همزادِ آفتابِ بلند ،امّا
با سرنوشتِ تیرهِ خاکستر.
عمری میانِ کوره ی بیداد سوختیم:
او چون شراره رفت
من با شکیبِ خاکستر ماندم.
کیوان ستاره شد
تا بر فرازِ این شبِ غمناک
امّیدِ روشنی را
با ما نگاه دارد.
کیوان ستاره شد
تا شب گرفتگان
راهِ سپید را بشناسند.
کیوان ستاره شد.
که بگوید
آتش
آنگاه آتش است
کز اندرونِ خویش بسوزد،
وین شامِ تیره را بفروزد.
من در تمامِ این شبِ یلدا
دستِ امیدِ خسته ی خود را
در دست های روشنِ او می گذاشتم.
من در تمامِ این شب یلدا
ایمان آفتابی خود را
از پرتوِ ستاره ی او گرم داشتم.
کیوان ستاره بود
با نور زندگانی می کرد.
با نور در گذشت
او در میانِ مردمکِ چشمِ ما نشست
تا این ودیعه را
روزی به صبحدم بسپاریم.
ه.ا. سایه
تهران.27خرداد 1358
بیست وهفتم خرداد-پنجاه وهفتمین -سالروز ازدواج زنده یاد مرتضی کیوان وپوران سلطانی را بایاد مرتضی کیوان که ناجوانمردانه 3ماه پس از ازدواجش به دستور مستقیم شاه تیرباران شد را گرامی می داریم.