید به طور مستمر و با ارائه روش‌های مدبرانه صورت پذیرد در غیر این صورت نه تنها ابتر مي‌ماند بلکه اصل موضوع را با چالش مواجه مي‌كند."

خانم مجتهد زاده در همين راستا به عناوين برخي ازكتاب هايي اشاره كرده كه دولت براي ترويج عفاف ميان دختران تهراني تدوين و توزيع كرده است: "چرایی عفاف و حجاب"، "راز هدیه خدا در نامه های دخترانه"، "عفاف نماد هویت اسلامی" و "حجاب در فرهنگ اسلامی".

تمركز بر مدارس

در همین ارتباط روز گذشته شهروندان تهرانی و برخي ديگر از شهرهاي بزرگ شاهد راهپيمايي دختران كم سن و سالي بودند كه با تدبير مقامات آموزش پرورش در گرماي ظهربهاري با پوشيدن چادر به همراه معلمان خود به خيابان ها آمدند و در حمايت از حجاب شعار سر دادند.

محمد رضا رسولي، رييس آموزش و پرورش منطقه يك تهران ديروز در حاشيه راهپيمايي كودكان و نوجواناني كه "حافظان حجاب" ناميده شدند به خبرگزاري كار گفت: "دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصيلي منطقه يك، فرهنگيان و خواهران متعهد بسيجي از آموزش و پرورش منطقه يك تا آستان مقدس امام‌زاده صالح با سر دادن شعارهايي همسو با حجاب در حال راهپيمايي هستند. قرار است در پايان اين راهپيمايي قطعنامه و وفانامه‌اي خوانده شود و در آنها به مساله مهم حجاب تاكيد شود."

در همين ارتباط عباس كريم‌زاده، رئيس اجراي طرح حجاب در تهران در معرفي ديگر برنامه هاي طراحان "فرهنگ حجاب" در مدارس دخترانه از برگزاري "جشن حجاب" يك ماه مانده به آخر سال تحصيلي براي دانش‌آموزان خبر داده است. در طرح مذكور دانش آموزان دختر به دو دسته تقسيم خواهند شد : "حافظان حجاب" كه چادر به سر مي‌كنند و "حاميان حجاب" كه پوشش اسلامي خود را رعايت مي‌كنند اما چادر به سر ندارند.

تغيير مفهوم گشت ارشاد

در خبري ديگر روز چهارشنبه فرمانده انتظامي تهران از تجديد نظر در نحوه فعاليت هاي گشت هاي ارشاد سخن گفت: " گشت ارشاد به مفهوم قبلي نيست و شايد گشت داشته باشيم و قطعا بايد افرادي باشند كه تذكر بدهند اما روش كار با رويكرد قبلي نيست."

گفتني است سردار ساجدي نيا توضيحي پيرامون تغييرات جديد در عملكرد پليس نداده با این حال به نظر مي آيد وي از "رويكرد قبلي" به برخورد هاي خشونت آميز پليس با زنان در خيابان هاي تهران و برخي ديگر از كلان شهرها اشاره دارد كه در ساليان اخير خشم بسياري از نهادهاي مدني و نيروهاي سياسي اصلاح طلب را به همراه داشته است؛ براي نمونه ميرحسين موسوي رهبر اصلي مخالفان دولت در مبارزات انتخاباتي بهار سال گذشته برچيدن گشت هاي ارشاد را از جمله برنامه هاي اصلي خود در صورت پيروزي در انتخابات رياست جمهوري اعلام كرده بود.

با این حال مريم مجتهد زاده يك روز پيش از اظهارات فرمانده نيروي انتظامي تهران، تاكيد كرده بود در صورت نتيجه ندادن كار فرهنگي حجاب بايد از "زور بهره برد: "مدتي است كه كار فرهنگي در زمينه گسترش حجاب و عفاف در جامعه شروع شده است تا امنيت اجتماعي برقرار شود، اما ممكن است، زماني مسئولان مجبور به استفاده از زور شوند و از گشت ارشاد استفاده كنند، اما هنوز وقت آن نرسيده است."

پرده دیگری از نزاع دولت و مجلس

چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹
برنامه پنجم توسعه: بدون رقم، پر از غلط املایی

پرده دیگری از نزاع دولت و مجلس

تنها یک هفته پس از آغاز بررسی محتوای برنامه پنجم توسعه در مجلس که محمود احمدی نژاد با تاخیر فراوان و در اواخر دی ماه گذشته آن را به مجلس ارائه کرده بود، طی دو روز گذشته انتقاد های گسترده ای از سوی نمایندگان عضو کمیسیون ها درباره متنی که عنوان برنامه پنجم توسعه کشور را بر خود دارد، مطرح شده است.نمایندگان بررسی کننده متن، آن را بدون آمار و ارقام دانسته و حتی به وجود غلط های املایی و انشایی فراوان آن اعتراض کرده اند.

لاریجانی: منحرف شده ایم

به گفته علی لاریجانی، هفته آینده و پس از بررسی کمیسیون ها، قرار است این برنامه در صحن علنی مجلس بررسی و تصویب شود. به گفته یک خبرنگار پارلمانی برخی از نمایندگان از بازگرداندن متن ارسالی احمدی نژاد به دولت سخن می گویند و برخی دیگر معتقدند مجلسیان خود باید برنامه پنجم توسعه را تدوین کنند و یا هر کمیسیون بخش مربوط به خود را بازنویسی کند.

گفتنی است، قبل از پایان سال 88 نیز برخی از نمایندگان که توانسته بودند نگاهی اجمالی به متن برنامه تقدیمی دولت احمدی نژاد بیاندازند، آن را فاقد معیارهای لازم به عنوان برنامه راهبردی توسعه 5 ساله کشور دانسته بودند، اما به دلیل همزمانی بررسی لایحه بودجه و برنامه پنجم، مجلس تصمیم گرفت تا برنامه چهارم را که به گفته موسی‌الرضا ثروتی، نماینده عضو کمیسیون برنامه و بودجه با "انحراف 72 درصدی" مواجه است، برای یکسال تمدید کند. اما گفته می شود علت واقعی تمدید برنامه چهارم از یکسو عدم تحقق بیش از 70 درصد اهداف و از دیگر سو غیرقابل بررسی بودن متن ارائه شده از سوی احمدی نژاد به عنوان "برنامه" بوده است.

در همین باره علی لاریجانی، رئیس مجلس که پیش از این از سوی هواداران احمدی نژاد در مجلس به خاطر اعتراض هایش به تاخیردولت در اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها مورد انتقاد قرار گرفته بود، درباره برنامه پنجم نیز گفته است: "پیشنهاد می‌کنم که بخش نظارت را جدی‌تر بگیرید. ما در برنامه چهارم دچار انحراف از آرمان‌های برنامه شده‌ایم".

آگاهان تاکید لاریجانی بر "جدی تر گرفتن برنامه چهارم" را دلالت از گلایه های مجلس از دولت در انحراف از برنامه چهارم و لزوم تمدید زمان اجرای آن از 5 سال به 6 سال دانسته اند تا شاید بدین ترتیب راهکاری برای حل بحران برنامه پنجم نیز پیدا شود.

اعتراض به تمام برنامه

به نظر می رسد یک هفته بررسی برنامه پنجم در کمیسیون های مجلس کافی بوده است تا نمایندگان دو فراکسیون اکثریت و اقلیت به تمامی بخش های متن ارسال شده به عنوان برنامه پنجم اعتراض کنند.در همین زمینه علی عباسپور تهرانی، نماینده محافظه کار مجلس به نقد برنامه در حوزه "علم و فناوری" پرداخته و به سایت آفتاب گفته است: "مواد ذکر شده بعضا کلی است و صرفا دریک بخش به جزئیات پرداخته شده است آن هم پیشنهاد تغییر فصول در رشته معماری اسلامی است و سئوال اینجاست که چرا تغییر فصول و بازنگری صرفا باید در این رشته باشد".

عباسپور افزوده است: "برای رسیدن به جایگاه دوم علمی در منطقه که در ماده 19 برنامه پنجم مورد تاکید قرار گرفته است، بندهایی از قبیل افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی و بازنگری در آئین نامه ارتقاء اعضای هیات علمی قید شده که اساسا هم اکنون نیز این موارد از سوی دستگاه‏های مربوطه مورد توجه است و روی آن کار می شود و این‏ها محورهای اصلی برای رسیدن به جایگاه دوم علمی شدن در منطقه نیست".

او ادامه داده است: "در مجموع برنامه ای که به عنوان برنامه پنجم توسعه به مجلس ارائه شده بسیار کلان، غیر قابل ارزیابی و غیر قابل انطباق یک به یک با بسیاری از مواد سیاست های کلی برنامه پنج ساله مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام است".

عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی نیز درباره در برنامه پنجم توسعه در حوزه نفت، گاز و برق به آفتاب نیوزگفته است: "در بررسی این برنامه بیشتر شاهد کلی‏گویی هایی در حوزه های مختلف هستیم. در این برنامه درخصوص تولید صیانتی، اکتشاف نفت، افزایش ضریب بازیافت و کاهش راندمان برق مواردی قید شده است اما همه کلی گویی است و از بدیهیات است در این برنامه باید راههای رسیدن به این مهم و ارقام آن مشخص شود".

سخنگوی کمیسیون انرژی اضافه کرده: "مجلس هیچ گاه چنین برنامه ای که فاقد ارقام و آمار دقیق باشد را به تصویب نخواهد رساند و به طور قطع شاخص های ارزیابی را تعیین خواهد کرد تا بعد نظارتی مجلس نیز تقویت شود و بتوان بر عملکرد دستگاههای مختلف به خوبی نظارت کرد".

حسینعلی شهریاری، نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان نیز می گوید: "معتقدم برنامه پنجم در مجلس باید به طور کامل بازنگری شود تا منابع آن مشخص و شاخص های ارزیابی معین گردد. ما در کمیسیون بهداشت بررسی همه جانبه درخصوص برنامه پنجم خواهیم داشت و تمام تلاش خود را برای تهیه یک برنامه جامع که ما را به اهداف توسعه نزدیک کند، خواهیم داشت".

برنامه نیست؛ آرزوست

در این میان برخی از نمایندگان نیز انتقادات خود را به صورت شدید تری مطرح کرده اند و از جمله آنطور که پارلمان نیوز نوشته، محمدعلی کریمی، نماینده کرمان در مجلس درباره برنامه پنجم گفته است: "دولت در برنامه پنجم توسعه تنها به بیان آمال و آرزوها پرداخته است و چنانچه برنامه به این شکل تصویب شود این برنامه تنها سندی خواهد بود که روی زمین باقی می‌ماند".

به گفته این نماینده مجلس، در برنامه پنجم مثل برنامه چهارم نرخ رشد اقتصادی 8 درصد پیش‌بینی شده است و این در حالی است که در سال 88 نرخ رشد اقتصادی بین 1.5 تا 2.5درصد بوده است و امسال نیز به صفر درصد خواهد رسید.

کریمی در پایان گفته است: "در کمیسیون برنامه و بودجه بارها گفته شده است با وجود آنکه گزارش برنامه چهارم وجود ندارد و عدد و رقمی نیز در برنامه پنجم وجود ندارد نمی‌توان برنامه پنجم را یک برنامه خواند چرا که در این لایحه تنها به یکسری از آمال و آرزوها پرداخته شده است".

از دیگر انتقادات شدید به برنامه ارائه شده از سوی احمدی نژاد متعلق به غلامرضا مصباحی مقدم است که در ماه های گذشته به دلیل اعتراض به دولت در عدم اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها، بارها خبرساز شده است.

به نوشته ایسنا، وی که رییس کمیسیون ویژه‌ بررسی طرح تحول اقتصادی در مجلس است، در یک مناظره در دانشگاه تهران گفته است: "برنامه‌ پنجم توسعه کلا از شکل و شمایل برنامه دور است و اسم برنامه را باید با چسب‌های قوی بر آن چسباند. چرا که برنامه یعنی تعیین هدف برای پنج سال؛ و این در حالی است که لایحه‌ برنامه‌ پنجم توسعه‌ که از سوی دولت به مجلس ارایه شده است هیچ‌کدام از این هدف‌گذاری‌ها را ندارد".

او افزوده است: "البته مجلس با یک کار کارشناسی روی این مساله اقدامات جدی انجام خواهد داد تا اسم برنامه، لایق این لایحه شود".

قصه پردازی، افسانه سرایی

جمشید انصاری، نماینده دیگری که در مناظره با مصباحی مقدم شرکت کرده بود نیز درباره برنامه پنجم انتقادات شدیدی را متوجه دولت کرده و گفته است: "اداره‌ کشور و مسائل اقتصادی با قصه‌پردازی و افسانه سرایی امکان‌پذیر نیست. برخی دوستان اصولگرای ما در همین مجلس هشتم عنوان می‌کنند که دولت‌های گذشته نتوانستند این طرح را اجرا کنند، حالا دولتی با جسارت آمده و می‌خواهد این کار را انجام دهد. من نمی‌دانم این چه جسارتی است که دو سال است فقط حرف آن زده می‌شود".

این نماینده همچنین در گفت و گو با خبرگزاری مهر می گوید: "برآورد بررسی های ما این است که آنچه دولت به عنوان لایحه به مجلس تقدیم کرده است از قواعد و معیارهایی که در یک قانون برنامه باید رعایت شود، برخوردار نیست. این برنامه برای برخی شاخص هایی مثل نرخ بیکاری و تورم و میزان نقدینگی و این قبیل موارد در حوزه اقتصاد یا ضریب جینی ارقامی مشخص را مطرح نکرده است".

سایت خانه ملت نیز اظهارات عزت الله یوسفیان، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس را بازتاب داده که گفته است: "در برنامه پنجم توسعه به عنوان مثال هیچ اشاره ای به این موضوع نشده که چه تعداد نیروگاه و سد در کشور داریم، با این نرخ رشد جمعیتی باید دارای چند نیروگاه و سد و... در کشور باشیم یا در موضوع مسکن و غیره برآورد دقیقی نشده است. برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید به طور حتم مورد بازنگری اساسی قرار گیرد".

به این ترتیب نزاع جدیدی میان دولت و مجلس در هفته های آینده و همزمان با آغاز بررسی برنامه در صحن علنی آغاز خواهد شد اما از آنجا که دعوای پیشین دولت و مجلس بر سر قانون هدفمندسازی یارانه ها هم در نهایت با دخالت آیت الله خامنه ای و جانبداری او از محمود احمدی نژاد، پایان یافت، تحلیلگران می گویند این نزاع هم به شیوه ای مشابه و با مداخله آیت الله خامنه ای خاتمه می یابد.

علی حسن پور چگونه کشته شد

سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹
پاسخ شاهدان عینی به استمداد همسر یکی از جان باختگان 25 خرداد

علی حسن پور چگونه کشته شد

به دنبال استمداد همسرعلی حسن پور، یکی از کشته شدگان روز 25 خرداد، دو تن از شاهدان ماجرا، مشاهدات خود را از روز حادثه شرح دادند و نحوه کشته شدن وی را تشریح کردند. علی حسن پور، روز 25 خرداد و در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز مردمی، در خیابان آزادی، بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شد وتصویر پیکر خونین و سر گلوله خورده او از اولین تصاویر شهدایی بود که منتشر و به یکی از نمادهای اعتراض مردمی تبدیل شد. خانواده علی حسن پور 104 روز بعد از این واقعه، پیکر او را تحویل گرفتند و به خاک سپردند.

لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور، روز یکشنبه در مصاحبه با "روز" از شاهدان تیر خوردن همسرش که در لحظات آخر بالای سر او بودند خواسته بود به او و دو فرزندش بگویند علی حسن پور در لحظات آخر زندگی، چه گفته است.

در پی استمداد همسر این شهید سبز، دو تن از شاهدان کشته شدن علی حسن پور مشاهدات خود را از این واقعه در اختیار سایت "روز" قرار دادند.

مردم با خون علی عهد بستند

یکی از شاهدان کشته شدن علی حسن پور که موقع اصابت گلوله به این شهید، در چند قدمی او بوده، می گوید: "از بالای ساختمان بسیج تیراندازی شده بود، عده ای تیر خورده بودند و ما در حال دویدن بودیم. یعنی در اصل داشتیم از تیر رس بسیجی ها فرار میکردیم که یکباره صدای تیری در پشت سرمان شنیدیم. بلافاصله برگشتیم؛دیدم سه نفر تیرخورده اند؛یکی از آنها علی بود.

وی با اشاره به اینکه "قبل از این حادثه علی را ندیده بودم و اگر هم در میان جمعیت دیده بودم در ذهنم نیست،چون جمعیت بسیار زیاد بود" می افزاید: "اما دقیقا خاطرم هست که بعد از اصابت گلوله، وقتی او به زمین افتاد، یک دور غلت زد.بعد با انگشتان دستش اشاره میکرد که کسی به او دست نزند. همه اینها شاید در چند ثانیه اتفاق افتاد. دست و پا نزد و خیلی آرام جان داد."

به گفته این شاهد عینی، همزمان با علی و به فاصله چند قدمی او دو نفر دیگر نیز گلوله خورده بودند؛ یک مرد مسن از ناحیه شکم و یک دختر جوان از ناحیه بازو،اما هر دو نفر آنها زنده بودند و تنها علی بود که خیلی زود جان داد.

او می افزاید: "مردم علی را روی دستانشان گرفتند و بلند کردند و مسافتی او را بردند. بعد از آن متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد و علی را چه کسانی و به کجا بردند."

یک شاهد عینی دیگر نیز با اشاره به عکس های منتشر شده از علی حسن پور به "روز" می گوید: "متاسفانه من شاهد تير خوردن فردي که در عکسها ديده مي شود بودم. من و چند نفري از مردم در اين صحنه و بالاي سر ايشان حاضر بوديم و با اينکه من از نزديک هم صورت ايشان را نگاه کردم، حرف و سخني نشنيدم .تیر ظاهرا کاری بود،چون ایشان هیچ حرفی بر زبان نیاوردند و بعد از اصابت گلوله، چند ثانیه ای بیشتر زنده نماندند."

این شاهد عینی نیز حرکات انگشتان دست علی حسن پور را دیده و شاهد جان دادن وی بوده است.

او که به گفته خودش هنوز از"شوک این واقعه" بیرون نیامده،توضیح می دهد: "من با یکی از دوستانم بودم . نزدیک ساختمان بسیج که رسیدیم ،تیراندازی زیاد شده بود. خیلی اوضاع بدی بود. درگیری شدید بود و ما به سمت اولین خیابان فرعی پیچیدیم. قصد داشتیم کلا از آن محوطه خارج شویم و به خانه برگردیم. اما به محض ورود به آن خيابان، پسرجوانی را ديدم که کشاله رانش تير خورده بود. مردم سعی می کردند به او کمک کنند. کلا شوکه شده بودیم. هرگز فکر نمی کردیم اینقدر بی دریغ و مستقیم به سمت مردم تیراندازی کنند. اتفاقاتي که افتاد خيلي شديدتر و وحشتناک تر از آن چيزي بود که در ابتدا ديدم يا حتي در شلوغي هاي سالهاي گذشته ديده بودم.مثل صحنه جنگ بود".

این شاهد عینی، علی حسن پور را ابتدا در حال کمک به پسر جوانی می بیند که تیر خورده بود.

وی می گوید: "دقایقی بعد، آن خیابان هم به صحنه جنگ و گریز تبدیل شد. در مسيري که ما فرار مي کرديم، سه نفر پشت سر ما تیر خوردند و افتادند روی زمين.یکی از آن افراد، دستش و دیگری شکمش تير خورده بود. مرحوم حسن پورهم که عکسش همه جا به عنوان اولين کشته شده ها منتشر شده از ناحیه صورت تیر خورد. او زمین افتاد و لحظه ای انگشتان دستش تکانی خورد و خیلی زود جان باخت."

به گفته این شاهد عینی، "مردم را به قصد کشت به رگبار بسته بودند".

وی می افزاید: "من فقط يک نفر را ديدم که کشته شد؛مرحوم حسن پور. بقيه اي که تير خورده بودند در آن محل و جابجا فوت نکردند. اما مردم خیلی شوکه شده بودند. وقتی مرحوم حسن پور جان باخت، حس بدی همه را در برگرفت. خشم سراپای همه را گرفته بود و دست به خون او زدند و با او عهد کردند که انتقام خونش را خواهند گرفت و راهش را ادامه خواهند داد. من هیچ وقت نمی توانم آن حس را توصیف و فراموش کنم؛ آن درماندگی را که جان باختن کسی را با چشمان خود دیده بودیم و کاری از دستمان ساخته نبود."

شاهد دیگری هم که به اتفاق تعدادی دیگر از مردم شهید علی حسن پور را روی دست بلند کرده بود،می گوید: "من ندیدم چگونه جان باخت، وقتی رسیدم دیدم مردم او را بلند می کنند من هم کمک کردم. کمی که او را بردیم یک تاکسی او و مرد دیگری راکه تیر خورده بود از آن منطقه دور کرد، اما نمی دانم کجا برد و بعد چه اتفاقی افتاد. چون در آن لحظه هم شوکه بودیم از این کشتار و هم نگران بودیم که زخمی ها و کشته ها را با آمبولانس به جای دیگری منتقل نکنند برای همین مردم این دو تا را توی یک تاکسی گذاشتند و متاسفانه بعد از آن دیگر خبری نداشتم تا اینکه مصاحبه همسر این شهید را خواندم."

درجه حرارت سیاسی جامعه بالا رفته

سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹
جنبش سبز در مصاحبه با عباس عبدی:

درجه حرارت سیاسی جامعه بالا رفته

با عباس عبدی،روزنامه نگار و فعال سیاسی در مورد تغییرات جامعه ایران بعد از انتخابات 22 خرداد گفت و گو کرده ایم. به باور عبدی "درجه حرارت سياسي جامعه ايران به نحو غير قابل پيش‌بيني افزايش يافته است" و "حكومت هم بيش از هر وقت ديگر احساس مي‌كند كه مخالفان قصد براندازي آن را دارند." عبدی همچنین می گوید: "تمركز بر پيروزي نامزد مورد نظر در جامعه‌اي كه انتخابات و رقابت سياسي در آن نهادينه نشده، آب در هاون كوبيدن است."

متن این مصاحبه در پی می آید.

آقاي عبدي! مهمترين تغييري كه در جامعه ايران نسبت به فروردين ماه سال گذشته روي داده است، چيست؟ هم در سمت حكومت و در سمت مردم.

تغييرات رخ داده هنوز به مرحله غير قابل بازگشت نرسيده‌اند، مثل ظرف پر از مايعي است كه روي اجاق گاز روشن قرار دارد و دماي آن زياد و حتي داغ و سوزان شده است. اما با خاموش كردن اجاق مي‌توان دماي آن را كنترل كرد، ولي اگر مايع داخل ظرف تبخير شود و اصطلاحاً تحولي كيفي در آن رخ دهد، باز گرداندنش به وضع سابق بسيار مشكل است؛ اگر نگوييم عملي نيست. درجه حرارت سياسي جامعه ايران به نحو غير قابل پيش‌بيني افزايش يافته است، نگرش بخش‌هاي وسيعي از جامعه نسبت به حكومت و ساختار فاقد مضمون آن اميدي است كه در ابتداي سال 1388 وجود داشت، از طرف ديگر حكومت هم بيش از هر وقت ديگر احساس مي‌كند كه مخالفان قصد براندازي آن را دارند، از اين رو روزنه‌هاي حيات سياسي مثل احزاب و مطبوعات و فعاليت‌هاي مدني، با انسداد بيشتري مواجه شده‌اند و همين وضع نااميدي پيش‌گفته نزد منتقدين و جوانان را تشديد مي‌كند. بنابراين مهمترين تغييري كه ديده مي‌شود، تغيير ساخت بازي سياست در ايران از نوع بازي با جمع جبري مثبت به بازي با جمع جبري صفر و حتي از آن بدتر به بازي با جمع جبري منفي است. طبيعي است كه هم حكومت و هم منتقدين در تارهاي عنكبوتي‌ساختي كه ايجاد گردیده، اسير شده‌اند. به نظرم بيانيه 17 مهندس موسوي اقدامي اوليه (گرچه بهتر بود زودتر صادر مي‌شد) در جهت خارج شدن از اين تارها بود، اما انتظار مي‌رفت كه طرف مقابل نيز گام‌هايي را بردارد كه متأسفانه چنين نشد، هرچند قدم‌هايي گرچه محدود ديده شده است، ولي ظاهراً به دليل ناهماهنگي و احتمالاً اختلافات داخلي گام‌هاي برداشته شده، با گام‌هاي ديگري خنثي مي‌شوند، و اراده كافي براي استمرار اين گام‌ها وجود ندارد. بنابراين از نظر من مهم‌ترين تغيير در زمين و ساخت بازي سياسي رخ داده است كه اين تغيير تا اينجاي كار منفي است، مگر آنكه روند آن ابتدا متوقف و سپس ترميم شود. البته برخي‌ها به ضررهاي مهمي كه حكومت دچار شده است نگاه مي‌كنند يا به برخي دستاوردهاي مهم که در ميان منتقدين مشاهده مي‌شود، استناد مي‌كنند، دستاوردهایی که مهم هم هستند از جمله وارد شدن نسل جدیدی در عرصه سیاست ایران اما تمامي اينها در برابر خسارات ناشي از تغيير ساختار بازي رنگ مي‌بازد، خساراتي كه جمع جبري بازي سياست را به سوي صفر يا منفي مي‌برد.

خرداد قبل از خروج از خانه ـ‌ به قيد خودتان‌ـ براي رأي‌گيري، در يادداشتي كه سه روز بعد منتشر كرديد، نوشته بوديد: "هنوز براي رأي دادن از خانه بيرون نرفته‌ام و هيچ اطلاع جديدي از فضاي عمومي و رأي‌گيري در جامعه ندارم و عجله‌اي هم در كسب اين آگاهي ندارم، چرا كه براي من انتخابات موجود به نتيجه مطلوب رسيده و نتيجه صندوق هم گرچه مي‌تواند مهم باشد، اما فرع بر آن چيز ديگري است كه تاكنون حاصل شده است." هنوز هم بر همان نظر هستيد؟

سئوال جالبي است، چرا كه پاسخ به آن به توضيح يكي از محوري‌ترين نكات تحليلي‌ام مي‌انجامد. من در دوم خرداد 76 معتقد بودم كه كوشش ما براي حضور در فعاليت سياسي و انتخاباتي بايد معطوف به نتيجه باشد، اما نتيجه مورد نظر لزوماً انتخاب نامزد مورد حمايت ما نيست، بلكه نتيجه اصلي براي ما نهادينه كردن رقابت سياسي و انتخابات است. كوشش‌هاي هر نيروي دموكراسي‌خواه در جامعه‌اي كه اين فرآیند مهم در آن نهادينه نشده است، بايد معطوف به جا انداختن قواعد و فرهنگ اين بازي و شيوه سياسي آن باشد. اگر مي‌بينيم كه طرفين رقابت‌هاي سياسي در دموكراسي‌هاي غربي به دنبال كسب پيروزي بر حريف خود هستند، به اين دليل است كه آنان از مرحله اصل بازي انتخابات عبور كرده‌اند. اجازه دهيد مثالي بزنم. ما در ورزش‌هاي جهاني مثل فوتبال حاضر مي‌شويم، و تمام كوشش ما هم معطوف به پيروزي بر حريف است. اما پيگيري اين هدف مستلزم اين پيش‌فرض است كه بازي مذكور از هر حيث مطابق قواعد عادلانه و شناخته شده انجام مي‌شود از اين جهت هيچ نگراني وجود ندارد. اما اگر چنين قواعدي نباشد، يا باشد ولي عادلانه اجرا نشود، يا بازيگران عادت به رعايت آن نداشته باشند در اين صورت هدف اصلي بايد معطوف به رفع این کاستی ها و تاسیس بازی شرافتمندانه باشد و نه پیروزی در بازی ای که بازی نیست.به همين دليل هم در جريان دوم خرداد و بعد از آن هيچگاه موافق تقسيم‌بندي درون جناحي در میان اصلاح طلبان در معرفي نامزدهاي انتخاباتي نبودم زيرا آن را به نفع كليت مورد نظرم در انتخابات نمي‌دانستم و با اين تحليل بود كه در هر انتخاباتي وارد مي‌شدم. در مورد دوم خرداد هم معتقد بودم نفس برگزاري اين بازي و نهادينه شدن آن اهميت دارد، و هرگاه اين بازي به نحو بازگشت‌ناپذيري تثبيت و نهادينه شد، آنگاه مي‌توانيم تمام كوشش خود را براي پيروزي فرد مورد نظرمان بسيج كنيم. البته اگر در جهت تثبيت بازي حركت كرديم و نامزدمان هم پيروز شد، در اين صورت دو دستاورد خواهيم داشت كه در هر حال دستاورد دوم (پيروزي نامزد) فرع بر دستاورد اول است.با اين تصور معتقدم كه اگر کسانی اساس بازي انتخابات را در يك جامعه تثبيت و نهادينه شده نمي‌دانند، نبايد هدفشان منحصر به پيروزي فرد مورد حمايت خود شود، بلکه در درجه اول باید تمام کوشش را متوجه نهادینه کردن سازوکار انتخابات نمود، اما اگر هدف بر پیروزی متمرکز باشد بدان معناست که پیش فرض شرکت کنندگان چنین است که انتخابات نهادینه و جامعه دموکراتیک است و در این صورن آنان نمي‌باید مثل بسياري از منتقدين حک.مت فعلی رفتار كنند. اما اگر اين بازي نهادينه نشده است، نمي‌توان از حضور در اين بازي، نتيجه بازي‌هاي مشابه در جوامع دموكراتيك را انتظار داشت. قضيه بازي انتخابات در اينجا مثل داستان آن كنيز و خاتون در مثنوي مولوي است كه كنيزك قادر به ديدن همه ماجرا نيست و در اين راه جان خود را از دست مي‌دهد. شايد بپرسيد پس چرا در دوم خرداد چنين نتيجه‌اي حاصل شد؟ بايد پاسخ بدهم كه اولاً آن نتيجه بر اثر يك اشتباه محاسبه طرف مقابل رخ داد. ثانياً در همان واقعه بايد گفت كه مسأله اصلي پيروز شدن نبود، بلكه تثبيت آن وضع بود كه متأسفانه رييس دولت هفتم نه توجهي به اين مسأله كرد و نه قادر بود كه در این مورد كاري را پيش ببرد. بنابراين تمركز بر پيروزي نامزد مورد نظر در جامعه‌اي كه انتخابات و رقابت سياسي نهادينه نشده است، آب در هاون كوبيدن است و من نيز در انتخابات سال گذشته مطلقاً در اين مسير حركت نكردم و در اولين تحليل خودم تحت عنوان ورود به انتخابات از كدام منظر؟ توضيح دادم كه به چه دلايلي و با چه اهدافي وارد انتخابات مي‌شوم كه پيروز شدن نامزد مورد نظرم جزو اهداف بیان شده نبود.نكته مهم ديگري كه معمولاً مورد توجه فعالان سياسي در ايران قرار نمي‌گيرد اين واقعيت است كه رابطه قدرت و رأي وارونه تفسير مي‌شود. به عبارت ديگر برخي افراد فكر مي‌كنند كه رأي را مي‌توان به قدرت تبديل كرد، در حالي كه در هيچ جامعه‌اي اين رابطه برقرار نيست، بلكه قضيه معكوس است، به عبارت ديگر اين قدرت است كه در جوامع دموكراتيك مي‌تواند تبديل به رأي شود و انتخابات شيوه‌اي براي سنجش قدرت طرفين است. به طور كلي انتخابات شيوه‌اي مطلوب و موثر براي رقابت در چارچوب توازن قواي سياسي و اجتماعي است، از اين جهت فعالان سياسي بايد ابتدا موازنه قوا را ايجاد كنند، سپس انتخابات را به عنوان شيوه‌اي مسالمت‌آميز و منطقي براي توزين قواي دو طرف استفاده كنند. به معناي روشن‌تر فعالان سياسي در ايران سرنا را از سر گشادش مي‌نوازند. اما آيا اين بدان معناست كه در انتخابات شركت نكنيم. قاعدتاً اگر هدف پيروزي نامزد مورد نظر منتقدين باشد، پاسخ منفي است، اما اگر منافع ديگري در مشاركت در انتخابات از جمله نهادينه كردن مشاركت و طرح مطالبات و رقابت مقدماتي و... وجود دارد، صرفاً بايد به اين دلايل در انتخابات شركت كرد.

مجموعه اصلاح‌طلبان يا آن حركتي كه جنبش سبز را شكل داد، در جريان انتخابات چقدر درست عمل كرد؟ بعد از آن و تا به امروز؟

انتقاد اصلي من به چگونگي شركت اصلاح‌طلبان در انتخابات است. اتفاقات بعدي نتيجه طبيعي و مورد انتظار آنگونه شركت بود. من در اين مورد در دي ماه سال 1386 نامه‌اي را در حدود 3000 كلمه به يكي از فعالان مهم اصلاح‌طلب نوشته‌ام و آنچه را كه پيش آمد كمابيش و به وضوح توضيح دادم و اين چيزي نيست كه الآن و پس از اين رويدادها بگويم. اشتباه اصلي آنان در يك تناقض رفتاري نهفته است. از يك سو سيستم و انتخابات آن را دموكراتيك نمي‌دانستند، اما مي خواستند از طريق اين سازوكار دموکراتیک، در كوتاه‌مدت و از خلال نتيجه آرا؛ محصولي دموكراتيك برداشت كنند. كليدي‌ترين اشكال آنان اين است كه اين سئوال را چگونه پاسخ می دهند. آيا تقلب موثر شده يا خير؟ اگر خير بايد صريحاً اعلام كنند. اگر بلي، در اين صورت بايد بگويند كه قبلاً مي‌دانستند كه انتخابات غير دموكراتيك خواهد بود و تقلب مي‌شود يا خير؟ اگر نمي‌دانستند، در اين صورت رفتارشان متناقض نيست، اما بايد بگويند چرا چنين خطاي تحليلي مهمي را مرتكب شدند؟ و اگر مي‌دانستند، بايد پاسخ دهند كه در اين صورت چرا آگاهانه براي رسيدن به اين نقطه (و نه انتخاب نامزد مورد نظرشان که به دلیل پیش بینی تقلب شدنی نبود) وارد اين ميدان شده‌اند؟ آیا بايد از وضع موجود خوشحال باشند ـ كه در اين صورت بايد از پيش اعلام مي‌كردند كه راهبرد اصلاح‌طلبانه را تغيير داده‌اند ـ و اگر از این وضع ناراضی هستند باید مسئولیت رسیدن به این نقطه را مشخص کنند. اينها نكاتي است كه من در آن نامه مطرح كرده‌ام و اميدوارم كه در آينده نه چندان دور آن نامه را منتشر كنم.

از آنچه كه شخصاً در انتخابات انجام داديد، مجموعه فعاليت انتخابي‌تان هنوز رضايت داريد و فكر مي‌كنيد هيچ كجا گزينه بهتري نداشته‌ايد؟

در مورد عملكرد خودم در انتخابات اخير فكر مي‌كنم بهتر است ديگران آن را نقد كنند و اگر من پاسخي داشتم آن را تقديم كنم. اما اجمالاً عرض مي‌كنم كه من دقيقاً براساس تحليل اعلام شده‌ام تحت عنوان "ورود به انتخابات از كدام منظر؟" وارد انتخابات شدم و دقيقاً هم بر همين اساس عمل كردم و شايد جزو معدود افرادي بودم كه منظر ورودم را صريح و روشن نوشتم. و كماكان تصور مي‌كنم اين نگاه درست بود و اتفاقات بعدي درستي آن را ثابت كرد. علي‌رغم اين بهتر است كه شما و ديگران آن را نقد كنيد.

نيروهاي اصلي درون جنبش سبز كدام‌ها هستند؟ مضمون طبقاتي و اجتماعي آنان چيست؟

در مورد پايگاه طبقاتي جنبش سبز نيز مقاله‌اي نوشته‌ام كه شما را به آن ارجاع مي‌دهم، اما اجمالاً در اينجا مي‌گويم كه هسته اصلي اين جنبش طبقه متوسط شهرهاي بزرگ و به ويژه تهران بود، اما اقشار و گروه‌هاي ديگري هم با آن همراهي داشتند و هنوز هم با آن همدلي دارند، اما راديكاليزه شدن آن كه ناشي از خياباني بودن و غير قابل كنترل بودن آن بود، موجب شد كه بخش‌هاي مهمي از جنبش، همراهي عملي را كاهش دهند يا متوقف كنند، گرچه اين نيروها به سمت طرف مقابل ريزش نكرده‌اند، و کماکان آمادگی پیوستن را دارند و اين ظرفيتي است كه مي‌تواند در شرايط مناسب مورد استفاده قرار گيرد.

آيا اين صحيح است كه جنبش سبز نتوانسته با لايه‌ها و اقشار پاييني جامعه ارتباط بگيرد؟ اگر اين هست و ضعف محسوب مي‌شود چه راه‌حلي براي آن وجود دارد؟

اين سئوال شما چنين القا مي‌كند كه موجوديتي منظم و دارای برنامه اجرايي و عملياتي و با رهبري مشخص و منضبط در قالب جنبش اجتماعي و سياسي داريم. در حالي كه در واقعيت خارجي چنين نيست. جنبش سبز، بيش از آنكه تشكيلاتي و منظم و ساخت‌يافته باشد، خودجوش است و خودجوشي گرچه موجب نقاط قوتي براي آن مي‌شود، اما زمينه‌ساز نقاط ضعف هم مي‌گردد. از جمله اينكه گروه فكر مورد پذيرشي كه نقاط ضعف را شناسايي و راه‌حلها را پيدا و اجرا كند، نخواهد داشت. اينكه جنبش نتوانسته چنين ارتباطي را برقرار كند، روشن است، اما در صورت تحقق شروط پيش‌گفته براي رفع اين ضعف‌ها، اولين نكته‌اي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه اهداف و برنامه‌ها هيچكدام واجد تضادهاي غير قابل حلي نباشند. به عنوان مثال طرح برخي شعارها نتايج خاص خود را، هم در حكومت و هم در ميان متحدين برجا مي‌گذارد، نمي‌توان نان چنين شعارهايي را خورد اما از چوب آن مصون بود. نكته دوم هم اين است كه جنبش بايد از انفعال و واكنشي بودن پرهيز كند. مثلاً اينكه طرف مقابل چنين مي‌كند پس ما هم مقابله به مثل كنيم، و اسم اين را دفاع از خود بگذاريم، يا حتي براي اين حق خودساخته دفاع از خود، چارچوب اخلاقي هم بسازيم، چيزي جز انفعال و واكنش نيست كه در نهايت به همان جايي خواهد رفت كه طرف مقابل اراده كرده است. نكته سوم اينكه از خشونت پرهيز شود. اما منظور من از خشونت اين نيست كه ابتدا به ساكن كسي را نكشند تا نزنند. اين معناي صوري پرهيز از خشونت است كه خشونت‌ورزان آن را ارايه مي‌كنند تا خود را پشت نقابی از ضديت با خشونت پنهان كنند. معناي پرهيز از خشونت خيلي وسيع‌تر از اين موارد است كه با ادبيات و رفتارهاي موجود بخشی از منتقدين همخواني لازم را ندارد و سخنان اخیر مهندس موسوی هم به درستی بر این نکته تاکید دارد. خشونت‌گريزي يك ابزار مقابله موثر و جدي در خنثي كردن حربه خشونت دولت‌هاست، كه مستلزم بحث و نقد مستقلي است.

اساساً جنبشي كه به نظر مي‌رسد مطالبات مدني دارد و دمكراتيزاسيون را هدف خود قرار داده است با روند رو به افزايش مشكلات اقتصادي دچار اختلال نمي‌شود؟

به نظر من آنچه كه اين مطالبات را با چالش مواجه مي‌كند، صرفاً مشكلات اقتصادي نيست، بلكه در ايران افزايش بي‌حد و حصر درآمدهاي نفتي مشكل اصلي است. روند رو به رشد دولت آقاي خاتمي در سالهای 1376 و 1377 است كه كمترين درآمدهاي نفتي را داشتيم و آن دولت در روند کلی خود با مشكل تعيين‌كننده ای مواجه نشد، اما پس از افزايش درآمدهاي نفتي بود كه روند رو به جلوي آن متوقف و سپس به قهقرا رفت. بنابراين بايد نسبت به مسأله درآمدهاي نفتي حساسيت داشت و نه صرفاً مشكلات اقتصادي.

آيا در جنبش سبز فروريزي نيروها صورت مي‌گيرد؟

ريزش نيرو رخ داده است، اما اين ريزش به نحو خصمانه و از موضع رد و انكار جنبش نيست، ضمن اينكه ريزش مذكور به حساب ديگران واريز نشده است و كماكان مي‌توان با بازسازي و بهسازي امور، آنان را مجدداً جذب کرد و در خدمت اصلاح امور كشور بكار گرفت.

آيا رهبري جنبش سبز شكل واقعي خود را يافته و تثبيت شده است؟ در هيئت آقايان موسوي و كروبي؟ و اين دوگانگي قابل تبيين هست؟

به نظر من در چارچوب و روند گذشته، جنبش سبز نمي‌تواند رهبري مورد نظر را به دست آورد، گرچه آقايان موسوي و كروبي حضور دارند، اما حضور اشخاص به تنهايي موجب اعمال رهبري به معناي حقيقي كلمه نخواهد شد. ظرفيت چنين رهبري در ميان اين دو نفر و سايرين وجود دارد، اما يك وظيفه اصلي آنان اين است كه ظرفيت مذكور را فعليت بخشند، كه به نظر من نيازمند صبر و برخي تأملات و تغييرات است.

محتوي واقعي آنچه كه اختلاف ميان اصولگرايان خوانده مي‌شود چيست؟ در نزديكي به اصلاح‌طلبان معني دارد يا از مقوله ديگري است؟ آیا مي‌تواند به كار پيشرفت مبارزه مدني موجود بيايد؟

اختلافات مذكور عميق است و عميق‌تر هم خواهد شد. اين اختلافات ناشي از چگونگي عملكرد ساخت سياسي است، اختلافات میان گروه‌هاي حاكم، از منظر شناختي، طبقاتي، تاريخي و حتي نسلي قابل مشاهده است. از زاويه شناختي يك جناح معتقد است كه مسأله بعد از انتخابات نه تنها حل نشده، بلكه با ادامه اعمال اين شيوه‌ها حل شدني هم نيست، اين درك را آنان از تماس مستقيم با لايه‌هاي پايين خودشان به دست آورده‌اند؛ لايه‌هايي كه از طبقات متوسط مدرن و سنتي هستند و به وضوح مي‌بينند كه اين لايه‌ها، بخصوص جوانان آنان مسأله‌دار شده‌اند و گذشت يك سال هم مسأله را نه تنها حل نكرده كه عميق‌تر هم كرده است. در حالي كه جناح ديگر كه پايگاه طبقاتي‌اش عناصر حاشيه شهري است، چنين برداشت و تحليلي ندارد، فكر مي‌كنند مسأله حل شده و اگر مقداري هم حل نشده باقي باشد، در آينده و با ادامه شيوه‌هاي موجود حل خواهد شد.اختلاف ديگر اين دو گروه از موضع طبقاتي است. يكي از اين دو گروه وابسته به طبقات اقتصادي شناخته شده و سنتي و بعضاً مدرن است، و امرار معاش آن در اداره عقلاني‌تر جامعه است، اما ارتزاق اصلي گروه ديگر رانت‌هاي دولتي و پول بادآورده نفت است كه از خلال پرداخت‌هاي مستقيم و غير مستقيم صورت مي‌گيرد. طبيعي است كه اختلاف در توزيع منافع حاصل از نفت هم هميشه يك ركن مهم اختلافات درون قدرت است، اتكاي كامل به درآمدهاي نفتي براي حفظ و تثبيت قدرت يك جناح كه به نوعي "تنهاخوري" محسوب مي‌شود، با اعتراض گروه ديگر مواجه خواهد شد. اختلاف ديگر ميان اين دو گروه نسلي و تاريخي است. ريشه تاريخي يك گروه به پيش از انقلاب برمي‌گردد و متوسط سن رهبران آنان بالاي 60 سال است، اما گروه ديگر با حدود 20 سال تفاوت سني هويت آنان در دو دهه اخير شكل گرفته است.اما اختلافات اين دو گروه وقتي منجمد مي‌شود كه جناح ثالثي، موجوديت هر دوي آنها را به يك ميزان و از خلال يك جريان تهديد كند، در غياب این خطر مشكلات و چالش‌هاي دروني آنها بسيار جدي‌تر از آنچه است كه در ظاهر ديده مي‌شود. البته كوشش‌هاي زيادي براي پوشاندن و نشان ندادن اين اختلافات صورت گرفته است و حتي به صورت مكانيكي يكي به نفع ديگري عقب‌نشيني مي‌كند، اما به نظر مي‌رسد كه اين اقدام در نهايت موجب مي‌شود كه در مواقع بحراني، اختلافات به صورت انفجاري‌تري خود را نشان دهد. چگونگی رخ دادن تمام اين اتفاقات به نحوه رفتار منتقدين مربوط مي‌شود.